روحانی راهنمای چپ زد، اما به راست چرخید. او به جریان راست بیش از پیش نیز متمایل خواهد شد؛ لذا باید گفت که هیچ گاه انتظارات اصلاح طلبان را برآورده نخواهد کرد.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو-رضا حیدری؛ حسن روحانی در اولین روزهای دوره دوم ریاست جمهوری خود کارش را با خلف وعده آغاز کرده است. او قول داده بود که سن کابینه را پنج سال کاهش دهد، اما دیروز بعد معرفی کابینه یک سال از دولت گذشته پیرتر شد تا رکورد پیرترین کابینه بعد از انقلاب کماکان در اختیار روحانی باشد.
البته انتظار میرفت که تغییر قابل توجهی در کابینه رخ ندهند و این امر بیش از آنکه نشات گرفته از روحیه محافظه کارانه روحانی باشد از حلقه بسته مدیریتی است که از دهه هفتاد و دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی شکل گرفته است. این حلقه بسته مدیریتی آنقدر نامطلوب بود که بعدها اصلاح طلبان یکی از دلایل گذار و تقابل جدی خود از هاشمی را همان معرفی کردند.
روحانی در انتخابات بسیار آوانگارد بود. موضوعات بسیاری را به چالش کشید و صد البته وعدههای زیادی هم داد. انتظار حامیان روحانی در حوزه سیاسی این بود که کابینه آیینهای از همان حرفها باشد. اما امروز آن صحبتهای پر شور روحانی فقط حرف ماند تا یکی از محافظه کارترین کابینههای بعد از انقلاب را با هم ببینیم.
اما در پس این کابینه پیر و البته محافظه کار چی چیزی میتواند باشد؟ قطعاً میتوان برای این موضوع تحلیلهای متعددی ارائه کرد، اما کارشناسان سیاسی در همان کوران مناظرات میدانستند که دور دوم هر دولتی زمان ریسکهای بزرگ نیست و هیچ رییس جمهوری سعی نخواهد کرد بیش از ساختارهای قانونی کشور باشد. روحانی نیز این را به خوبی میدانست که برای بازیگری بهتر در آینده سیاسی کشور نیازمند رای بیشتر است. ۲۳ میلیون رای همان وزنه قابل تاملی است که وی را میتوان در دریای متلاطم سیاست ایران نگه دارد. عرصهای که هنوز بسیار پر هیجان است و در همین هیجانات تمامی رییس جمهورهای سابق با نگاه طعنه آمیز مواجه هستند و محبوب سیستم سیاسی کشور نیستند. قوه قضائیه با بدبینی آنها را مینگرد و عمر سیاسی آنها در ساختارهای قانونی پایان یافته است.
روحانی اینها را دیده است و میداند که قدرت او هیچگاه بیشتر از ساختارها قانونی کشور نیست. این نکته نیز کاملا هویداست که بر خلاف احمدی نژاد و خاتمی که هر دوی آنها به دلیل داشتن گفتمان مستقل سیاسی توانسته اند جریان اجتماعی حامی خود ایجاد کنند هرگز نتوانسته است در این راه قدم بردارد. او خواسته و یا ناخواسته یک تکنوکرات بافی مانده است. حسن روحانی دوست دارد رفتار سیاسی به مانند هاشمی رفسجانی (شاید همان کسی که دهه شصت به او مشق سیاست کرد) بزرگ بماند و بیش از انکه جریان ایجاد کند آنها را خط دهد. این تمایل را فاطمه هاشمی رفسنجانی نیز در گفتگو با روزنامه فرهیختگان به آن اشاره و تایید کرده است؛ هرچند معتقد است که روحانی نخواهد توانست به اندازه هاشمی قد بکشد!
از این رو تعیین این کابینه محافظه کار بیش از آنکه نشئات گرفته از محدودیتها باشد، توجیهی که اسحاق جهانگیری در توییتر به آن اشاره کرد میتواند تلاشی باشد برای تداوم حضور حسن روحانی در ارکان سیاسی کشور. روحانی اصلاً تمایل ندارد که از ساختار سیاسی کشور ترد و یا حذف شود!
روحانی به وضعیت پیشینیان خود نگاه کرده است. مرحوم هاشمی تا روز وفات مورد وثوق بسیاری نبود. خاتمی پس از خطای فاحش سیاسی در فتنه ۸۸ ترد شد و احمدی نژاد با طعنه هر دو جریان مواجه شده است. از این رو میدان برای او خالی است. چرا خود را اسیر چالشها کند؟ او دوست دارد بازیگر میان میدان باشد تا قهرمان بازنشسته میان سکوها.
این روزها روحانی دیگر آن شیخ دیپلمات نیست؛ ردای بلندتر و بزرگ تری به تن کرده است. او رییس جمهوری است که میخواهد بعد از سال ۱۴۰۰ هم سیاست ورز بماند؛ پس چرا خود را با ساختارها گلاویز کند و چرا خود را با چالشهای مواجه نماید که پیش از او سه رییس جمهور را به حاشیه برده است؟
روحانی راهنمای چپ زده، اما گردش به راست کرد. او به جریان راست بیش از پیش نیز متمایل خواهد شد؛ لذا باید گفت که هیچ گاه انتظارات اصلاح طلبان برآورده نخواهد شد. او اکنون یک مرد ۲۳ میلیونی است!
شاید او این شعار را داشته باشد که «محافظه کار باش، اما زنده بمان»