بدانید و بدانیم که گفتن و نگفتن رحیمپور تأثیری در واقعیت ندارد و واقعیتها و چالشها در حوزه فکر و عمل، از آنچه رحیمپور گفت، رادیکالتر است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، متن زیر یادداشتی از پرویز امینی جامعه شناس است که در ادامه میخوانید.
نقادی رحیمپور درباره وضعیت نامطلوب و نامقبول حوزه علمیه و جامعه فقهی شیعی با مخالفتهای گوناگونی روبرو شد که بخش کم اهمیت آن ناظر به یکی دو تراکت احمقانه در حاشیه برنامه بود، اما از نظر محتوایی، برخی مراجع و برخی روحانیون معروف به فضلاء مثل جواد فاضل لنکرانی و سبحانی و... مخالفتهای متفاوتی داشتند که شایسته تأمل و توجه بود.
لب کلام رحیمپور این بود که حوزههای فقهی در قم و نجف و... ناظر به مسائل واقعی و مبتلابه اجتماعی و سیاسی مثل حکومت و تمدن و... ورودی ندارند. حالا یا اساسا اعتقادی برای ورود به این مسائل ندارند یا دانایی لازم را برای مواجهه مجتهدانه با این مسائل ندارند. در مقابل، آقایان در مخالفت ادعا کردهاند که هم اعتقاد دارند و هم دانایی لازم را دارند و رحیمپور، چون از حوزه بیاطلاع بوده است، متوجه نیست و نفهمیده یک حرفی زده است.
به نظرم این ادعا قابل آزمون است و با طرح چند مسئله واقعی و مصداقی میتوان رحیمپور و امثال او را از جهالت خارج کرد:
شیعه معروف است به عدلیه و جایگاه عدالت در متون دینی منحصر به فرد و اساسا نظم سیاسی شیعی، نظمی عدالت بنیاد است. حوزه و فقه هم که سابقه هزار ساله دارد. سئوال از آقایان علما و فضلا این است آیا با این اوصاف، انتظار داشتن نظریهای درباره عدالت خصوصا عدالت اجتماعی و توزیعی انتظار گزافی است؟ آیا در همه جامعه فقهی شیعی، یک کار تئوریک درباره عدالت به اندازه کار راولز در سنت لیبرالی وجود دارد؟ از لیبرالترین لیبرالها مثل هایک (لیبرتارینها) تا کامنتارینهایی مثل والزر و سندل تا انواع و اقسام گرایشها در چپها درباره عدالت، نظریه و نظریههایی را برساختهاند. درحالیکه نه به اندازه شیعه عمق عدالتخواهانه داشتهاند و نه متون درجه اولی مثل قرآن و نهجالبلاغه و... را در اختیار داشتهاند! انسان از خودش به عنوان شیعه علی که تجسم تئوریک و عملی عدالت است، شرمنده میشود که چرا ما حرف حسابی درباره عدالت نتوانستهایم بزنیم؟ اگر غیر از این است بفرمایید.
تنبیهالامه و تنزیهالمله نائینی در ۱۳۲۷ قمری در پاسخ به پرسش زمانه یعنی مشروطه نوشته شده است. بعد از ۱۱۰ سال، کاری در حد و اندازه کار نائینی در فقه سیاسی ما با اینکه چهل سال از تأسیس نظم سیاسی نوبنیاد ج. ا. ا. گذشته است، انجام شده است؟ از این بالاتر این که همین کار نائینی چنان مهجور واقع شده است که جناب صادق زیباکلام در کتاب سنت و مدرنیته ادعا میکند که این کتاب که از اول به فارسی نوشته شده است، به زبان عربی است (!) و آنچنان کسی متعرض این مسئله نشده است که خطای زیباکلام حتی در تجدیدچاپهای بعدی کتاب تکرار میشود.
جناب آقای جوادی آملی که در فقه و فلسفه و عرفان و تفسیر، سرآمد حوزویان است، کتابی دارد به نام منزلت عقل در هندسه معرفت دینی که بعید است بتواند نظر یک دانش آموخته متوسط فلسفه علم را جلب کند! کافی است به خود کتاب و نقد کسانی که اتفاقا در همین سنت فکری هستند، مراجعه شود تا عیار این کتاب از نظر فکری و علمی روشن گردد.
اگر در ایران، سروش سروش شد، اگر ملکیان ملکیان شد، اگر جواد طباطبایی جواد طباطبایی شد و... بیش از آنکه از توانایی فکری و قدرت نظرورزی آنها ناشی باشد، از ناتوانی و بیسوادی و بیمایگی طرف مقابل بود وگرنه این آقایان به قول فوتبالیها در دسته محلات علوم انسانی دنیا نیز نمیتوانند توپ بزنند و نزدهاند.
سطح درگیریها با افکار مخالف از هگلی که تقی ارانی نمایندگی میکرد و راه طی شده بازرگان و راه انبیاء راه بشر حنیفنژاد و قبض و بسط شریعت و.. به خود هگل و کانت و هایدگر و ویتگنشتاین و هوسرل و کوهن و دورکیم و وبر و مارکس و دریدا و فوکو و لاک و هابز و... رسیده است، اما صحنه از شما آقایان آنچنان خالی است که رائفیپورها جور کار را میکشند!
آیا حوزه و فقه میتواند در برابر این وضعیت اقتصادی کشور بعد از چهل سال از انقلاب، شانه از بار مسئولیت خالی کند؟ اگر مسئولین کشور بخواهند بر اساس مُر اسلام، اقتصاد کشور را اداره کنند، حوزه علمیه نظریهای پرورده و نهادسازیهای لازم را برای پیشنهاد دارد یا جز تکرار حرام بودن ربوی بودن اقتصاد و ربا جنگ با خداست، حرف دیگری ندارد؟
دستگاه قضایی نزدیکترین عرصه حکومتی و در عین حال حداقلیترین بخش به حوزه فقه است. در این چهار دهه نیز کسانی سکاندار اداره آن شدهاند که ویژگی مهم آنها اجتهاد فقهی مصطلح در حوزهها بوده است. خوب به قوه قضائیه نگاه کنید. چقدر قابل دفاع است؟
بدانید و بدانیم که گفتن و نگفتن رحیمپور تأثیری در واقعیت ندارد و واقعیتها و چالشها در حوزه فکر و عمل، از آنچه رحیمپور گفت، رادیکالتر است. اگر با سخنانی در این حد طاقت از دست بدهید، در مواجهه با آن واقعیت رادیکالتر، چه خواهید کرد؟!
این حوزه ای نیست که امام خمینی در اون و با اون قیام کرد!!!
حوزه تبدیل شده به مکانی منفعل...و پر از طلبه های تنبل که چسبیده ان به اون دو قران شهریه و تازه طلبکارند که چرا شهریه هاشون بیشتر نیست برای هیچ کاری که نمی کنند باید بیشتر هم بهشون پول داده بشه! باید رسم پول اینطوری دادن به حوزه رو برداشت... برای حوزه ها کارگاه ساخت طلبه ها کار کنن!!! کی حضرت علی و معصومین می نشستن پول بیاد براشون... کار می کردن! به بهانه خوندن درس دین نشستن خطاست!
یک رحیم پور ازغدی... یک رائفی پور می ارزه به کل این حوزه که اصلا یاد و نامشم از ذهن مردم پاک شده... مگه چه چیز کم گذاشتن رحیم پورها و رائفی پورها!!؟ ده برابر طلبه های شهریه بگیر دوییدن...مطالعه کردن تبیین کردن... صدتای من و شما برای این مملکت تلاش کردن... برای دین و فرهنگش تلاش کردن... برای زنده نگهداشتن راه و فکر انقلاب... تاریخ...تلاش کردن...
واقعا باید به حال علمایی که به جای عمل به وظیفه اینطوری با این جلسات برخورد میکنن تاسف خورد!
حالا این هم یکجوری گفته رائفی پورها جور کار و میکشن انگار آدم های کم ارزشی هستن!!!!! شما خودت کی هستی سر از تخم در اووردی تز میدی!
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
حوزه تبدیل شده به مکانی منفعل...و پر از طلبه های تنبل که چسبیده ان به اون دو قران شهریه و تازه طلبکارند که چرا شهریه هاشون بیشتر نیست برای هیچ کاری که نمی کنند باید بیشتر هم بهشون پول داده بشه! باید رسم پول اینطوری دادن به حوزه رو برداشت... برای حوزه ها کارگاه ساخت طلبه ها کار کنن!!! کی حضرت علی و معصومین می نشستن پول بیاد براشون... کار می کردن! به بهانه خوندن درس دین نشستن خطاست!
یک رحیم پور ازغدی... یک رائفی پور می ارزه به کل این حوزه که اصلا یاد و نامشم از ذهن مردم پاک شده... مگه چه چیز کم گذاشتن رحیم پورها و رائفی پورها!!؟ ده برابر طلبه های شهریه بگیر دوییدن...مطالعه کردن تبیین کردن... صدتای من و شما برای این مملکت تلاش کردن... برای دین و فرهنگش تلاش کردن... برای زنده نگهداشتن راه و فکر انقلاب... تاریخ...تلاش کردن...
واقعا باید به حال علمایی که به جای عمل به وظیفه اینطوری با این جلسات برخورد میکنن تاسف خورد!
حالا این هم یکجوری گفته رائفی پورها جور کار و میکشن انگار آدم های کم ارزشی هستن!!!!! شما خودت کی هستی سر از تخم در اووردی تز میدی!