به گفته کارشناسان اقتصادی، دولتهای مختلف آمریکا با محوریت این وزارتخانه از سال ۱۳۸۵ رویکردی تنظیم کردهاند تا ایران را عملا از بازار نفت خارج کنند و در اواسط سال ۱۳۹۱ با تحریم نفتی ایران و حذف بانکهای ایرانی از شبکه بانکی بینالمللی (سوئیفت)، فاز مهمی از...
جنگ اقتصادی یکی از واژگان پرکاربرد در ادبیات رهبر معظم انقلاب اسلامی بهخصوص در دوران پسابرجام است که خصومت نظام سلطه را در میدانی جدید به تصویر میکشد. با وجود این به نظر میرسد بهرغم تذکرات رهبری هنوز مسئولان کشور به فهم دقیقی از «جنگ اقتصادی» دست نیافتهاند تا جایی که بسیاری از مسئولان بر این باورند که همین اندک اقدامات جاری که بهنام «اقتصاد مقاومتی» صورت میگیرد برای مقابله با این پروژه عظیم کفایت میکند؛ غافل از اینکه این عده نه با جنگ اقتصادی آشنایی دارند و نه اقتصاد مقاومتی را آنطور که مدنظر مقام معظم رهبری است، میشناسند. واقعیت این است که جنگ اقتصادی ماهیتی ذوابعاد و فراتر از اقتصاد دارد که در یادداشت پیش رو، بهطور اجمال به آن اشاره میکنیم. کلیدواژه «جنگ تمامعیار اقتصادی» توصیف کامل و جامعی است که مقام معظم رهبری با هوشیاری و آگاهی کامل از طرحهای دشمن مطرح کرده و در چند سال گذشته تمام مولفههای قدرت ملی را حول این محور تنظیم و تعریف کردهاند.
در تشریح این مقوله میتوان گفت: استراتژیستهای آمریکایی معتقدند تهدید تکگزینهای علیه جمهوری اسلامی قابل پیادهسازی نیست؛ بنابراین باید استراتژی همهجانبه و جامعی علیه ایران بهکار گرفته شود؛ آمریکاییها این روش را «فشار برای تحمیل اراده» یا (P۲C) نامگذاری کردهاند که بهنوعی از تمام ابزارهای مختلف ازجمله ابزارهای سیاسی، امنیتی، روابط بینالملل، مقررات و پروتکلها و ساختارها و قوانین بینالمللی در جهت فشار و تحمیل اراده خود به کشور مورد نظر استفاده میکنند. گام اول این چرخه، نفوذ در قالبهای تکنولوژی و سرمایههای مالی با الگوهای وابستهسازی و تسلط بر کشورها و دستگاههای اجرایی و گام دوم آن وابستهسازی از طریق قوانین، مقررات، الزامات، استانداردها و پروتکلها با ظاهری کاملا مشروع و قانونی است.
نکته قابل توجه اینکه آمریکا از سالها قبل در تدارک این جنگ بوده و در راستای پیشبرد این طرح «وزارت خزانهداری آمریکا» امروز رسما به «وزارت جنگ اقتصادی» تبدیل شده است.
به گفته کارشناسان اقتصادی، دولتهای مختلف آمریکا با محوریت این وزارتخانه از سال ۱۳۸۵ رویکردی تنظیم کردهاند تا ایران را عملا از بازار نفت خارج کنند و در اواسط سال ۱۳۹۱ با تحریم نفتی ایران و حذف بانکهای ایرانی از شبکه بانکی بینالمللی (سوئیفت)، فاز مهمی از تشدید تقابل مالی واشنگتن علیه تهران کلید خورد. از سوی دیگر با اجراییشدن برجام، سیلی از کالاهای مصرفی وارد کشور شد که بسیاری از کارخانهها را نیمهتعطیل و تعداد زیادی از واحدهای تولیدی را به توقف فعالیتهایشان مجبور کرد. به این ترتیب، «نفت»، «سوئیفت» و «واردات بیرویه» در پازل جنگ اقتصادی، از ادوات تهاجم محسوب میشوند که قرارگاه فرماندهی (وزارت خزانهداری آمریکا) برای هرکدام، نقش ویژهای تعریف کرده است. اما چرایی انتخاب این استراتژی را میتوان در اهداف آمریکا از تقابل با ایران جستوجو کرد. «تد رابرت گر»، یکی از نظریهپردازان نظریه «حرمان یا شکاف داشته و خواسته» با استفاده از مفهوم محرومیت نسبی تصریح دارد، اختلاف فاحش بین دو وضعیت و شرایط ایدهآل یک فرد و شرایط واقعی که در آن زندگی میکند، ممکن است موجب بروز واکنش خشونتآمیز و اقدام جمعی از سوی وی شود که اگر این وضعیت در گستره ملی رخ دهد، طبعا به چالش اقتدار ملی منتهی میشود. (مطالعات گروهی، ۱۳۸۸: ۵۵)
مطابق با این نظریه چنانچه نارضایتى میان تودهها گسترش یابد، امکان شکلگیرى یک هویت مقاوم فراهم خواهد شد. در مرحله دیگر که نارضایتىها توسعه یافت، تهدیدات دشمن معطوف به هدف شکل دادن به هویت مقاومت است؛ یعنى جمعى از افراد که به یک خودآگاهى درونى در زمینه مشترک بودن خواستهها رسیدهاند. تهدید در این مرحله در ایجاد باور، خودآگاهى و تقویت انگیزهها در جهت شکل دادن به جنبشها و جریانهاى تشکلیافته درون هویت مقاوم و معطوف به سازماندهى چنین تشکلهایى است. در مرحله نهایى چنانچه هویت مقاوم شکل بگیرد و براساس آن تشکلها و جنبشها ظاهر شود، تهدیدات دشمن به تحریک چنین حرکتهایی بهمنظور ایجاد ناامنى در چارچوب مواردى مانند اغتشاش، شورش، اعتراض و اعتصاب معطوف خواهد شد. (تد گر، ۱۳۸۸: ۲۶۴ ـ. ۲۶۲)
بر این اساس آمریکا امروز سه هدف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را در دستورکار خود قرار داده است.
اهداف کوتاهمدت: ایجاد اختلال در سیستم اقتصادی کشور و مختل کردن زندگی مردم
اهداف میانمدت: ناکارآمد نشان دادن حاکمیت و ایجاد شکاف میان مردم و مسئولان و ناامید کردن مردم از نظام اسلامی
اهداف بلندمدت: «تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران» در مسائلی که با استکبار جهانی چالش دارد.
اما سازوکار ایجاد شکاف بین امکانات و انتظارات درباره جمهوری اسلامی ایران مهمترین قسمت اجرای این پروژه است؛ به این منظور ضربه زدن به اقتصاد جمهوری اسلامی بهوسیله اهرمهای فشار داخلی و خارجی و ناتوان نشان دادن نظام از تامین مطالبات معیشتی مردم در کنار پروپاگاندا و جنگ روانی و تبلیغی برای نامطلوب جلوه دادن وضعیت موجود و دامن زدن به انتظارات و خواستهها و ناامید کردن مردم از نظام، گامهایی است که آمریکا برای رسیدن به نتیجه مدنظر خود مبنیبر جنبشسازی و ایجاد نافرمانی مدنی برمیدارد. از همین رو رهبر معظم انقلاب، اقتصاد را اولویت اول دولت معرفی کردند: «اولویت امروز ملت ایران، مساله اقتصادی است و توجه کنید که اولویت دشمن هم مساله اقتصادی است؛ یعنی امروز دشمنان جمهوری اسلامی برای اینکه بتوانند اهداف خودشان را درمورد ایران و ایرانی و جمهوری اسلامی محقق کنند، دنبال راهکارهای اقتصادی یا به تعبیر درستتر، دنبال ضربه زدن اقتصادی به ملت ایرانند. هدف دشمن این است که بتواند با فشار اقتصادی، ملت ایران را نسبت به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی دلسرد و دلزده کند و بین ملت ایران و نظام اسلامی فاصله بیندازد و هدفهای خودش را از این راه دنبال کند.» (۱/۱/۱۳۹۶)
امروز دشمنان با طراحی شبکهای و بههم پیوسته و با تنظیم مقررات فنی و الزامات حقوقی درصدد تحمیل خواستههای خود به ما هستند و میتوان گفت: مدرنترین و پیچیدهترین جنگ اقتصادی علیه کشور در حال طراحی و اجراست. از این رو طی سالهای اخیر رهبر فرزانه و دوراندیش انقلاب اسلامی با آگاهی کامل از تمرکز دشمن بر مقوله اقتصادی و طراحی سناریوی جنگ اقتصادی علیه ملت و کشور ایران، تلاش کردند برنامهها و الگوهای مناسب جهت مقابله با این فشارها ارائه دهند و سازوکارهای آن را تبیین کنند، اما در برابر جریان و تفکر انقلابی که توسط رهبر معظم انقلاب طرحریزی و هدایت میشود، یک روحیه غیرانقلابی و تسهیلکننده اجرای پروژه غربیها در داخل کشور ایجاد شده که با وابستگی به کدخدا و دمیدن ناامیدی در افکارعمومی در حال سنگاندازی و ایجاد مانع بر سر راه تفکر انقلابی است، در حالی که امروز انتظار رهبر معظم انقلاب تشکیل یک ساختار دفاعی در برابر جنگ اقتصادی است. بایسته است برای پیروزی در این جنگ تمامعیار با بستن شریانهای نفوذ و ایستادگی در برابر این شبکه به سمت تغییر جهتگیری از «اقتصاد نفتی» به سمت اقتصاد «مولد و مردمی»، ایجاد روابط پایدار پولی با کشورهای مقصد اصلی مصارف ارزی ایران بهمنظور خنثیکردن سازوکار سوئیفت؛ همچنین جلوگیری از واردات کالاهای غیرضروری و حمایت از تولید داخلی برویم.