همزمان با سالروز رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع) شعرای جوان و آیینی کشورمان با سرودن ابیاتی به محضر اهل بیت عرض ارادت کردهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ همزمان با سالروز رحلت پیامبر مهربانی، حضرت محمد(ص) و شهادت کریم اهل بیت، حضرت امام حسن مجتبی(ع) شعرای جوان و آیینی کشورمان با سرودن ابیاتی به محضر اهل بیت عرض ارادت کردهاند.
قران به خاطر آورد آیاتِ رحمتت را نادیده میگرفتند وقتی محبتت را
تا ریشه کن شود جهل؛ خوردی چه خون دل ها. اما زیاد کردند با فتنه زحمتت را
بودی امینِ حق و محضِ کتابتِ وحی دستِ علی (ع) سپردی بارِ امانتت را
زخم زبان شنیدی گفتی: «علی (ع) معَ ٱلحق» زخم زبان شنیدیم! دریاب امتت را
پایِ وصیت تو با جان و دل نشستیم از هم جدا نکردیم قران و عترتت را
در اولین دقایق شورا گرفته بودند زهرا (س) چه گریه میکرد متنِ وصیتت را
دین بی تو منحرف شد! با آن همه سفارش منکر شدند وقتی حتی شهادتت را
روز دوشنبه بود و یک کوچه غرقِ فریاد کردند استجابت اینگونه دعوتت را
با پشتههای هیزم٬ پشتِ درِ ولایت اهل مدینه دادند مزد رسالتت را! مرضیه عاطفی
باید دوباره خیمهی غم دست و پا کنیم پرچم، کُتل، کتیبه، علم دست و پا کنیم
بعد از دو ماه گریه به ارباب بی کفن اشکی برای شاه کرم دست و پا کنیم
بوی حسن وزیده ز اشعار محتشم وقتش رسیده لوح و قلم دست و پا کنیم
" باز این چه شورش است که در خلق عالم است" - یعنی نوای " وا حسنم " دست و پا کنیم
باید مقدمات سفر تا مدینه را حتی شده به رنج و الم دست و پا کنیم
آنجا بساط روضهی مردی کریم را در کوچهها قدم به قدم دست و پا کنیم
طرح ضریح فرشچیان باشد و سپس یک نقشه هم برای حرم دست و پا کنیم
وقتی که سفره دار، کریم است بهتر است کیسه برای سیم و دِرم دست و پا کنیم
امشب خدا برای حسن سینه میزند باید زمینه، نوحه، دودم دست و پا کنیم
طشتی برای شاه غریبی که ناله زد: "میسوزد از ستم جگرم " دست و پا کنیم محمود مربوبی
کل عوالم تحت فرمان محمد رزق دو عالم بر سر خان محمد
اعجازهای انبیأ یک سمت باشد یک سمت هم اعجاز قرآن محمد
صدها خلیل الله خدمتکار احمد صدها ذبیحالله قربان محمد
دینی بجز اسلام مقبول خدا نیست شکر خدا هستم مسلمان محمد
بهر شفاعت هست در روز قیامت دست پیمبرها به دامان محمد
جان پیمبر بسته بر جان علی و ...... جان علی هم بسته بر جان محمد
بعد از غدیر خم فقط چندین مسلمان...... ماندند پای عهد و پیمان محمد
مرثیه خوانی پیمبر کار ما نیست زهراست اولمرثیهخوان محمد
ریحانه باغ نبی را چید گلچین افتاد آتش بر گلستان محمد
زینب گریبان چاک زد در شام و کوفه از غصه پاره شد گریبان محمد
اهل قرن در شام و کوفه کاش بودند تا نشکند با چوب، دندان محم آرش براری
خونِ جگرِ سنگ ' عقیق یمنی شد من خون جگر خوردم و قلبم حسنی شد
دندانهی هر شانه که در موی تو افتاد تعبیر به دندان اویس قرنی شد
بر کفر بشر بودن تو سایهی شک بود گفتیم خداوندی و باور شدنی شد
بر سفرهی لبخند تو خوبان فقرایند بیچاره پس آن مرد گدایی که غنی شد
از تلخی ایام به تنگ آمده بودیم گفتیم: حسن، مایهی شیرین دهنی شد سید رضا هاشمی