«محمد ایوب» استاد برجسته روابط بینالملل دانشگاه میشیگان در این یادداشت نوشته است: «وارث ردای سیاسی "یزید بن معاویه" در زمان فعلی، "محمد بن سلمان" است؛ ولیعهد عجول و بیپروای عربستان سعودی که اون نیز همچون یزید در زمان امام حسین [علیهالسلام] و وقوع کشتار کربلا ۳۳ سال دارد. به نظر میرسد که او در حال حاضر سعی دارد تا نبردی را برای به پایان رساندن شیعیان در خاورمیانه پیش برد، درست همان کاری که یزید در زمان امام حسین انجام داد. با در نظر داشتن توازن قوا در منطقه، بویژه میان عربستان سعودی و ایران، به نظر میرسد که محمد بن سلمان، حزبالله لبنان را به عنوان نخستین هدف خود نشانه گرفته است. این طور به نظر میرسد که وی با تلاش برای نابودی حزب الله لبنان، مصمم به تکرار داستان کربلا است.»
بنا بر این گزارش، «بازداشت اجباری سعد الحریری نخستوزیر لبنان نخستین شلیک در این نبرد بود. جرم اصلی الحریری از نگاه سعودیها این بود که در شرایطی که وی توسط ریاض تأمین بودجه میشد، با حزبالله نیز به عنوان بخشی از یک دولت وفاق ملی در لبنان سازش کرده بود. الحریری این کار را انجام داد تا خصومت فرقهای که یک بار دیگر در این کشور به خاطر اقدامات سعودیها و حامیان غربی آنها در راستای به راه انداختن نبردی داخلی در سوریه، کشور همسایه لبنان و مشارکت حزبالله در این نبرد در حمایت از دولت بشار اسد رئیسجمهوری سوریه در حال شکل گرفتن بود، را به حداقل برساند. علاوه بر این، کنار زدن حزبالله از دولت در لبنان، با توجه به قدرت نظامی حزبالله، لبنان را غیرقابل کنترل کرده بود. قدرت نظامی حزبالله هر چند قابل مقایسه با قدرت نظامی عربستان نیست اما به هر حال بسیار بالاتر از توان نظامی ارتش لبنان است.»
این گزارش میافزاید: «حزبالله از نگاه دولت عربستان، جانشین دشمن حقیقی آنها یعنی ایران است. هدف واقعی محمد بن سلمان کاهش نفوذ و قدرت ایران و وادار کردن آن به پذیرش هژمونی سعودی در خلیج فارس است، درست شبیه به آنچه در کربلا شاهد آن بودیم و حسینبنعلی [علیهالسلام] زیر سلطه یزید نرفت و مشروعیت سیاسی و مذهبی وی را در قرن هفتم به چالش کشید، امروز نیز آل سعود وهابی احساس میکند مادامی که ایران به عنوان یک کشور شیعه خود را به عنوان یک الگوی دولت اسلامی معرفی میکند و اعمال قدرت ریاض را در خلیج فارس رد میکند، مشروعیت مذهبی سعودیها نیز به خطر افتاده است. به هر حال قدرت سیاسی و مشروعیت مذهبی دو موضوع جدانشدنی در رقابت ایرانی-سعودی در دنیای امروز است».
نویسنده این گزارش همچنین تأکید کرد: «با این وجود، یک تفاوت اساسی وجود دارد. ایران یک قدرت مهم در حق خود برای دستیابی به قابلیت بالقوه هستهای است و با سپاه اندک امام حسین [علیه السلام] در حادثه کربلا تفاوت دارد. علاوه بر این، اگرچه ذخایر نفت عربستان حدود یک پنجم ذخایر نفت جهان است و در این خصوص میتواند بسیار از ایران فاصله بگیرد، اما تلاشهای اخیر ریاض برای خریدن نفوذ در منطقه با شکست مواجه شده است. این شکستها شامل حمایت این کشور از معارضان سنی اسلامگرای مخالف با دولت سوریه نیز میشود که توسط نیروهای اسد تحت حمایت ایران و روسیه کنار گذاشته شدند. جدای از اینها، تلاش عربستان سعودی برای منزوی کردن قطر که یک کشور کوچک منطقه بود نیز نه تنها با شکست مواجه شد بلکه قطر را بیش از پیش به ایران نزدیک کرده است».
ایوب علاوه بر این مینویسد: «بالاتر از همه اینها، بمباران کور یمن توسط عربستان که با هدف گرفتن قدرت از حوثیها که شیعه به حساب میآیند انجام میگیرد نیز تقریبا با شکست مواجه شده است. این اقدام عربستان که با حمایت آمریکا نیز انجام شده، درد و رنجی غیرقابل وصف برای مردم کشور یمن به همراه آورده بدون اینکه ذرهای بتواند هدف اصلی را که گرفتن قدرت از حوثیها بود، محقق سازد. دست آخر، عربستان با صرف هزینههای هنگفت در این جنگ نابرابر نتوانسته متحدان وفادار درازمدتی را در منطقه به لحاظ ایدئولوژیکی یا با استفاده از قدرت نرم خود جمع کند.»
بنا بر این گزارش، «علاوه بر تمام اینها، تلاش عربستان برای صدور ایدئولوژی وهابی نیز نتیجه معکوس داشته و پادشاهی عربستان را بیش از پیش به خطر انداخته است. زیرمجموعههای تندروی ایدئولوژی سیاسی مذهبی افراط گرایانه عربستان نظیر القاعده و داعش به دشمنان خونین ریاض تبدیل شدهاند چرا که از نظر آنها ریاض حکومتی متظاهر است که به اندازه کافی اسلامی به شمار نمیآید. عربستان سعودی ممکن است بتواند به طور موقت با صرف هزینههای هنگفت حامیانی به دست آورد اما قدرت نرم این کشور در منطقه، اگر نگوییم صفر، اما بسیار اندک و ناچیز است.»
بر اساس این گزارش، «از سوی دیگر ایران میتواند به سابقه موفق سیاست خارجی خود در منطقه در شرایطی که با شدیدترین تحریمهای اقتصادی و تلاشهای متمرکز قدرتهای مهم برای مهار قدرت منطقه ای این کشور مواجه است، افتخار کند. نفوذ ایران در عراق کاملا سرآمد است؛ نیروهای شیعه که توسط نیروهای سپاه ایران آموزش دیدهاند بخش مهمی از تلاش عراق برای شکست داعش بودند. نفوذ سیاسی ایران در دولت عراق بسیار بیشتر از نفوذ آمریکا است و این با وجود حضور نیروهای آمریکایی در عراق است. دولت بشار اسد تحت حمایت ایران نیز به سرعت در حال عقب زدن نیروهای معارض و تصرف اراضی تحت اشغال داعش است. نفوذ ایران در لبنان از طریق حزبالله نیز رو به افزایش است و سعودیها را به شدت عصبی کرده که این مسئله در سناریوی مرتبط با الحریری کاملا مشهود بود».
نشنال اینترست همچنین تأکید کرد: «به نظر میرسد خوی تهاجمی محمد بن سلمان در قبال ایران و لفاظی سیاسی مذهبی تحریکآمیز وی در برابر تهران صرفا به این فرایند سرعت بخشیده است و چنانچه به زورآزمایی سرنوشتساز نظامی منجر شود، نیروهای سعودی با وجود تجهیزات نظامی که از آمریکا و متحدانش خریداری کرده، قادر نخواهند بود با ارتش ایران و نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران مقابله کنند؛ نیروهایی که به خاطر قابلیتشان برای اقدام به بهترین وجه ممکن در زمان درگیری حتی بدون آمادگی قبلی زبان زد هستند. به همین دلیل است که ریاض در صدد است تقابل خود با ایران و حزبالله را به عنوان بخشی از تقابل مداوم دولت ترامپ و تهران به آمریکا محول کند و واشنگتن را تحریک کند تا وارد یک جدال نظامی با تهران شود. به بیان دیگر آنطور که تحلیلگران میگویند، ریاض میخواهد تا آخرین نظامی آمریکایی با تهران مبارزه کند».
در پایان این گزارش با اشاره به پیروزی ایران در برابر عربستان آمده است: «آخرین اقدام عربستان سعودی برای ایجاد یک جبهه مشترک با اسرائیل برای مقابله با دشمن مشترک خود، ایران نیز احتمالا با شکست مواجه خواهد شد چرا که چنین اقدامی بیش از پیش، مشروعیت ادعاهای آنها برای عهدهدار شدن رهبری جهان اسلام و عرب را زیر سوال میبرد. مگر اینکه محمد بن سلمان بتواند خیلی زود فراست سیاسی بیشتری نشان دهد در غیر این صورت، اقدامات بیمهابای وی منطقه را به دست حریقی خانمانسوز خواهد داد که همگان در آتش آن خواهند سوخت. دومین نبرد کربلا میان نیروهای یزید و امام حسین نیز ممکن است با توجه به اهتمام محمد بن سلمان اتفاق بیفتد اما این بار قطعا نتیجهای کاملا متفاوت با نخستین نبرد کربلا در قرن هفتم خواهد داشت».