به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در بخشی از این یادداشت آمده است: «ادبیات حسن روحانی در مواجهه با چالشهای سیاسی همیشه همین بوده است.رئیسجمهور در مورد مخالفان خود بیپروا از واژههای خاص استفاده مینماید و ابا ندارد که به تریج قبای برخی از آنان بر بخورد.در روزهای کوران بررسی برجام و حملات کور دلواپسان و کاسبان، رئیسدولت سخنان تند و تیزی را علیه این طیف ایراد میکرد.«ما» آن زمان برای وی کف میزدیم و هورا میکشیدیم.حتی زیر لب و از ته دلمان به دلواپسان میگفتیم: «نوش جانتان!»
نویسنده در ادامه افزوده است: « آن اصلاحطلبانی هم که چندین پیراهن از «ما» بیشتر پاره کردهاند سخنی دال بر نقض ادبیات حسن روحانی نمیگفتند.خلاصه تایید بود و تایید.اما حالا که رئیسجمهور به مخالفان خود گفته «بی عقل» برخی اصلاحطلبان به او انتقاد نمودهاند که «این چه وضع ادبیات است؟»! به هرحال روشن است که حسن روحانی در زمان عصبانیت و در شرایطی که لبخندی مرموز بر لب دارد از این الفاظ همیشه به کار برده و مشخص نیست که چگونه و چطور این عده از اصلاحطلبان الان برآشفته شدهاند!این یک تناقض است که آزار میدهد.»
روحانی قصد توهین نداشته، منظور او بیعقلی فلسفی منتقدین بود!
فرط و فراوانی نیش و طعنههای رئیسجمهور به منتقدان، آن چنان است که یکی از حامیان دولت دیروز طی یادداشتی در روزنامه ایران، اهانت اخیر روحانی به منتقدان را با پیش کشیدن مباحث فلسفی، مالهکشی کرد!
ارگان دولت نوشت: «در فاصله چهار روز گذشته ابتدا معاون اول دولت و سپس رئیسجمهوری با نقل قول سخنانشان به شکل تقطیع شده مورد حمله قرار گرفتند. با این توصیف به نظر میرسد که اهالی دولت باید بیش از این در کلام و سخن خود دقت کنند و هر جملهای را نگویند، چرا که حریف در انتظار است تا از کوچکتریناشتباه آنها یک مشکل بزرگ بسازد. نکته دوم این است که از دید فقهی و علمیاشاره رئیسجمهوری به «کمعقلی» برخی منتقدان نه آن طور که بازتاب داده شده یک توهین بلکهاشاره به یک مراد دیگر است. ما در فلسفه عموماً دو نوع عقل داریم؛ یکی عقل عملی و دیگری نظری. عقل نظری در مباحثی چون الهیات، طبیعیات و ریاضیات کاربرد دارد و عقل عملی در مسائلی نظیر سیاست و اخلاق. عقل نظری از دیدگاه صاحبنظران همان حکمت است و به نظر میرسد مراد رئیسجمهوری هم از واژهای که به کار برده همین باشد.»
گفتنی است، روحانی دهها بار منتقدان را در جاده یکطرفه زیر گرفته است. رئیسجمهور علیرغم اینکه میگفت پناه میبرد به خدا از بستن دهان منتقدان، همواره برخوردی آمیخته با طعنه، کنایه و اهانت با منتقدانش داشته است. بهطوریکه میتوان گفت دولت گرچه بنگاههای اقتصادی را به تعطیلی کشانده و درب کارخانههای زیادی را تخته کردهاما در عوض کارخانه بدگویی و ناسزایش به طور کامل فعال است. منظور رئیسجمهور چه عقل نظری باشد چه عقل عملی، عبارت «کم عقلی» در فرهنگ عمومی، توهین تلقی میشود. گرچه این بار نخست نیست. «بیسواد، بیشناسنامه، مزدور، کاسب تحریم، کودکصفت، حسود، بزدل، ترسو، جیببر، بیقانون، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، غوطهور در فساد، سوءاستفادهگر، خرابکار، عقبمانده، تازه به دوران رسیده، عصرحجری، هوچیباز، منفیباف، یأسآفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند، انقلابیون نفهم!، یک مشت لات!... » عبارات آشنایی هستند که رئیسجمهور به وسیله آنها، منتقدان را مورد تفقد قرار داده است.
نباید به اروپا بدبین باشیم!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«ما باید تمام توان دیپلماتیک خود را بهکار بگیریم تا اروپا از ما فاصله نگیرد. تصمیم درست درسیاست براساس نگاه بدبینانه شکل نمیگیرد و ایران نباید در این مسیر حرکت کند. آنها قصد فشار بر ایران حتی اعمال تحریمهای جدید و غیر برجامی علیه تهران را دارند این در حالی است که تا جایی که میتوانیم اروپا را برای منافع خود حفظ کنیم چرا که اروپا با ما منافع مشترکی دارد و همواره شریک سنتی ما به حساب میآید و این توانایی را دارد تا موجب احیای اقتصاد و صنعت ما شود و از طرفی دیگر قادر است همچون سدی در مقابل تحرکات آمریکا علیه ما باشد.»
روزنامه زنجیرهای بهار نیز در مطلبی مشابه نوشته است: «همین دولت آقای مکرون در موضوعاتی همچون پرونده مسائل منطقهای یا آزمایشهای موشکی ایران نگاهی دیگر دارند و معتقدند باید از ابزارهای گوناگون برای محدودسازی و یا حداقل وادارسازی نظام سیاسی ایران برای آغاز مذاکره جدی در این زمینهها استفاده کنند. با نگاهی به مواضع دولت فرانسه در حوزه مسائل منطقهای شاهد آن هستیم که فرانسویها در اغلب موارد دیدگاههایی نزدیک به ایران دارند و حتی میتوان به جرات گفت که مسیر پیشِ رو برای دست یافتن به توافق میان ایران و کشورهای غربی در مسائل منطقهای مسیری سادهتر و با موانع کمتری از مذاکرات هستهای خواهد بود.»
در بخش دیگری از این نوشته آمده است: «جایگاه کشورمان در صحنه بینالملل قابل مقایسه با دوران پیش از توافق هستهای نیست و ثانیاً قوه عاقله نظام سیاسی بر خلاف تمایل جناح تندرو به دنبال حل و فصل موضوعات تنشآفرینی است که نادیده گرفتن آن به کنار گذاشته شدن برجام، بازگشت فشارهای بینالمللی و ایجاد فضای تحریمی و برگشت تحریمهایی میشود که اثر مستقیمی بر زندگی روزمره مردم خواهد داشت.»
روزنامههای مدعی اصلاحات بدون توجه به تجربههای گذشته (همچون توافق سعدآباد و توافق برجام) همچنان برای سیاست خارجی نسخه انفعال و ذلت میپیچند. این در حالی است که این جماعت بارها براشتباه بودن این رویکرد اذعان کرده است.
چندی پیش روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد در مطلبی نوشته بود:«اروپاییها نتوانستند آنطور که باید وشاید در پیشبرد اهداف برجام در حوزههای اقتصادی اقدام کنند. خبری از سرمایهگذاریهای کلان یا گشایش اعتبار با بانکهای بزرگ این قاره نبوده است. اروپا تلاش میکند رعایت حال کاخ سفید را بکند و درحالیکه بر اجرای برجام تأکید دارد کجدار و مریز در این مسیر گام برمیدارد. اروپا همکاریهای سیاسی نزدیک، همچنین تبادلات اقتصادی سنگینی را با آمریکا دارد».
روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد همچنین چندی پیش اذعان کرد که: «اینکه تصور کنیم اروپا کاملاً در طرف ایران قرار خواهد گرفت سادهلوحانه است چرا که پیوند ساختاری اروپا و آمریکا در تبادلات اقتصادی و امنیتی موجب شده این دو قدرت به یکدیگر وابستگی متقابلی داشته باشند.»
«حسین راغفر» کارشناس اقتصادی حامی دولت نیز پیش از این گفته بود:«اروپاییها به شکل باجگیرانهای با ایران برخورد میکنند. مثلاً انتظار فرانسه این است که بازسازی اقتصاد خود را با انرژی ارزان ایران و امتیازهای مالی سنگین پیش ببرد.»
مدافعان حرم و دست بالای دیپلماتها
روزنامه اعتماد در یادداشتی به موضوع سفر وزیرخارجه فرانسه به ایران پرداخته است. نویسنده یادداشت معتقد است که مقامات فرانسوی آمدهاند تا امکان سنجی مذاکرات بعدی را ارزیابی کنند اما مقامهای ایرانی مانند محمدجواد ظریف به صراحت گفتهاند که در مورد توان دفاعی به هیچ عنوان مذاکره نمیکنیم.
در ادامه نویسنده به موضوع سوریه پرداخته و نوشته است: «در ابتداي دولت يازدهم، زماني كه مذاكرات در مورد آينده سوريه از سوي كشورهاي غربي با همكاري متحدان عربشان برگزار ميشد، در آن دوران اروپاييها و همراهان عربشان در منطقه در سوريه دست بالا داشتند و حالت تهاجمي داشتند، به همين دليل... براي مشاركت ايران در مذاكرات سوريه اظهار بيميلي ميكردند.»
نویسنده سپس افزوده است: «اما بعد از اينكه گروههاي تحتالحمايه اروپا و كشورهاي عربي تا نزديكي مرزهاي دمشق رسيدند، ناگهان ورق در سوريه برگشت و با آمدن روسها شرايط ميدان جنگ به نفع دولت سوريه برگشت. حال اگر اروپاييها بعد از يك دوره طولاني ناديده گرفتن ايران، اكنون اصرار ميكنند كه با تهران در مورد مسئله سوريه مذاكره كنند، به اين دليل است كه در شرايط سوريه كم آوردهاند. امروز خواست اروپاييها از مذاكره در مورد مسائل سوريه، اين نيست كه ثبات را به اين كشور بازگردانند، بلكه دنبال اين هستند كه دوباره وضعيت سوريه را به شرايط هرج و مرج و بيثباتي بازگردانند و تا جايي كه اخبار و اطلاعات نشان ميدهد، نقشههايي براي اين دارند كه اگر نهايتا موفق نشوند دولت سوريه را سرنگون كنند، دست كم براي تجزيه اين كشور اقدام كنند.»
در این باره باید اذعان کرد که همانطور که از سطرهای این یادداشت نیز برمیآید توان نظامی بالاپشت گرمی مذاکرهکنندگان و دیپلمات است و به دست بالای آنها میانجامد. اما اینکه نویسنده در این یادداشت این نقش را تنها برای روسیه قایل شده و از جانبازی و رشادت و از خودگذشتگی نیروهای رزمنده با تروریسم در سوریه که به مدافعان حرم مشهور شدهاند چشم پوشیده است.
قدردان خونهای پاک ایشان باشیم دست کم به اندازه نام بردن از رشادت آنها و بازتاب آن ایثار در ابعاد دیپلماتیک.