اپوزوسیون در آنکارا، با یک آتاتورک دست به گریبان است و این یعنی احیای رقابتهای ۱۹۲۰ بر سر نبرد یا مدارا با کردها.
گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو - محمدعلی عبدو، بعد از نشستن غبار جنگ جهانی اول بود که قدرتهای پیروز، با حوصله و انتقام جویی معروفی که پیروزان نبرد دارند، برای تنبیه دشمنان، برنامهای ریختند. حدودا در سال ۱۹۲۰ و در شهر سیفر فرانسه، گرد هم آمدند. عصبانیت متفقین قرار بود یکی یکی بر سر متحدان آلمان ریخته شود تا بلکه به گمان خودشان پشت دست دنیا را داغ کرده باشند و کسی مجددا هوس هجوم و غارت نکند. ماجرا از این قرار بود که معاهدهای روی میز گذاشته شد که از همه زوایای نظامی، اقتصادی و از همه مهمتر جغرافیایی، امپراتوری عثمانی را ذره ذره میکرد و هر تکه را گوشهای میانداخت؛ انگار که بمبی روی نقشه افتاده باشد و تماما مایملک بزرگترین مملکت اسلامی قرن را متلاشی کرده باشد. چنین مقرر شد که برای مثال قسمتهای عرب نشین از امپراطوری جدا شوند؛ تمامی ممالکی که پیشتر به اروپا تعلق داشته، به اروپا بازگردند (که ارمنستان از این دسته بود). مهمتر از آنچه ذکر شد تدابیر قدرتها درباره مناطق کردنشین بود که مناقشه برانگیز شد؛ مقرر شد که مناطق شمال موصل، قلمروی خودمختار کردها باشد و از طرف دیگر هم پس از یک سال فرصتش را داشته باشند که درخواست استقلال کامل به سازمان ملل بدهند و این به معنای خلق کشوری جدید به دست سلاطین دنیا بود! ترکها برافروخته شدند؛ به جز سلطانشان. او ابتدا چارهای جز این ندید که تقلای بیهوده را کنار بگذارد و از سر ضعف، پای هر آنچه روی میزش گذاشتند را امضا کند. مردم، اما از بیخ و بن قبول نداشتند ک. یک قرارداد تحمیلی، چوب حراج به مملکتشان بزند و ماجرا ختم به شر باشد. کمال کسی بود که به خوبی مهارتش را داشت که سوار موج ملی گرایی باشد. ترکها که انگار منتظر رهبری مقتدر بودند تا فریادها را یک صدا کند، آتاتورک را مناسب دیدند. کمال، پیش افتاد و باقی، در پس او. اعتراضی شعله گرفت که قدرت را از چنگ سلطان بیرون کشید و دو دستی به کمال پاشا تقدیم کرد و نهایت امر هم، مادهای که میخواستند را از معاهده سیفر (سور) پاک کردند. اینگونه پیش رفت بختی که کردها ابتدا برای استقلال داشتند و دست آخر سیاه شد و سیاه ماند.
از همان روز به بعد، ملی گرایی ترکها در یک عبارت خلاصه میشد: «جایی برای کردها نیست» این تنها وجه اشتراک یا به عبارت بهتر، تنها آرمانی بود که جبهه و جناح نمیشناخت و تعلق به آنکارا، برای اعتقاد به این اصل اساسی کافی بود. همه اینها باشد به عنوان مقدمه برای معرفی شخصیتی که پرده از گونه جدید آتاتورک برداشت؛ او علاوه بر اراده راسخی که کمال برای ستیز با کردها داشت، ذکاوت به بازی گرفتن رقبایش را در بالاترین حد ممکن به نمایش گذاشت. داغترین نمونه این رفتار، همین پیش انداختن تاریخ انتخابات اخیر بود؛ حیلهای دقیق برای گرفتن زمان از جبهه مخالف، تا فرصتی برای بسیج و کارشکنی علیه او را نداشته باشند. اردوغان، به خوبی میدانست پس از تصویب اصلاحات قانون اساسی که رئیس جمهور را به یک قدرت بی قید و شرط بدل میکرد، نگاههای منفی به او دو چندان میشود؛ اتفاقی که خیلی زود افتاد. روزنامه فیگاروی فرانسه در گزارشی از میان مردم ترکیه، نظراتی جمع آوری کرده بود. در این گزارش، مردم و عمدتا جوانان، از فردی بودن بیش از حد حکومت اردوغان، احسس خطر میکردند. حال به همه اینها اضافه کنید آسیبهای یک پیروزی به شدت متزلزل را (با ۵۳ درصد آرا) که با عجله و ابهام فراوان برپا شده بود. این نگاه منفی عوام و خصوصا روشنفکران ترک، به انضمام بحران اقتصادی فراگیری که ارزش لیره به به شدت پائین آورد و تبعات سنگینی برای کارنامه اردوغان داشت، به درستی او را نگران کرده بود. جناح اپوزوسیون در تدارک یک هجوم شکوهمند که به اقتدار خطرناک فردی پایان میدهد، حتی جایگزین یک اسلام سیاسی جدید برای حزب عدالت و توسعه (به رهبری اردوغان) ایجاد کرده بود. حزب سعادت، همین نقش را بازی میکرد؛ اولین حزبی که پس از مدت ها، اسلام سیاسی را وارد یک حکومت لائیسیته کرده بود و ایضا رهبری فکری نجم الدین اربکان را به دوش میکشید، جایگزین مناسبی برای محافل متدین شد که از اردوغان خسته شده بودند. بدین ترتیب، همه مزیتهای نسبی شخص رئیس جمهور، که از فرط بی بدیل بودن، علت انتخاب و شاید مشروعیت چندین و چند باره اش میشد، رفته رفته فرو میریخت. این میانسال مغرور، چیز تازهای برای ارائه نداشت که عصای دستش باشد و صندوقها را برایش پر کند؛ مگر یک چیز: «اعتلای هویت ترک، در مقابل کردها» این ستیزه جویی برای حفظ ملت، همه دارایی اش بود؛ خاصیتی که در جریان حمله به عفرین، تحسین همه حتی دشمنانش را برانگیخته بود و کسی رو به رویش نمیایستاد. بدون حاشیه و در یک کلام، بدرفتاری با کردها به علت شیوع بالای ملی گرایی در مردم ترکیه، همواره کارآمدترین اهرم فشار برای اردوغان بوده. این بار هم این ابزار کارآمد که یک بار در جریان مجوز عمومی حمله به عفرین و دست اندازی به کوبانی به شدت به کارش آمده بود، مجددا او را از منجلاب بیرن کشید. او حالا بیش از گذشته جایگاهش را مدیون کردها است؛ دشمنان درجه یک اردوغان، برایش ناجی شدند.
الغرض؛ محرم اینجه (نامزد جمهوری خواه و رقیب اصلی اردوغان در انتخابات ۲۰۱۸) و همه رقیبان انتخاباتی رئیس جمهور، تا زمانی که نتوانند سابقهای که اردوغان برای رفتار تند و رادیکال ملی گرایانه اش دارد را خنثی کنند، مشکل میتوانند او را حذف کنند؛ صد البته مشروط به اینکه شکستهای مکرر از اردوغان، به سرخوردگی از مبارزه ختم نشده باشد. اپوزوسیون در آنکارا، با یک آتاتورک دست به گریبان است و این یعنی احیای رقابتهای ۱۹۲۰ بر سر نبرد یا مدارا با کردها.
با همه اینها خطر اردوغان برای ایران بسیار کمتر از خطر رقبایش بود و هست. رقبای اردوغان به طرز حیرت آوری با ایران دشمنی دارند و این مساله را علنا بیان می کنند.
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.