سردبیر هفته نامه مثلث گفت: عملگرایانِ سیاست ایران ذیل راست میانه جناح بندی میشوند.اگر ما جریان اصولگرا و چپ داشته باشیم، یک راست میانه هم داریم که ...
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو-رضاحیدری: سعید آجرلو بیش از آنکه سردبیر یک هفته نامه سیاسی معتبر به نام «مثلث» باشد، کارشناس این حوزه محسوب میشود. به عنوان یک روزنامه نگار، تحلیل هایی که ارائه میدهد فراتر از بحثهای ژورنالیستی معمول است. با او در خصوص چرخش سیاسی آقای روحانی و حرکت به سوی محافظه کاری گفت و گو کردیم. او معتقد است که روحانی به دلیل اینکه یک «عمل گرا» است این اقدمات را انجام میدهد. تحلیل جالبی هم از روی کار آمدن احمدی نژاد ارائه داد و معتقد است برنامه بعدی عملگرایان روی کار آوردن لاریجانی است
جناب آجرلو علت چرخش آقای روحانی را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا این چرخش تاکتیکی است؟ میخواهم سوال شما را این طور جواب بدهم که آقای روحانی اساساً یک شخصیت عملگرا در سیاست ایران است. وقتی از عمل گرایی صحبت میکنیم مرادمان این است روش و تاکتیک از ایدئولوژی و اصول برتری دارد، در واقع فردی عملگرا سعی میکند که خودش را در سطح اول سیاست کشور حفظ کنند و بتوانند به قدرت خودش تداوم ببخشد.
من آقای روحانی را بخشی از جریان عملگرا در سیاست ایران میدانم که شاید پیرو عملگرایی آقای هاشمی رفسنجانی باشد؛ لذا اگر بخواهیم از لحاظ مفاهیم علوم سیاسی بحث کنیم آقای حسن روحانی بخشی از جریان عملگرا در داخل ایران است.
علت روی کار آمدن آقای روحانی را چه میدانید؟
وقایع سال ۸۸ منجر به منزوی شدن جریان اصلاحطلب شد و به نوعی آنها را از عرصه سیاسی دور کرد و بعد از آن به دلیل نوع عملکرد احمدی نژاد به اصولگرایان هم ضربه مهلکی وارد شد.
از طرف دیگر بعد از سال ۹۰ و به دلیل تحریمهای صورت گرفته از سوی کشورهای غربی بر سر مناقشه هستهای منجر شد که آن تحریمها نمود پیدا کرده و مردم آن را در زندگی خود حس کنند، این مسئله خود تبدیل به یک شکاف جدید شد و در انتخابات سال ۹۲ هم شاهد دوگانه «سازش-مقاومت» در انتخابات بودیم. این موارد منجر به تولد آقای روحانی شد.
در واقع روی کار آمدن آقای روحانی، حاصل رویگردانی مردم از جریان اصولگرا در سال ۹۲ به دلیل عملکرد احمدینژاد و مسئله هستهای و در عین حال حاصل خانه نشینی جریان اصلاح طلب بود. اینها منجر به تولد یک عملگرا در قوه مجریه شد.
چرخشهای آقای روحانی چطور قابل تحلیل است؟
آقای روحانی را باید قبل از هر چیزی بخشی از جریان عملگرایانِ ایران دانست. اما من میخواهم بگویم که منش عمل گرایانه آقای روحانی همچنان ادامه دارد اگر میبینیم که ایشان قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری تفاوت پیدا کرده شاید تا حدود زیادی به واسطه نیازهایش برای ماندن در سطح اول قدرت باشد.
در تقسیم بندیهای موجود فضای سیاسی ایران، عملگرایان کجا قرار میگیرند؟
عمل گرایانِ سیاست ایران ذیل راست میانه جناح بندی میشوند. اگر ما جریان اصولگرا و چپ داشته باشیم، یک جریان راست میانه هم داریم که حد فاصله این دو جریان قرار گرفته است. آقای لاریجانی، اعتدال و توسعه [کارگزارانی ها]و آقای روحانی را شامل میشود. میتوان اینطور بیان کرد که عملگرایان در عرصه سیاست تاکتیک را مقدم برایدئولوژی و اصول میدانند و معتقدند باید به سمت کسب امتیازات بیشتر برای خود حرکت کرد.
میتوان این تحلیل را پذیرفت که آقای روحانی به دنبال پر کردن خلاء شخصیتی آقای هاشمی است؟
آقای روحانی تفاوتی با رئیس جمهورهای سابق ایران دارد. آقای خاتمی و اطرافیان ایشان، او را نماد رئیس اصلاحات میدانند. آقای احمدینژاد هم خودش را نماد مبارزه با ظلم و فساد و عدالت خواهی در جمهوری اسلامی معرفی کرده است.
داستان آقای هاشمی هم متفاوت از سایرین است. او خودش را یکی از بنیانگذاران جمهوری اسلامی میداند و تعریفی که از خودش داشت به عنوان بخشی از جمهوری اسلامی و یکی از هیئت امنای آن بود.
آقای روحانی بدین معنا با آقایان هاشمی، خاتمی و احمدینژاد شبیه نیست. آقای روحانی مقتضیات خودش را در سیاست درک میکنند و این را میدانند که بدنهای ندارد. در واقع بخش زیادی از مدیران و نیروهای که با او کار میکنند چپ اسلامی، اصلاحطلب، کارگزارانی و یا مایل به لاریجانی و اصولگرایان هستند و نیروهای که به خودش نزدیک باشند خیلی کم هستند.
مثلاً آقای نهاوندیان خیلی نتوانست با آقای روحانی کار کند چرا که ایشان به آقای لاریجانی نزدیک است، آقای رحمانیفضلی و آقای صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد هم همینطور هستند. ظریف هم خودش را آدم جریان روحانی نمیداند و برای خودش شخصیت مستقلی قائل است.
اما برای آقای هاشمی این طور نبود، بسیاری از مدیران، مثل آقای جهانگیری و خیلیهای دیگر خودشان را آدم جریان هاشمی میدانستند. به نظرم آقای روحانی این واقع گرایی و انعطاف سیاسی را دارد که دچار توهم در سیاست ایران نشود. روحانی نماد جریان بروکراتیک در جمهوری اسلامی است و رفتار این جریان هم مبتنی بر عقلانیت ابزاری است. با توجه به اینکه عقلانیت ابزاری بر کنشهای آنها حاکم است خیلی واکنشهای احساسی که در سایر جریانها وجود دارد از آنها بروز داده نمیشود.
از این بابت من فکر میکنم آقای روحانی به پس از ریاست جمهوری خودشان فکر میکنند و تمایل دارد واقع گرایانه به بعد از انتخابات ریاست جمهوری خود در سال ۱۴۰۰ فکر کنند. او مثل احمدینژاد خودش را منجی و مثل آقای خاتمی خودش را رئیس اصلاحات در ایران نمیداند. مثل هاشمی هم خودش را قدرت بزرگی در جمهوری اسلامی فرض نمیکند.
حدود خود را در ساختار قدرت میدانند وبه نظرم مواضع بعد از انتخابات ایشان نشان میدهد که میخواهد بخشی از قدرت در جمهوری اسلامی باشد نه بخشی از اپوزیسیون. روحانی در انتخابات ۹۶ بخشی از اپوزیسیون بود، اما امروز روحانی میخواهد بخشی از قدرت در ساختار جمهوری اسلامی باشد.
با این وجود هدف آقای روحانی را در سیاست چه میدانید؟
آقایان روحانی، لاریجانی و ناطق افرادی هستند که من به آنها نام «راست میانه» را داده ام. پروژه اصلی آنها ائتلاف با اصلاح طلبان است، به نحوی که «بدنه» از اصلاح طلبها باشد و «سر» همان آنها باشد، چرا که شاید سخت باشد افراد شاخص اصلاح طلب وارد قدرت شوند.
از این رو آقای روحانی میتواند جای خودش را به ناطق و یا لاریجانی بدهد و این افراد در واقع مدیریت کلان سیاست ورزی را انجام دهند و اصلاح طلبها هم بدنه اجتماعی را تحریک کنند که وارد عرصه انتخابات شوند و به نوعی گرمای انتخابات را آنها تولید کنند.
از این رو فکر میکنم ادامه راهی را که آقای روحانی مدنظر قرار داده، قدرت گرفتن راست میانه باشد و برنامه آنها، ریاست جمهوری آقای لاریجانی و تثبیت عملگرایان در سیاست رسمی جمهوری اسلامی است.
این هدف بهنوعی پروژه آقای هاشمی هم میتواند باشد؛ چون آقای هاشمی یک شخصیت داشت، اما پروژههای مختلفی تعریف میکرد. آقای روحانی آن شخصیت هاشمی را برای خودش متصور نیست، اما ذیل پروژه هایی که آقای هاشمی تعریف کرده بود، رفتارش را ارائه میدهد.
نوع سیاست ورزی این آقایان حرکت در میان چپ و راست است و همچنان به این باور دارند که شکاف هایی وجود دارد.
آنها بر این باورند که بین اصولگرایان تحول خواه و پایداری تفاهم به وجود نخواهد آمد و بدنهی اصولگرایان حامی پایداری است و از طرف دیگر اصلاح طلبان هم نمیتوانند قدرت رسمی را به دست گیرند از این منظر عملگرایان در میانه میدان هستند به نظرم این تعریفی است که آقایان روحانی و لاریجانی برای خودشان قرار داده اند.