نمیخواهیم و بنا هم نداشتیم نقش یک پاپارتزی را بازی کنیم و وارد زندگی خصوصی و روابط پیچیده سلبریتیها بشویم تا ثابت کنیم بسیاری از آنها که برایشان یقه چاک میدهیم، اگر ارزش شهرت را یدک نمیکشیدند حتی حاضر نبودیم در کنارشان قدم بزنیم.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مجید فکری طی یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت: همذات پنداری همواره نقش دو روی یک سکه را داشته است. برخی آن را فرصت و برخی هم در هیاهوهای این روزها تهدید میدانند، اما واقعیت آن است که همذات پنداری در ارتباطات اجتماعی به عنوان یک فرصت تلقی میشود و نه تهدید. باور کنی یا نه در دنیای امروز سلبریتیها خیلی مورد توجه هستند. دنیای کسانی که با "کت واک" روی فرش قرمز هزاران چشم را به سمت خود هدایت میکنند. در واقع ویترینی مملو از ارزشهای نو و زیبا شدهای که ما را اغوا میکند و بی آن که خود بدانیم بازتابش در جامعه خود را نشان میدهد و بر رفتارهایمان تاثیر میگذارد. باید از خود این سوال را بپرسیم که سلبریتی ها، با لایکها و فالوئرهای میلیونی شان، چه تاثیری بر ارزشهای جامعه دارند و چه چیزی به مخاطب خود عرضه میکنند که این همه طرفدار در اطراف خود جمع کرده اند. ولی سوال مهمتر باید این باشد که حضور آنها در شرایط حاد کنونی، با شکافهای اجتماعی چه میکند؟ آنها را میپوشاند و مخفی میکند یا این شکافها را پر میکند؟
نمیخواهیم و بنا هم نداشتیم نقش یک پاپارتزی را بازی کنیم و وارد زندگی خصوصی و روابط پیچیده و گاه پر از ابهام سلبریتیها بشویم تا ثابت کنیم بسیاری از آنها که برایشان یقه چاک میدهیم، اگر ارزش شهرت را یدک نمیکشیدند حتی حاضر نبودیم در کنارشان قدم بزنیم.
میخواهیم از نوع دیگری از سلبریتیها بگوییم که در میان ما هستند و گاه دیده نمیشوند. نه کت واک بلدند و نه فرش قرمزی برایشان گسترده اند. نه لوکیشنهای فانتزی و اعجاب انگیز برایشان تدارک دیده اند و نه چندین دوربین از زوایای گوناگون قهرمان بازیشان را به تصویر میکشند تا سرانجام بر پرده نقرهای ظاهر شوند و همه برایشان کف و سوت بزنند. آنها هرگز به فکر شهرت نبودند و نیستند، یا به فکر قهرمان شدن. آنها فقط خودشان بودند و خودشان هستند و تاثیر گذاری عمیق شان نیز به همین دلیل است.
حتما شما هم خبرش را شنیده اید؛ "هوشیاری یک چوپان، اهالی روستای پسوه پیرانشهر را از مرگ حتمی نجات داد. " «کامل» مرد جوان پیرانشهری وقتی دید که سیل به طرف روستا درحرکت است، با اطلاعرسانی به موقع باعث شد تا همه اهالی خانههایشان را تخلیه کنند و در جای امنی پناه بگیرند. مسئولیت پذیری، هوشیاری و خبررسانی به موقع او باعث شد که در این حادثه فقط یک کودک دو ماهه جانش را از دست بدهد، درحالیکه به گفته ساکنان این منطقه اگر سیل بیخبر وارد روستای پسوه میشد، حداقل ٢� � تا ٣� � نفر جانشان را از دست میدادند.
از سوی دیگر کمتر از شش ماه پس از مرگ " ازبرعلی حاجوی" یا همان ریزعلی خواجوی که همه او را به نام «دهقان فداکار» میشناختند، این بار دهقان ۶۱ سالهای اهل زنجان با فداکاری توانست جان دهها مسافر قطاری را که از تبریز راهی تهران بود، نجات دهد. "حسین علیمردانی" وقتی متوجه شد خاک زیر ریل آهن بهخاطر باران فرو ریخته و درصورت عبور قطار ممکن است فاجعهای رخ دهد، تصمیم گرفت هر طور شده مسافران قطار را نجات دهد. این جا بود که او نیز مثل ریزعلی خواجوی روی ریل شروع به دویدن کرد و ... یکی دیگر از این سلبریتیهای گمنام، بعد از زلزله ۷.۳ ریشتری سرپل ذهاب در حالی که میتوانست خود و خانواده اش را در محیطی مناسب ساکن کند و به زندگی اش بپردازد بی هیچ انتقادی، در میان زلزله زدگان ماند و دو ماه، با زن و بچه، درون چادر و همانند همه زلزله زدگان دیگر رنج بی سرپناهی و کمبود را تحمل کرد تا آن که پس از دو ماه با اصرار شورای تامین و به زور راضی به سکونت در کانکس شد.
اما سلبریتی مد نظر ما باز هم صحنه واقعی زندگی را ترک نکرد و در میان همذات پندارانش ماند. در روزهای دشوار بارندگیهای شدید مناطق زلزله زده با لباس مبدل به میان مردم میرفت و در گل و لای، به آنها که چادرشان در معرض تهدید آب گرفتگی بود کمک میکرد و خیلی رفتارها و کارهای دیگر که نیازی به جلوههای ویژه برای بزرگ نمایی و قهرمان سازی نداشت. پس از آن حجت الاسلام "فاطمی نسب"، امام جمعه سرپل ذهاب، سلبریتی خیلیها شد. پیش از آن نیز سلبریتی نوظهور دیگری با یک اقدام عجیب خود را به شهرت رساند. اگر خاطرتان باشد با دستور مستقیم حجتالاسلام "سید محمدعلی آلهاشم" امام جمعه تبریز، نردههایی که صف مسئولان را از مردم در نماز جمعه جدا میکرد برداشته شد تا دیگر هیچ دیواری بین خدمت گزاران نظام و ملت قرار نگیرد. این دستور قالب شکنانه وی باعث شد تا ناخواسته نظر خیلیها را به خود جلب کند و به زودی آوازه اقدامات نماینده، ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی زبانزد خاص و عام شد و در طول مدت کوتاهی میزان محبوبیت وی بین مردم بهصورت چشمگیری افزایش یافت.
او پیشتر نیز با تماسهای غافلگیرانه خود با مردم عادی، حضور در مجامع عمومی بی هیچ تشریفاتی، سوار شدن به اتوبوس و تردد با تاکسی در داخل شهر خبرساز شده بود. اما حالا دیگر قهرمانی شده است برای خودش بین پیر و جوان و خیلیها دوست دارند مثل او باشند و مثل او زندگی کنند. فراموش نکنیم که اینها افراد موثر و بزرگی هستند که در میان ما و در همین جامعه به سادگی زندگی میکنند وگرنه ما قهرمانان بسیار بزرگی نیز داشته و داریم که دیگر میان ما نیستند؛ ما از جمله شهید کاوه ها، شهید جهان آراها، شهید فهمیدهها و حججیها کم نداشته و نداریم، اما الگوهای حی و حاضری نیز داریم که وجودشان میتواند از مشکلات موجود و آسیبهای اجتماعی بکاهد.
ما طرفدار آن چیزی هستیم که نداریم و دوست داریم روزی به دست بیاوریم. ما جذب سبک زندگی، زیبایی، ثروت، شهرت و نوع دوستی سلبریتیها میشویم، چون پکیج کاملی از همه آن چیزهایی هستند که در زندگی انتظارش را میکشیم. اما سلبریتیهایی هم هستند که نه تصنعی بلکه خیلی واقعی ارزشهای مبتذل را دگرگون میکنند، پالایش میکنند و جایش ارزشهای اخلاقی انسانی مینشانند، بدون هزینههای گزاف و تبلیغات رنگارنگ.
آنها سلبریتیهایی هستند که خودشانند، خود واقعی شان که میتوانند الگوهای واقعی ما نیز باشند بی واسطه، بی رویا پردازی و در دسترس. آنها منتظر نمیمانند تا کسی که همواره در سایه است داد بزند، دوربین، صدا، حرکت. آنها خیلی پیش از این با توکل به او، حرکت کرده اند، بی دوربین و بی صدا.