آخرین اخبار:
کد خبر:۶۳۶۷۷۹
گزارش/

نگاهی به حماسه کربلا از دریچه اشعار مولوی/ کجایید ای شهیدان خدایی...

هشتم مهر ماه روز بزرگداشت مولوی است و موقعیتی مناسب تا به دیدگاه او درباره عاشورا بپردازیم.

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو-امیرمحمد واعظی؛ مذهب و آیین مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، همواره در طول تاریخ مورد بحث و جدل قرار گرفته‌است و می‌گیرد. این موضوع شاید به خاطر پیچیدگی‌های شخصیت و تفکر مولوی و حب و بغض‌های موجود پیرامون او باشد، که  پیچیده و حل نشدنی به نظر می‌رسد. هشتم مهر ماه روز بزرگداشت مولوی است و موقعیتی مناسب تا به دیدگاه او درباره عاشورا بپردازیم.

 نگاهی به حماسه کربلا از دریچه اشعار مولوی/ کجایید ای شهیدان خدایی...

 

گریه بر سیدالشهدا ناپسند است؟!

مولوی در اوایل دفتر ششم مثنوی، داستانی تعریف می‌کند که در روز عاشورا،‌ در شهر شیعه نشین حلب:

روز عاشورا همه اهل حلب/ باب انطاکیه اندر تا به شب

گرد آید مرد و زن جمعی عظیم/ ماتم آن خاندان دارد مقیم

ناله و نوحه کنند اندر بکا/ شیعه، عاشورا برای کربلا

بشمرند آن ظلمها و امتحان / کز یزید و شمر دید آن خاندان

شاعری غریب به شهر می‌رسد و متعجب می‌شود که چه اتفاقی افتاده است که مردم چنین عزاداری می‌کنند و شروع به پرس و جو می‌کند و چنین پاسخ می‌شنود:

روز عاشورا نمی‌دانی که هست / ماتم جانی که از قرنی بِه است

پیش مؤمن کی بود این غصه خوار / قدر عشق گوش، عشق گوشوار*

پیش مؤمن ماتم آن پاک‌ روح / شهره‌‌تر باشد ز صد طوفان نوح

*منظور از گوش حضرت پیامبر(ص) و گوشواره امام حسین(ع) است.

 

شاعر هم که این جواب، برایش سنگین آمده بود می‌گوید:

گفت آری لیک کو دور یزید / کی بُدست این غم چه دیر اینجا رسید

چشم کوران آن خسارت را بدید / گوش کرّان آن حکایت را شنید

خفته بودستید تا اکنون شما / که کنون جامه دریدید از عزا

پس عزا بر خود کنید ای خفتگان / زانک بد مرگیست این خواب گران

روح سلطانی ز زندانی بجست / جامه چه درانیم و چون خاییم دست

چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند / وقت شادی شد چو بشکستند بند

یعنی که امام‌حسین(ع) با شهادت به وصال محبوبش رسید و این جای عزاداری ندارد بلکه شما باید بروید به حال خودتان گریه کنید که در خواب غفلت به سر می‌برید.

 

این بیان مولانا، حساسیت‌ها و مخالفت‌های زیادی را ایجاد کرده‌است. بسیاری معتقدند مولوی به طور کلی با عزاداری بر امام حسین(ع)‌ مخالف است و عاشورا را روز شادی و نه غم و اندوه می‌داند و اخیرا هم برخی به اصطلاح روشنفکران با استناد به سخن او بر عزاداری‌های مردم در ایام محرم خرده می گیرند.

کار بعضا تا جایی پیش‌رفته که برخی مولوی را از مخالفین اهل بیت می‌نامند و او را ناصبی می‌دانند. اما  واقعا نظر او درباره اهل بیت(ع) و به ویژه امام حسین(ع) چیست؟

 
نگاهی به حماسه کربلا از دریچه اشعار مولوی/ کجایید ای شهیدان خدایی... 

ای پسِ سوءالقضا حسن‌القضا...

علی(ع) در تاریخ اسلام همواره یک شاخص بوده‌است. مرزهای تفکرات و مذاهب اسلامی اغلب بر سر محبت و ولایت ایشان ترسیم شده‌اند و اگر می‌خواهیم عقیده کسی را درباره اهل بیت بدانیم، بهتر از ارادت به علی(ع) مدرکی نخواهیم داشت.

مولوی در وصف علی(ع) چنین می‌سراید:

ای علی که جمله عقل و دیده‌ای/ شمّه‌ای واگو از آنچ دیده‌ای

تیغ حلمت جان ما را چاک کرد/ آب علمت خاک ما را پاک کرد

...

باز گو‌ای بازِ عرش خوش‌شکار /تا چه دیدی این زمان از کردگار

چشم تو ادراک غیب آموخته/ چشمهای حاضران بر دوخته

آن یکی ماهی همی‌بیند عیان/ وان یکی تاریک می‌بیند جهان

...

راز بگشا‌ای علی مرتضی /ای پس از سؤ القضا حسن القضا

یا تو واگو آنچ عقلت یافتست/ یا بگویم آنچ برمن تافتست

این ارادت تا جایی پیش می‌رود که مولوی چنین می‌سراید:

در دایره وجود موجود علیست/ اندر دو جهان مقصد و مقصود علیست

گر خانه اعتقاد ویران نشدی/ من فاش بگفتمی که معبود علیست

از این دست اشعار در نسخه‌های مختلف دیوان شمس و مثنوی او فراوان است. هرچند از این اشعار نمی‌توان درباره مذهب مولوی نظر قاطعی داد، به خصوص که اشعاری هم در وصف خلفای راشدین از او باقی‌مانده‌است ولی به قطع می‌توان گفت که مولوی از دوست‌داران و محبان اهل بیت عصمت و طهارت است و اتهام ناصبی بودن به او نمی‌چسبد!

 
نگاهی به حماسه کربلا از دریچه اشعار مولوی/ کجایید ای شهیدان خدایی... 

 

کجایید ای شهیدان خدایی...

مولوی در وصف امام حسین‌(ع) هم بسیار سروده است. شعر معروفی که در هیئت‌ها و عزاداری‌های ماه محرم بسیار می‌خوانیمش از غزلیات مولاناست که سروده:

کجایید ای شهیدان خدایی/ بلاجویان دشت کربلایی

کجایید ای سبک روحان عاشق/ پرنده‌تر ز مرغان هوایی

کجایید ای شهان آسمانی/ بدانسته فلک را درگشایی

کجایید ای ز جان و جا رهیده/ کسی مر عقل را گوید کجایی

کجایید ای در زندان شکسته/ بداده وام داران را رهایی

کجایید ای در مخزن گشاده/ کجایید ای نوای بی‌نوایی

او همچنین در اشعار خود نسبت به تبری از دشمنان اهل بیت هم بی‌توجه نبوده است و در داستانی که  یک فرد ظالم، سیدی از آل رسول را آزار می‌داده چنین می‌گوید:

با شريف آن کرد مرد ملتجي/ که کند با آل ياسين، خارجي

تا چه کين دارند دايم ديو و غول/ چون يزيد و شمر با آل رسول

 

مولوی شاعری عارف‌مسلک است و عرفان هم همه شور است و شهود! عاشورا هم شورانگیز‌ترین و پرشهودترین واقعه تاریخ بشریت است و عارف اگر عارف باشد هیچگاه از توجه به آن غافل نخواهد بود و مولانا هم از قافله شور و شعور حسینی به قدر توان توشه برداشته‌است و با وجود اینکه از نظر تاریخی به نظر می‌رسد در میان شیعیان زندگی نکرده‌است ولی عاشورا را در اشعارش گرامی داشته‌است.

 

عاشورا روز غم یا سُرور؟!

در خبر است از شب عاشورا که امام حسین(ع) از حضرت قاسم پرسیدند:«قاسم جان مرگ از دید تو چگونه است؟» و ایشان پاسخ دادند:«شیرین‌تر از عسل» و گفته‌اند که وقتی امام حسین(ع) منازل بهشتی اصحاب را به ایشان نشان‌دادند و مرگ را پلی برای وصول به این نعمت‌ها خواندند، اصحاب از شوق آن به استقبال شهادت می‌شتافتند.

اما از سوی دیگر هم در روایات و اخبار زیادی،‌ غم و اندوه فراوانی برای اهل بیت در این ایام ذکر شده‌است،‌به طوری که یاد و نام کربلا و عاشورا اشک را از دیده مبارک اهل بیت جاری می‌کرده‌است. همچنین معصومین به شیعیان فرموده‌اند که محرم ماه حزن و اندوه و گریستن بر مصیبت اهل بیت است.

اما این حزن و سرور چگونه جمع می‌شود؟!  بزرگان گفته‌اند که کربلا واقعه‌ایست دو بعدی که بخشی از آن مربوط به دنیا و وقایع اجتماعی است که تمامش رنج و اندوه اهل بیت عصمت و طهارت و هتک حرمت آنان توسط امت جدشان است. بر این مصائب باید خون گریست که چرا امت رسول خدا 50 سال بعد از رحلتش به قدری در انحطاط و فساد غوطه‌ور می‌شوند که با سید جوانان بهشت و حرم رسول خدا این‌گونه برخورد می‌شود و یزیدی که وحی را دروغ می‌خواند به خلافت مسلمین می‌رسد؟

اما بُعد دیگرش همه عشق بازی مشتاقان وصل الهی با معشوق حقیقی است که به فرموده علی(ع)، دنیا زندان مؤمن است و حقیقتا برای پرنده مشتاق پرواز در آسمان بی‌کران چه چیزی شیرین‌تر از آزادی است؟!

 

سید ابن طاووس، عالم معروف شیعی، در مقتل معروف خود «لهوف»، می‌گوید اگر  روایات معصومین که امر به عزاداری در عاشورا کرده‌اند نبود،‌ جایی برای عزاداری وجود نداشت بلکه باید شاد بود، چرا که عاشقی به معشوقش رسیده است. مولوی هم چنین نظری را بیان می‌کند، هرچند که حرفی از روایات معصومین نزده‌است.

 

قضاوت درباره این‌که مولوی، در اشعارش خواسته به کلی عزاداری بر حسین(ع) را نفی کند و یا انتقادی به ضعف عزاداران حسینی در فهم عمق عاشورا کرده است، کار ساده‌ای نیست ولی لااقل به طور قطع می‌شود گفت که ملای رومی، از محبین اهل بیت بوده است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
ناشناس
Germany
۱۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۰:۴۸
با سلام و عرض ادب به محضر مولانای عشق به نظر من در دیدگاه ایشان و برخی دبگر از متفکرین ارزشمند موضوع بسیار مهمی مغفول مانده و آن بعد اجتماعی و سباسی ابن واقعه است و اینکه بر فاجعه کربلا باید اشک ماتم ریخت و همیشه باید این اندوه را زنده و صدای آنرا باید بلند نگه داشت تا دیگر کسی جرات تکرار چنین عمل ننگینی را نداشته باشد. مثال آن در دوره معاصر حادثه هیروشیما است که بیش از هفتاد سال است هر سال یادبودی برای آن گرفته میشود و یاد قربانیان این جنابت زنده نگه داشته میشود و یک علت آن جلوگیری از وقوع مجدد چنین حادثه ای است
47
15
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳ آبان ۱۳۹۹ - ۰۱:۲۲
مولوی و تطهیر ابن ملجم :
هیچ بغضی نیست در جانم زتو
زانکه این را من نمی‌دانم زتو
آلت حقی تو فاعل ، دست حق
چون زنم برآلت حق طعن و دق
28
52
پربازدیدترین آخرین اخبار