به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نشست خبری فیلم «بیست و یک روز بعد» به کارگردانی محمدرضا خردمندان امشب چهارشنبه 20 بهمنماه با حضور محمدرضا شفاه، محمدرضا خردمندان، علیرضا برازنده، ساره بیات، مهدی قربانی و حسین شریفی در کاخ سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
مهمترین نکته این نشست صحبتهای ساره بیات درباره اتفاقی عجیب در تکمیل عجایب جشنواره 35 است. بیات در سخنان طولانی خود گفت: همیشه چنین نبوده که نقش مرا نادیده بگیرند. من نه اهل جنجال و حاشیهام و نه کسی صدای مرا شنیده و نه به مقامات اعتراضی کردهام. به جز سالهای تئاتر، 15 سال برای کشورم کار کردم، من ساره بیات هستم. اگر کسی مرا نمیشناسد به شعور من بیاحترامی شده است. من امسال چهار کار داشتم. از سه کار فیلمی را نادیده گرفته شده که از کشورهای مختلف برای بازی در آن کار به من تبریک میگویند. بعد از این شُک، کار خردمندان بود که بعد از اعلام نامزدها اکران شد و بسیار ناراحت شدم؛ از همین رو در تمام اکرانهای مردمی کنارش بودم. نکتهای است که دل مرا شکسته است، از سال 85 تا 95 که وارد سینما شدم من هر سال نامزد شدم و تقدیر شدم و جایزه مردمی و کانون منتقدان و جوایز خارجی دارم. رقیب من در جشنوارهای مریل استریپ بود. خردمندان را نادیده نگیرید و من از جانب همه از خردمندان و تیمش عذرخواهی میکنم. من ساره بیات هستم و این پاکت را نمیفهمم. چرا از تیم من عذرخواهی نمیکنید. سیمرغ مرا عوض کردند و من آنها را نمیبخشم. این چه بازی مسخرهای بود که با من کردید.
او پاکتی که در دست داشت را باز کرد و کارت دعوت نامزدها را نشان داد و گفت: چرا شب نامزدی مرا دعوت میکنید و زنگ نمیزنید؟ روی پاکت سارا نوشته شده است. این چه بازی مسخرهای بود که با من کردید. من اگر حرف میزدم حاشیه سازترین میشدم.
فارغ از حاشیه اصلی نشست، این جلسه با صحبت شریفی، بازیگر نوجوان فیلم آغاز شد و با لهجه جنوبی خود گفت: شما خوشبختید که فیلمی را دیدید که داوران هیج وقت آن را ندیدند.
محمدرضا خردمندان در آغا سخن ایده فیلم آن را به سه و نیم سال گذشته و تجربه 21 روز خود در مواجهه با سرطان مادرش و داروخانه 13 آبان مرتبط کرد و گفت: وقتی روی متن کار کردم از احسان ثقفی خواستم کمکم کند. با طرح ارتباط برقرار کرد و برایش مسئله شد. باعث شد دغدغههای مشترک خود را پیدا کنیم. هفت بار متن را تغییر دادیم و یک بار در پیش تولید بازنویسی کردیم.
خردمندان درباره لوکیشنهای فیلم مدعی شد: این فیلم با 40 لوکیشن یکی از پرلوکیشنترین آثار جشنواره است. شاید شما آن را حس نکنید. آنچه مهم است اتمسفری است که در اطراف بچههاست. اطراف ریل و کلوب و خانه دارای شخصیت هستند که ما برای آن برنامهریزی کردیم.
وی افزود: ما درباره بیماران سرطانی فیلمهای زیادی دیدم و قهرمان این بود که به این مسئله زیاد بپردازیم. میخواستیم کنشگری مرتضی را نشان دهیم.
خردمندان در پاسخ به این نقد که فیلم شبیه آثار کودک دهه شصت و آثار مجیدی است، گفت: از لحاظ حال و هوا منکر این موضوع نیستم و متأثر از مجیدی هستم؛ ولی کهنگی فیلم را قبول ندارم. فیلم مسئلهای فراتر از کودک و نوجوان است. 10 روز با تمام اقشار فیلم را میبینم و اکثر افراد با فیلم ارتباط برقرار میکنند. ما با نگاه اینکه برای کودک و نوجوان فیلم میسازیم کار کردیم. فیلم یک ملودرام اجتماعی است از منظر یک نوجوان. این وجه تمایز میان اثر و کارهای مجیدی است. میتواند برای کودکان جذاب باشد و تخیل آنان را فعال کند، چیزی که به آن توجه نداریم. درباره ایستادن قطار درحال حاضر شاید زود باشد حرف بزنیم. ترجیح میدهم بازخورد را ببینم.
وی افزود: خانم بیات تنها گزینهای بود که در ذهن ما بود و اتفاق خوب دوست داشتن فیلمنامه از جانب وی بود. از جان و دل پای کار آمد و استرس زیادی داشتند. انرژی بسیاری گذاشت تا نقشی کار کند که میخواستیم. وی پروژه را رها نکرد، برخلاف برخی هنرمندان. مسئله اصلی همه ما مواجهه با مشکلات و اراده موجود در ما برای حل مشکل است. وقتی اراده کنیم پیروز هستیم چه بتوانیم و چه نتوانیم همانند شهادت.
خردمندان درباره تأخیر در اکران اظهار کرد: ما از همه پرسیدیم. من به همه کارگردانان احترام میگذارم؛ ولی وقتی فیلمی وارد مسابقه میشود یعنی بهتر از دیگران بوده است. ما مدام پیگیر این حماسه بودیم. آنان ضربه آخر را هم در داوری زدند. فیلم ما جز آثار منتخب مردمی است و ارتباط مردم با فیلم را میبینیم، آیا فیلم کمدی است و شوخی جنسی دارد؟ بازیگران همه نوجوان است. یعنی شایستگی حضور در هیچ بخشی نداشتیم؟ بخش حلقههای ویژه هم نامزد است ناقصترین بخش فیلم است که قرار است بعد جشنواره تکامل شود. آیا داوران فیلم را دیدند و اگر دیدند در چه وضعیتی دیدند؟
خردمندان درباره دیدگاه اعضای باشگاه فیلم اولی نسبت به ادغام بخشها تصریح کرد: اولش خوب به نظر میرسید که فیلم اولیها با دیگران رقابت کنند و زحمات آنان نادیده گرفته نشود. گویا یک خردی پشت آن بوده است. وقتی میبینم به راحتی نادیده گرفته میشویم و آب سرد روی من ریخته میشود میگویم ادعا با این نحوه داوری اشتباه است.
خردمندان درباره موسیقی گفت: با وجود زمان کم نرسید و دو قطعه انتهایی داشتیم که بعد جشنواره تکلیف آن را روشن میکنیم.
شفاه درباره برخورد فیلم گفت: اختلافاتی میان افراد در سیاستها وجود دارد. ریش و قیچی دست ما بود و یک واو حذف نشده چه از جانب ما و چه از جانب حوزه. خیلیها به حوزه هنری گفتند فیلم تلخ است و نساز. به مسئولان حوزه گفتند نسازید که شاید خیلی از نهادها میپذیرفتند. من و خردمندان درباره موضوع نگاه مشترک داشتیم.
محمدرضا شفاه در نقش تهیهکننده این فیلم اظهار کرد: خوشحالم و 10 روز منتظر بودم اهالی رسانه کار را ببینند. نقطه شروع ما روز آخر بود. انتظار آمدن شما را نداشتیم و همچنین کسانی که در سالن حضور داشتند. امیدوارم رسانهها از نقاط ضعف این فیلم نگذرند، من به هیچ عنوان نمیگذرم.
شفاه درباره تابعیت دوگانه بیان کرد: این موضوع به ما ربطی ندارد. من اعتقاد دارم این اثر به شدت ایرانی است. فهم ارزش عمیق در این اثر شاید برای کسی که در ایران نباشد مشکل باشد.
علیرضا برازنده درباره فیلمبرداری فیلم بیان کرد: برای هر سکانس فیلم در پیش تولید در مورد آن با کارگردان صحبت کرده بودیم. دوست داشتم با لنز آنامورفیک فیلمبرداری کنم و خردمندان به من اعتماد کرد. تمام سکانسها در حرکت بوده است حتی کلوزآپها.
برازنده درباره اسکوپ بودن فیلم اظهار کرد: کمتر فیلمی در ایران با لنز آنامورفیک فیلمبرداری میشود و آن هم به خاطر آنکه بیشتر فضاهای ما منظره بود و چیدمان صحنه هم بر همین اساس بوده است.
احسان ثقفی، فیلمنامه نویس اثر گفت: خوشبختم با خردمندان کار کردم و باید از او عذرخواهی کنم چون من تنبل هستم و او از پس من برآمد. دو سال طول کشید تخیلاتم روی پرده بیاید.
محمود موسوینژاد، صدابردار فیلم در این نشست اذعان کرد: که صدای برج میلاد مشکل دارد و این یک معضل شده است. باید به کسی گفت تا این صدا درست شود. یک استانداردی وجود دارد که نباید دست بخورد.
مسئول فنی سالنها جواب داد: ما تمام کابلها را جابهجا کردیم تا مشکل به حداقل برسد. صدا برای اینکه به صورت دالبی بود قابل تنظیم بود. الان باندهای صدا جابهجا شده است. اگر با فایل اصلی کار میکردیم باند سمت چپ عملاً صدایی نداشت.
قربانی درباره اینکه آیا اهل گیم و کلوب هست گفت: بعد از خواندن فیلمنامه رفتم و کلوب را دیدم و تمام شرایط موجود را تجربه کردم.