به گفته بعیدینژاد که هماکنون در لندن، پایتخت انگلیس عهدهدار هدایت سفارت ایران است، «نرخ واقعی ارز در اقتصاد ایران، بازار نیست.»
سفیر ایران در انگلیس میگوید «نمیتوان پذیرفت که ملاک تعیین قیمت ارز، قیمت بازار باشد.» به گفته بعیدینژاد، ««قیمت مثلا سیزده، چهارده هزار تومان برای دلار در بازار که ممکن است تنها برای محدودهی خرید و فروش ارز در سطح بیست، سی هزار دلار هم تعیین شده باشد، تنها یک بخش از قیمتی است که بر روی ارز گذارده میشود، در حالیکه در همین زمان قیمت ارز برای نقل و انتقال در حد معادل چندین میلیارد دلار، چهار هزار و دویست تومان و یا حدود نُه هزار تومان بوده است. با حجم و سهم اندکی که ارز بازار در سبد مصرف ارزی کشور دارد نمیتوان پذیرفت که ملاک تعیین قیمت ارز، قیمت بازار باشد.»
متن کامل پیام اینستاگرامی بعیدینژاد در ادامه آمده است:
امروزه همه افزایش روزانه نرخ ارز را با نگرانی دنبال می کنند و عده ای هم در داخل و خارج این حس نادرست را تزریق می کنند که انگار کنترل اقتصاد از دست دولت خارج شده است. اما واقعیت اینست که نرخ ارزی که این روزها در کوچه و خیابان تعیین میشود، شاخص مناسبی برای تبیین واقعیتهای اقتصادی کشور و حتی تعیین نرخ ارز نیست. اولا به این دلیل که حجم روابط تجاری کشور و جابجایی ارز در آن بیش از صد میلیارد دلار است که حدود نیمی از آن واردات میباشد. تخصیص ارز برای واردات، از منابع ارزی کشور که متکی بر درآمدهای نفتی و درآمدهای صادرات کالاهای غیر نفتی میباشد صورت میگیرد. در واقع قیمت ارزی که برای واردات اعم از کالاهای اساسی و مصرفی تخصیص پیدا می کند شاخص بسیار مهمتری برای تعیین نرخ واقعی ارز است. بر اساس آمار، اگر سهم واردات را کنار بگذاریم، سهم تقاضای ارز در بازار فقط سه درصد نیازهای مصرفی کشور را در بر می گیرد. حال چگونه نرخ تعیین شده در بازار برای سه درصد نیاز مردم میتواند شاخص واقعی ارزش ارز باشد؟
دولت در حال حاضر چندین میلیارد دلار ارز با قیمت پایه چهار هزار و دویست تومان برای خرید کالاهای اساسی از جمله دارو اختصاص داده است و بانک مرکزی نیز با تشکیل سازو کاری بنام بازار ثانوی، شرکتها وموسسات مختلف اقتصادی صادر کننده را مکلف نموده است که درآمدهای ارزی خود را برای تامین مصرف واردات رسمی با نرخ توافقی به این بازار عرضه کنند. در همین چند روز بیش از معادل یک میلیارد و دویست میلیون دلار با قیمت میانگین هشت هزار و نهصد تومان در سامانه نیما ارز خرید و فروش شده است.
پس در واقع باید گفت قیمت مثلا سیزده، چهارده هزار تومان برای دلار در بازار که ممکن است تنها برای محدوده ی خرید و فروش ارز در سطح بیست، سی هزار دلار هم تعیین شده باشد، تنها یک بخش از قیمتی است که بر روی ارز گذارده می شود، در حالیکه در همین زمان قیمت ارز برای نقل و انتقال در حد معادل چندین میلیارد دلار ، چهار هزار و دویست تومان و یا حدود نُه هزار تومان بوده است. با حجم و سهم اندکی که ارز بازار در سبد مصرف ارزی کشور دارد نمیتوان پذیرفت که ملاک تعیین قیمت ارز، قیمت بازار باشد. بنابر این باید پذیرفت که نرخ واقعی ارز در اقتصاد ایران، بازار نیست. پس این ادعاها که ارزش پول کشور در مدت زمان کوتاهی نصف شده است بی پایه است. در این شرایط حساس باید از التهاب غیر ضروری خودداری کنیم و دولت را برای تصمیمات غیر کارشناسی همچون تزریق بدون مدیریت شده ارز به بازار که ممکن است به اتلاف سرمایه های ملی منجر شود تحت فشار قرار ندهیم.