گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، گرچه شرایط انتخابات به مؤلفههای گوناگونی بستگی دارد و پیشگویی نتیجه از یکماه قبل، معقول و میسر نیست، اما احتمال قابل توجهی وجود دارد که حسن روحانی اولین رئیسجمهور تکدورهای جمهوری اسلامی باشد. در این راستا چند نکته حائز اهمیت وجود دارد.
نکته اول اینکه عدم گزینش یک رئیسجمهور برای دوره دوم، از هر منظر که بنگریم باعث تأسف است؛ چرا که عدم اقبال مردم و نخبگان به یک مدیر ارشد و کارگزار جمهوری اسلامی را در این مقطع نشان میدهد.
نکته دوم، بستر و شرایطی که موجب شد حسن روحانی در دوره اول انتخاب شود نیز قابل بررسی است. وی گرچه سوابق اجرایی فراوانی داشت، اما همواره در سایه افراد تراز اولی چون مرحوم هاشمی، فعالیت میکرد و مشی اجرایی و سیاسیاش برای مردم نسبتاً ناشناخته بود. از سوی دیگر روحانی با 50.71 درصد آرا، یعنی تنها با 260 هزار رأی بیش از نصف، اکثریت مطلق را بهدست آورد. بیتدبیری و تشتت رقیب در معرفی کاندیدایی واحد، و در آن سو حرفهایگری اصلاحطلبان و ائتلاف آنان با جبهه اعتدال و انصراف کاندیدای اصلاحطلب به نفع روحانی، در رسیدن به این موفقیت شکننده مؤثر بود.
همچنین اقبال به روحانی در شرایطی رخ داد که عملکرد ضعیف دولت دهم و نیز مجلس اصولگرا، وجهه جناح رقیب او را در اذهان تخریب کرده بود. چه اینکه انتخابات سال 92 با بروز مشکلات اقتصادی بیسابقه در کشور مقارن شده بود؛ برای مثال درحالی که متوسط تورم کشورهای جهان از 2.66 درصد فراتر نمیرفت، بانک جهانی ایران را با تورم افزون بر 40% ــ ماهانه ــ در جایگاه دوم رنکینگ کشورهای متورم دنیا جای داده بود. از سوی دیگر رکود و سردی اقتصادی نیز بر فضای کسب و کار حاکم بود. و این هر دو ــ رکود و تورم توأمان ــ ناشی از پدیده شناخته شده «بیماری هلندی» و به دلیل افزایش درآمدهای غیرمولد (نفت) در سالهای پیش از آن بود. در این شرایط درهم ریخته، روحانی در مواضعش به همه نشان داد که ــ به تعبیر محمدرضا باهنر ــ از «فلزی معتدل» برخوردار است. وی بهعنوان فردی متعادل، متعامل با دنیا و نجاتبخش اقتصاد با برنامههای ماهانه و صد روزه مطرح شد. انتخاب او پاسخ نیاز مردم به روشی تازه و نجاتبخش و خارج از اسلوبهای شناخته شده قبلی بود.
اما نکته سوم نگاهی به کلیت اقدامات دولت یازدهم است. این دوره قطعاً از اقدامات مفید تهی نیست، اما بعد از گذشت 4 سال برآیند شرایط برای مردم رضایتبخش و کارگشا نبوده است. رکود بازار مسکن هنوز پابرجاست؛ بحران مؤسسات اعتباری تا آنجا پیش رفته که روز گذشته، ولیالله سیف گفت که بانک مرکزی مسئولیت بحرانهای احتمالی و بدهیهای این مؤسسات را برعهده نخواهد گرفت. بودجه دفاعی کشور در سال 93 به یک هفتم تنزل پیدا کرد و بعدها هم آنچنان ترمیم نشد؛ صنعت هستهای و برخی صنایع پیشرو بنابه فرموده رهبر انقلاب «مشرف به تعطیل» است؛ به گفته حمیدرضا فولادگر 35 درصد جوانان تحصیلکرده بیکارند و مطابق آمارهای معتبر بینالمللی رشد مهاجرت نخبگان طی پنج سال اخیر 2.2 برابر شده است؛ دلار در حرکتی خزنده رو به بالا حرکت کرده است؛ بخش قابل توجهی از بورس، در دست دلالان حاشیهساز اسیر است و در این سالها با وجود نیاز سالانه 1.2 میلیون جایگاه شغلی، تنها 350 هزار شغل ایجادشده و بیکاری روز به روز افزون شدهاست.
* مهمترین اشتباهات راهبردی دولت یازدهم
در نقد راهبردهای دولت یازدهم، ذکر موارد زیر لازم به نظر میرسد.
همه این موارد موجب شده توازن دولت «اعتدالگرا»ی روحانی با بازیگران عمده عرصه انتخابات برهم بخورد؛ چه اینکه:
با همه این توصیفات باید منتظر نشست و دید که آیا مردم به «کارآمدی» اقبال خواهند داشت یا موارد دیگری برای آنها مهم است. بیشک هرآنکه از صندوقها بیرون بیاید با احترام رئیسجمهور آینده کشور خواهد بود.