گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو،علیرضا بذرافشان را می توان یکی از فیلمنامه نویسان موفق سریال های تلویزیونی دانست که سال ها پیش با نوشتن فصل دوم «داستان یک شهر» و همچنین مجموعه های شب آفتابی، تب سرد و راه بی پایان توانست قالبی را که از سریال ایرانی در ذهن مخاطب شکل گرفته بود بشکند و بینندگان زیادی را با قصه های خود همراه سازد. بذرافشان بعد از مدتی پشت دوربین قرار گرفت و در اولین تجربه سریال سازی خود از فضای فیلمنامه های اولیه اش فاصله گرفت و سریال «نابرده رنج» را برای شبکه سوم سیما کارگردانی کرد. سریالی که قصه ای تلخ توام با لحظات کمدی داشت و زوج کامبیز دیرباز و سام درخشانی به خوبی از پس اجرای آن برآمده بودند.
سقوط از «هفت سنگ» سخت
دومین تجربه این کارگردان در سریال سازی یک سقوط بزرگ بود. «هفت سنگ» کپی ناشیانه ای از یک سریال خارجی بود که شاید تماشای اصل آن، خنده به لب مخاطب می نشاند اما شنیدن همان شوخی ها از زبان بازیگران وطنی نامانوس بود و به طور کلی دیدن رونویس سریال برای مخاطب ایرانی هیچ لطفی نداشت. سومین و تا امروز آخرین تجربه بذرافشان در کارگردانی مجموعه تلویزیونی «گسل» به قلم خودش و همکار دیرینه اش مهدی شیرزاد است و نشان می دهد هر چه گذشته، راه و ذائقه این کارگردان به سمت کمدی تغییر کرده است. گسل که این روزها از کانال شبکه آی فیلم2 برای مخاطبان فارسی زبان تاجیکستانی و افغانستانی در حال پخش است، برای نخستین بار تابستان 1396 از شبکه یک سیما روی آنتن رفت و به خاطر طعنه های سیاسی اش سر و صدای زیادی به پا کرد.
یک «گسل»
گسل قصه یک شخصیت خیالی به اسم محسن اعتبار با بازی بیژن امکانیان است که در سمت معاون وزیر در یک وزارتخانه خیالی به نام وزارت منابع و انرژی های پاک کار می کند تا اینکه به خاطر یک رسوایی خودخواسته استعفا می دهد. او اما برای رو کردن دست های پشت پرده بیکار نمی نشیند و به مدد محافظ شخصی اش با بازی سام درخشانی در پی یافتن ریشه های فساد و توطئه است و در این راه، درگیر موقعیت های کمیک می شود. استفاده از نام ها و مکان های خیالی و پیچیدن حرف های گزنده در زرق و برق طنز نخستین راهی است که یک فیلمنامه نویس برای بیان حرف ها و انتقادهای سیاسی – اجتماعی اش در عین دور ماندن از گزند سانسور و یا برچسب خوردن به خاطر حمایت از گروهی سیاسی انتخاب می کند. این راهی است که بذرافشان برای رساندن گسل به سر منزل مقصود برگزید اما به سبب آنکه این سریال در نوع خود از اولین های تلویزیون بود باز نتوانست بی حرف و حدیث و منتسب کردن آن به این جریان و آن جریان مسیرش را به آسانی طی کند.
در حقیقت در میان اندک سریال هایی که به مسائل سیاسی و اجتماعی روز جامعه می پردازند، گسل موفق تر و شجاعانه تر عمل کرد و خط اصلی قصه خود را بر این دست معضلات و نگاه انتقادی به آن ها بنا گذاشت و حواشی و داستانک های دیگری چون عشق میان محافظ و دختر معاون را برای هضم راحت تر حرف هایش چاشنی اثر کرد.
اسطوره های بلاهت
نیمی از کاراکترهای گسل به ویژه نقش های مثبت آن، آدم های ساده دل و گاه حتی با بلاهتی هستند که به خاطر همین بلاهت در دردسر می افتند و همین دردسرها لحظه های کمدی در سریال ایجاد می کند. این ویژگی از شخص اول مجموعه یعنی آقای معاون تا محافظ و دخترش نمود دارد. این نوع نگاه شاید در راستای فضای کمدی سریال و به منظور نشاندن لبخند بر لب مخاطب موفق عمل کند اما با نگاهی دقیق تر و طبق تعریفی که از شخصیت معاون در طول مجموعه به بیننده ارائه می شود، پذیرفتنی نیست. در واقع یکی دانستن پاک دستی با بی تدبیری و بلاهت سبب می شود که قهرمان پنداشتن معاون و محافظ برای مخاطب در پایان سریال سخت و البته ساده لوحانه به نظر برسد.
سام درخشانی که امروز می شناسیم
سام درخشانی که در «نابرده رنج» اولین سریال بذرافشان به عنوان یکی از دو شخصیت اصلی قصه حضور داشت، در اینجا هم نقش محوری دارد. درخشانی روزهای نخست حضورش در قاب تصویر را بیشتر با بازی در نقش های منفی و مرموز رقم زد اما پس از نابرده رنج بود که از تصویر شکل گرفته در ذهن مخاطبانش فاصله گرفت و توانایی خود را در ایفای نقش های کمدی نشان داد. مسیر تازه آنقدر برای او خوش یمن بود که تا امروز آن را حفظ کرده و در این راه به پختگی رسیده است. در گسل نیز درخشانی، نقش ارشیا را بازی می کند؛ شخصیت مثبتی که ضمن قهرمان بازی هایش، همانطور که اشاره شد گاه شدیدا پخمه است و رفتارهای ناشیانه ای دارد. نقشی که با اغماض می توان آن را شبیه نقش هایی دانست که از این بازیگر پیش تر و پس تر در سریال «پژمان» یا فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» دیده ایم.
در نهایت آن که می توان گفت با همه ظرافت های پیش گفته، انتخاب این سریال برای آی فیلم2 انتخابی موفق و سنجیده است و مخاطب غیر ایرانی اما فارسی زبان آی فیلم را با یک مجموعه خوش ساخت و پر از لحظه های شیرین و طنزآلود و متن منسجم و دیالوگ های جذاب، سرگرم کرده و قدرت سریال سازان ایرانی را به نمایش می گذارد.
مهرآوه مسعودی