چگونه با همه تفاوت‌هایمان در خوابگاه دانشجویی زندگی کردیم؟/ قانون نانوشته!
روایت دانشجویی/ پرونده چهاردهم/ زندگی خوابگاهی
محسن کم بیش وسواسی بود و من و متین ولنگار و شلخته و هادی راستی راستی آدم حسابی. سر خوابیدن و خاموشی و بیدار شدن و نظافت و نظم و بریز و بپاش، گاهی بحثمان می‌شد، اما همیشه ته‌ش خنده بود و دلخوری‌ها نمی‌ماند.
ارسال نظرات
آخرین اخبار