محمد عزیز پرویز، سرهنگ عراقی، در مراسم رونمایی از کتاب «پوتینقرمزها» با بیان اینکه هماکنون در حشدالشعبی است، افزود: تا خون در رگمان است، مدیون خط امام (ره) و رهبر انقلاب هستیم.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ مراسم رونمایی از کتاب «پوتینقرمزها» صبح امروز، ۱۳ شهریورماه، با حضور محسن مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری، مرتضی سرهنگی، مرتضی بشیری و جمعی از اهالی فرهنگ در حوزه هنری برگزار شد.
محسن مؤمنی شریف، رئیس حوزه هنری، در این مراسم به اهمیت خاطرات دفاع مقدس بهویژه خاطرات منتشرشده از اسرا اشاره کرد و گفت: بیشک منظومه دفاع مقدس حلقههایی دارد که اگر از هریک از آنها غفلت شود، سیمای کاملی نخواهد داشت. برخورد انسانی مهمترین تفاوت جنگ تحمیلی با دیگر جنگهاست، در این میان نقش اسرا بسیار حائز اهمیت است.
نگاه به آنانی که اسیر شدند نگاهی دیگر و برگرفته از یک جهانبینی است که فراتر از قوانین وضعشده در این زمینه بود. در حال حاضر افرادی در عراق هستند که مسئولاند و قبلاً در ایران اسیر بودهاند و بهواسطه رفتار خوبی که در دوران اسارت با آنها شده بود، از محبان و دوستداران انقلاب هستند. این روحیه را مدیون امام و انقلاب میدانیم. باید در ادبیات طرح این موضوعات را قدر بدانیم.
وی با اشاره به وقفه انتشار خاطرات اسرا در چند سال گذشته، افزود: مدتهاست که در این رابطه وقفهای رخ داده است تا کاری که توسط فاطمه بهبودی با عنوان "پوتینقرمزها" خلق شد. امیدوارم انتشار این کتاب شروع مجددی در این زمینه باشد.
رئیس حوزه هنری به ویژگیهای کتاب "پوتینقرمزها" اشاره کرد و ادامه داد: نوع نگاه بشیری به اسرای عراقی نگاه متفاوتی است. اسرایی که مقابل او هستند، آدمهای باهوشی هستند که البته مقابل یک آدم باهوش نشستهاند. در اینجا فراست ایرانی بهخوبی نمایان میشود و هنگام مطالعه اثر حس کارهای پلیسی به مخاطب دست میدهد.
سرهنگ ستاد محمد عزیز پرویز از اسرای وقت عراقی در ایران نیز در ادامه این نشست، گفت: در سال ۱۹۸۲ در درجه ستوانسوم خرمشهر اسیر شدم. قبل از اینکه اسیر شوم، از اهالی خانه خواستم که کاغذ بزرگی بیاورند چرا که "من امشب یا اسیر میشوم یا کشته خواهم شد". میتوانستم آن شب به میدان جنگ نروم، اما کمیته اعدامات هر کس را که از حضور در جنگ امتناع میکرد، اعدام میکردند.
وی ادامه داد: در آن شب نیروهای ایرانی از زمین و آسمان حمله میکردند و ما خدا خدا میکردیم که اسیر شویم. وقتی اسیر شدیم، چندتا از بسیجیها به ما گفتتد "چه میخواهید؟ "، ما گفتیم که "آب نخوردهایم". هوای خرمشهر گرم بود و هیچ آبی پیدا نمیشد. آنها هم برای ما آب و هم صبحانه فراهم کردند.
محمد عزیز پرویز در ادامه به روزی که اسیر شد اشاره کرد و یادآور شد: صیاد شیرازی را زیاد در تلویزیون دیده بودم. او هم آنجا بود. او به نیروهای ایرانی گفت که برای یکی از نیروهای عراقی که مجروح شده بود، بالش بیاورند تا راحت بنشیند. این حرکت صیاد شیرازی برای ما عجیب بود. صیاد شیرازی به ما گفت که "به خرمشهر بروید و شما با بلندگو بگویید که نیروها خودشان را تسلیم کنند". ما به راه افتادیم، هنوز به خرمشهر نرسیدیم، دیدیم که ماشینهای ایرانی اسیر میآورد.
وی با بیان اینکه هماکنون در حشد الشعبی است، افزود: ما مدیون خط امام و رهبر انقلاب هستیم. تا خون در رگ ماست مدیون خط امام هستیم.