فرمان آتش به اختیار اصلا و ابدا قرار نیست به هر فردی اجازه خودسری، بی قانونی، هرج و مرج، تکروی و خودنمایی بدهد و این سهلانگارانهترین تحلیلیست که میشود از سطحیترین لایه این دستور برداشت کرد.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی؛ *اخیرا در دیدار رمضانی دانشجویان با مقام معظم رهبری ایشان تعبیری را برای اولین بار ایراد فرمودند که واکنش های بسیاری را برانگیخت و آن هم جمله کوتاه اما عمیق و پر معنای «آتش به اختیار» است که در این مدت شاهد ارائه تفاسیر و تحلیل های متفاوتی از آن بوده ایم.
بعنوان یک فعال دانشجویی و به تعبیری به عنوان یک افسر جوان که مخاطبِ صد در صد فرموده رهبر معظم انقلاب در مورد واژه "آتش به اختیار" هستم، وظیفه خود می دانم که در کنهِ مسئله تامل و تفکر نمایم و با شنیدن تحلیل های متفاوت از اساتید در نهایت به یک جمع بندی نهایی نسبت به این دستور برسم و آن را نصب العین خود در فعالیت ها قرار دهم.
ابتدا اینکه این تعبیر یک اصطلاح نظامی است؛ که حالا در مقوله ی فرهنگ مطرح شده است و مربوط به زمانی می شود که به هر دلیلی مرکز فرماندهی مختل شده است و قدرت تصمیم گیری ندارد و نیروهای تحت امر در این موقعیت باید هر کدام شرایط را بسنجند و با تدبیر و تفکرِ خودشان مسئله را حل کنند و دیگر منتظر دستور از مقر فرماندهی نباشند.
این مشخص می کند که ما در یک جنگ فرهنگی به سر می بریم که رهبری از اصطلاحات نظامی استفاده می کنند. همانطور که سالها پیش فرمودند که ما «قرارگاه فرهنگی» میخواهیم و یک عده البته خرده گرفتند که چرا ایشان اصطلاحات جنگی را در هر مقوله ای به کار می برند و می گویند قرارگاه!!
شاید این دستور، همه ما را دوباره به خود بیاورد که در یک جنگ عظیم فرهنگی به سر می بریم که افسرانش ما دانشجویان هستیم و دیگر لازم نیست در هر زمانی منتظرِ دستور مقر فرماندهی فرهنگی بمانیم، زیرا بعضا در آن موقعیت شاید سیستمش مختل شده و از درجه تشخیص ساقط است.
به زعم بنده این تعبیر مطلقا به معنای هرج و مرج؛ بی قانونی و پراکندگی نیست، بلکه اتفاقا اوجِ تدبیر و کیاست است برای زمانیکه مقر فرماندهی دچار اختلال شده و کل سیستم زیر مجموعه ممکن است در معرض این آسیب قرار بگیرد و از بین برود.
این مسئله نشان می دهد که اولا مقر فرماندهی بعنوان مغز متفکر هر مجموعه ای باید به انجام وظایفش کاملا آگاه باشد و در انجام آنها لحظه ای تعلل نکند؛ همانگونه که مثال رهبری هم در مورد اصرار متولیان فرهنگی کشور به پخش فلان آهنگ در وقت اذان! نشان داد که هم اکنون مقر فرماندهی فرهنگی کشور دچار اختلال شده است و اگر فعالین فرهنگی؛ اساتید با بصیرت و دانشجویان ارزشی به میدان نیایند و خودشان قضیه را جمع نکنند و منتظرِ دستور از بالا باشند، چه بسا اختلال به ارکان و زیرمجموعه برسد و زمانی بیاید که دیگر نتوان جلوی لطمات و صدمات حاصله را گرفت.
در یک کلام یک فردِ آتش به اختیار یعنی یک آمر به معروف، ناهی از منکر، یعنی یک فرد با بصیرت و دانا که اقتضائات زمانش را درک میکند و بر حسب آنها رفتار خواهد کرد و اگر زمانی ببیند که اختلال بالادستی هایش از حد گذشته است و نزدیک است که کلِ زیر دست ها را هم به باد فنا دهد دیگر منتظر دستور از بالا نمی ماند و خودش به مثابه یک مقر فرماندهی عمل میکند و جلوی هر نوع گسترش لطمات بی فکری های فرهنگی بالا دستی ها را خواهد گرفت.
دانشجویی حق این کار را دارد که اولا فرد با بصیرتی باشد، دوما اقتضائات زمانش را درک کند، سوما برای حفظ آرمانها و ارزشها حاضر باشد از خیلی چیزهایش بگذرد تا راهی باز کند به سوی تمدن سازی نوین اسلامی مد نظر حضرت آقا؛ نه راهی برای خودسری و خود رایی عده ای تنگ نظر که از هر آب گل آلودی ماهیِ خودشان را میگیرند.
این دستور اصلا و ابدا قرار نیست به هر فردی اجازه خودسری، بی قانونی، ایجاد هرج و مرج، تک روی و خودنمایی بدهد که این سهل انگارانه ترین تحلیلیست که میشود از سطحی ترین لایه این دستور برداشت کرد؛ زیرا که اهل حقیقت، صبر ،بصیرت و آگاهی چه سکوت و چه جنگیدنش با توجه به شرایط پیش رو و درک درستی از آن در نهایت منجر به گشایش و فرج و بیرون کشیدن مجموعه اش از تباهی و نابودی خواهد شد.
*محمد رضا آبدار- مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علوم و تحقیقات
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است