گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو؛ بی شک امروزه پول دارای نقشی محوری در اقتصاد است. تخصیص یا عدم تخصیص منابع مالی در اقتصاد می تواند منجر به شکوفایی یا رکود بخشی از اقتصاد گردد. لذا رمز گشایی از مفهوم چنین پدیده ای در تجویز نسخه های سیاست گذارانه حائز اهمیت است.
تعریف پول در حال حاضر مفهوم سخت و دور از دسترسی به شمار نمی رود. با کمی جست و جو در فضای مجازی و تورقی در کتابهای اقتصادی می توان آنرا یافت و تاریخچه مدون آنرا مشاهده کرد.
امروزه اگر دربارۀ منشأ پیدایش پول بپرسید، احتمالاً جواب خواهید شنید که در جوامع ابتدایی که هنوز پول وجود نداشت، انسانها از تبادل پایاپای کالاها برای مبادله و به دست آوردن کالاهای مطلوبشان استفاده میکردند. اما به مرور زمان تصمیم گرفتند برخی از کالاهای بادوام را واسطۀ مبادلاتشان قرار دهند تا هم بتوانند داراییهای فاسدشدنی را به صورت کالاهای بادوام ذخیره کنند و هم معیاری برای مقایسۀ ارزش کالاها با هم داشته باشند.
به مرور زمان سکهها جایگزین تمامی کالاهای بادوام شدند، زیرا هم استحکام و پایداری بیشتری از بیشتر کالاها داشتند و هم نقل و انتقال آنها راحتتر بود. اما بعداً که تجارت به انتقال حجم پول وسیعی نیاز پیدا کرد، اسکناسهای کاغذی جای سکه را گرفت، چون حمل و نگهداری آن بسیار امنتر و راحت تر بود.
اما تعاریف فوق را تا چه میزان می توان منطبق با واقعیت پیدایش پول دانست؟
برای پاسخ به سوالات مطرح شده چاره ای جز رجوع به تاریخ نیست چون یافته های تاریخی، بیان رایج تعاریف پول را تایید نمی کند. یافته های تاریخی بیان می کند:
حتی گزاره های فوق نیز قادر به بیان واقعیت منشا شکل گیری پول نیستند. همانطور که اقتصاددانانی اعتقاد دارند منشأ پول را به هیچ وجه با قطعیت نمیتوان شناخت و منشأ پول در «غبار زمان» (قطعاً در دوران پیش از تاریخ) گم شده است.
اینکه داستان اصلی پیدایش پول چه بوده و درکنار آن چه مزایایی برای پول به وجود آمده جدا از همند و نمی توان بسته به کارکردی که هرکس برای پول درنظر گرفته تاریخی برای پیدایش پول درنظر گرفت.
تحولات و اختراعات بشر به صورت ناگهانی و ذهنی اتفاق نیفتاده بلکه ناظر به شرایط عینی و نیازهای واقعی بشر بوده اند.
بر خلاف باور رایج به نظر می رسد منشا به وجود آمدن پول به زمان ایجاد بدهی برمی گردد. یعنی انسانها از زمانی که مفهوم بدهکاری عینیت پیدا کرده ناخودآگاه پول را به وجود آورده اند. به طور مثال کشاورزی برای شخم زدن زمین به گاوآهنی نیاز داشته که ساخته آهنگری بوده است. (فرض کنید پول به معنای رایج هنوز به وجود نیامده). کشاورز دوراه پیش روی خود دارد. یا در همان لحظه قادر به جبران هزینه گاوآهن است که آنرا پرداخته و صاحب گاو آهن می شود و یا قادر به پرداخت نیست و نیاز به ثمر دادن محصولات دارد تا بعد از برداشت به آهنگر ادای دین کند.
در حالت اول مبادله در همان زمان به صورت دوطرفه صورت می پذیرد و در حالت دوم باید بین دوطرف توافقی انجام شود. به این نحو که مبادله به صورت یکطرفه انجام گرفته و مزد آهنگر موکول به آینده شود و کشاورز بدهکار گردد. درواقع نقش این بدهی همان نقش پولست و جالبتر آنکه پشتوانه ای برای این پول وجود ندارد. پشتوانه پول به معنای آنست که امکان تبدیل پول به ارزش واقعی اش هر زمان میسر باشد. اما در مثال گفته شده تا زمان برداشت محصول نمی توان مابه ازای عینی برای کار آهنگر که به کشاورز منتقل شده پیدا کرد مگر اعتمادی که آهنگر در گرو توافقی، به کشاورز کرده است. بدهی ایجاد شده برای کشاورز چه به صورت توافق مکتوب، رسید کاغذی، چوب خط، سکه، محصول و هر توافق دیگری باشد در جهت مبادله فوق به کار گرفته شده است.
این روابط اعتباری در جوامع ابتدایی بشری هم وجود داشته و موید یک رابطه اجتماعیست. به همین دلیل می توان منشا پیدایش پول را اولین بدهی ایجاد شده برای بشر نامید. چنین رویکردی به این مقوله موجب تصمیماتی بنیادیین برای سیاستگذار می شود. کشورهای توسعه یافته نیز با درک چنین واقعیتی دست به اقدامات اصلاحی متعددی در اقتصاد و نظام بانکداری خود زده اند و بر مبنای مفهوم بدهی بودن پول آنرا به بخش های مختلف اقتصاد تزریق کرده اند.
در کشور ما نیز بانکها نقش اساسی را در اقتصاد به عهده دارند. آنها قدرت و اختیار خلق پول و تخصیص آنرا به طور هم زمان دارند و قادرند منابع پولی ایجاد شده را به هر سمتی که مایل باشند سوق دهند. اگر این منابع صرف تولید کالا و خدمات در کشور شود به دلیل اضافه شدن مقادیر عینی به واقعیت اقتصاد مشکلاتی از قبیل تورم و ورشکستگی بنگاههای تولیدی پیش نمی آید اما در صورتی که منابع به سمت سفته بازی و بازارهایی نظیر طلا، سکه، ارز و امثال اینها سوق داده شود به دلیل افزایش حجم پول و عدم تغییر اساسی در واقعیت اقتصاد شاهد تورم و حباب های اقتصادی خواهیم بود.
حال سوال اینجاست طبق آمار بانک مرکزی با وجود رشد اقتصادی حدود 6 تا 7 درصدی چگونه با رشد بالای 20 درصدی نقدینگی مواجهیم و نقدینگی ایجاد شده چه زمانی قرار است در صحنه واقعی اقتصاد خودش را نشان بدهد؟