گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- اکبر محمدی *؛ انجمن جامعه شناسی ایران دوشنبه ۱۴ام اسفند ماه برنامهای در باب مال باختگان موسسات مالی با حضور جناب آقای دکتر آخوندی وزیر راه و شهرسازی»، دکتر اکبر کمیجانی «قائم مقام بانک مرکزی» دکتر احمد میدری «معاون وزیر کار» دکتر حسین سراج زاده «رییس انجمن جامعه شناسی ایران» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار کرد که با واکنش انتقادی دانشجویان هم در نسبت بافرم برنامه هم در قبال سیاستهای نئولیبرالی دکتر آخوندی و شورای پول و اعتبار مواجه شد.
دانشجویان نسبت به وضعیتی که در آن افراد صاحب منصب و مسئول در جایگاه سخنران ونه پاسخ گو دعوت بشوند اعتراض داشتند و این رویه کار را نتیجه سیاسی کاری انجمن جامعه شناسی ایران میدانستند؛ اگرچه طبق اساسنامه انجمن جامعه شناسی ایران نمیتواند فعالیت سیاسی داشته باشد، اما نگاهی به روند تاریخی انجمن جامعه شناسی ایران در یک دههی اخیر نشانگر غلتیدن انجمن در دام سیاست زدگی و قرار گرفتن در جایگاه کنشگر سیاسی به جای کنشگر علمی است.
برای مثال یک مورد از این چرخشها به سمت سیاست زدگی مربوط به وقایع سال ۸۸ میشود که برخی از جامعه شناسان و اعضای انجمن جامعه شناسی ایران بیانیهای را با عنوان «پرسشها و ارزیابیهایی درباره موقعیت اجتماعی کشور در آستانه انتخابات» در حمایت از کاندیداتوری یکی از نامزدهای ریاست جمهوری صادر کردند و در آن با مجموعهای از بافتههای تئوریک سعی در بخشیدن وجاهت علمی به عمل سیاسی خود داشتند.
حال جا دارد پرسیده شود که چگونه میشود انواع و اقسام دلایل و تبیینهای جامعه شناسانه به کمک انجمن جامعه شناسی ایران میآیند تا حمایت از کاندیدایی خاص را توجیه کند، اما هیچ دلیل، شاهد و تبیینی جامعه شناسانه نیست تا در برابر سرمایه سالاری لجام گسیخته و خصوصی سازی مدارس و آزاد سازی قیمتها بیانیه یا واکنشی نشان دهد؟ برگزاری همایش اعتدال برای مفهوم پردازی پیرامون یک شعار سیاسی و یا دعوت از بروکراتهای دولتی در مقام کارشناس و نه در مقام پاسخگو از دیگر ابعاد غیر علمی بودن انجمن جامعه شناسی ایران است.
دعوت از دکتر آخوندی در مقام سخنران و کارشناس و نه در مقام پاسخگو وجهی دیگر از این ماجرا بود که واکنش انتقادی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران را در برداشت. بعدی دیگر از مطالبه دانشجویی درباب سیاستهای بازار آزادی و خصوصی سازیهای آموزش و پرورش، آموزش عالی، سلامت، حمل و نقل عمومی و تعدیل قیمتها بود که نقد و بیان این سیاستها فرصتی دیگر میطلبد. پرسش اساسی و بنیادین این است که سخن گفتن در هر جایگاهی چه الزامات و پیش نیازهایی میطلبد؟
سخن گفتن فرد سیاست مدار در نهاد علم آیا بنابر روابط استاد مرید صورت میگیرد یافرد بروکرات در مقام پاسخگویی به نهاد علم میباشد؟ کار اساسی علم و نهاد علم در معنای راستین و دور از تنگ نظریهای متاخردرباب علم، داشتن مواجهای انتقادی با موضوعات مرتبط به خود است. نهاد علم و عالم، صرفا زمانی میتوانند مواجهای انتقادی و مسئولیت پذیر با امور برقرار کنند که وجهی از وارستگی و پیرایش از ساختارهای بروکراتیک و اجتماعی در آنها وجود داشته باشد این وارستگی و پیرایشگری نتیجه اش خلق آرمان برای حرکت جامعه بدان سو و تولید گفتارهای معنا بخش و انتقادی در ساحت اجتماعی میباشد. نتیجه مقابل این عدم وابستگی نیز کاملا مشهود است. وضعیتی از دانشگاه و استاد وابسته به ساختارهای نفتی که فساد و رانت وجهی از روند بقاء نهاد علم میشود.
از سوی دیگر این وابستگی منجر به نادیه انگاشتن مسائل و دغدغههای جامعه و برج عاج نشینی برای عالمان و فساد و بحران برای جامعه به همراه خواهد داشت. طرفه آنکه در لیست برنامههای انجمن جامعه شناسی ایران به عنوان نهاد مسئول در قبال جامعه به سختی میتوان موردی از دغدغهها و مسائل مردم در آن سراغ گرفت. این مختصات وضعیت نهادهای علمی ایران در حال حاضر است.
وضعیتی پوچ، سیاست زده، دور از جایگاه اخلاق حرفهای علم و کاملا وابسته به رگههایی متفاوت از قدرت. انجمن جامعه شناسی ایران به عنوان یک نهاد علمی نه تنها استثنایی از این وضعیت نیست بلکه تمامی اقدامات و فعالیتهای او وابستگی سیاسی به بخشی از قدرت و فدا کردن علم به سیاست را نشان میدهد. نتیجه این بی مسئولیتی علم در قبال جامعه و فاصله طبقاتی گسترده، بیکاری، تورم، بحران جنسی و بحران آب را در پی خواهد داشت.
* اکبر محمدی- فعال نشریات دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.