گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ کشف استعدادهای جوان و جدید و ایجاد زمینههای ظهور و رویش نیروهای تازه در هر عرصهای نشانگر پویایی و شکوفایی یک جامعه است. این موضوع بویژه، در حوزه فرهنگ به دلیل اهمیت و جایگاه تاثیرگذار آن نسبت به سایر عرصه ها، حیاتیتر است.
سینمای ایران با چرخه تولید آثار خسته و فرسوده و ابتلایش به روزمرگیها و تکرارها بیش از همیشه به تزریق انرژی و هوای تازه نیاز دارد. متاسفانه، بعضا، مشاهده میشود که نوعی انسداد برای ورود نیروهای تازه در عرصه سینما و تلویزیون حس میشود. روندی که قطعا، در آینده نزدیک با پیری و فرسودگی فعلان این عرصه به شدت خطرناک است.
جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت در این دوره با ابتکاری قابل توجه بخشی را با عنوان روایت نو طراحی کرده که برای نخستین بار فرصت عرض اندام و رقابت برای سینماگران جوان را در زمینه فیلمهای کوتاه و مستند و سینمایی فراهم آورده است. ابتکاری که باید قدر نهاد.
سینمای ما با پیروزی انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب اگرچه نه در سطح وسیع ساختاری و دیدگاهی ولی دچار تحول گردید. این سینما در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی همسو با نگرش ها و ادبیات جنگ به نوعی پوست اندازی کرد و بستری فراهم شد تا نسل متفاوتی از سینماگران و فعالان فرهنگی و سینمایی شکل بگیرد.
ژانر سینمای دفاع مقدس با این نسل پر و بال گرفت و به قدری رشد کرد که ویژگیهای آن بر فضای کلی سینمای ایران و مسیر حرکت آن تاثیر گذاشت. نسلی از فیلمسازان قدرتمند در این عرصه برآمدند که تا امروز شاکله اصلی جریان سینمای ایران را تشکیل میدهند. ابراهیم حاتمی کیا، رسول ملاقلی پور، احمدرضا درویش، کمال تبریزی، مجتبی راعی، حسن برزیده، عزیزالله حمیدنژاد، محمدعلی باشه آهنگر، جمال شورجه، عبدالله باکیده، و دهها سینماگر دیگر که در طول دو دهه پس جنگ بار مسئولیت تولید محتوا و فیلم این عرصه بر دوش آنها بوده و شاخصترین آثار دفاع مقدس متعلق به همین نسل است.
البته متاسفانه بسیاری از سینماگران این نسل اکنون از این ژانر دور شدهاند و یکی از مسائل مشهود در سینمای دفاع مقدس، قهر سینماگران شاخص این حوزه با فیلمسازی جنگ است. کارگردانانی که هویت و شناسنامهشان با سینمای جنگ گره خورده بود و بهترین فیلمهای کارنامهشان را در این حوزه ساختهاند سالهاست ترجیح میدهند در ژانرهای دیگر فیلم بسازند که دلائل گوناگونی دارد. آثاری چون «پرواز در شب»، «دیدهبان»، «مهاجر» و «هور در آتش» در دهه 60 و فیلمهای برجستهای مانند «سفربه چذابه»، «نجات یافتگان»، «ازکرخه تا راین»، «برج مینو»، «لیلی با من است»، «کیمیا»، «سرزمین خورشید»، «هیوا» و «آژانس شیشهای» در دهه 70 و در اوائل دهه 80 هم نمونههایی چون «مزرعه پدری» و «دوئل» تولید شدهاند ولی این روند بعد از آن رو به افول گذاشت تا جایی که در سالهای بعدتر کمتر شاهد اثری مثال زدنی هستیم.
اگرچه بسیاری از کارشناسان بر این باورند عدم توجه متولیان فرهنگی به این حوزه و نیز، سیاست گذاریهای غلط در دولتهای مختلف در عرصههای فرهنگ و هنر باعث شده تا نه تنها شاهد بالندگی جریان سینمای دفاع مقدس و در مفهوم کلان تر «مقاومت» نباشیم بلکه حتی، نسل قبلی سینماگران این عرصه هم جذب دیگر گونههای سینمایی شوند.
دیدگاههایی هم وجود دارد که ورود نسل تازه ممکن نیست چرا که نسل قبلی خود، برآمده از متن دفاع مقدس بودهاند و بهترین فیلمهای دفاعمقدس را سینماگرانی ساختهاند که خود تجربه حضور در جبههها را داشتهاند، اما با گذشت بیش از چند دهه از پایان جنگ، تا چه زمانی میتوان دلخوش به فعالیت این سینماگران ماند؟ آیا ساخت فیلم جنگی باید تنها در انحصار آدمهای جنگ باقی بماند؟
این دیدگاه به چند دلیل اشتباه است. نخست اینکه هم اکنون شاهد غیبت همان نسل تجربه جنگ دیده هم هستیم. دیگر اینکه جنگ بعد از دوران دفاع مقدس به پایان نرسیده و در سنگرها و شکلهای جدیدش استمرار یافته است. همچنین، با جهان بینی انقلاب اسلامی و نگاه ضدسلطه مفهوم مقاومت امروز در تار و پود جامعه ما، منطقه پیرامونی و جهان اسلام لمس میشود. یعنی ما هم اینک با نسلهای جوانی سروکار داریم که گویی در متن لابیرنت پیچیده و پرچالش جنگهای بینالمللی و منطقهای حضور دارند و زندگی و تجربه میکنند. هنوز هم کوچهها و خیابان شهرهای ما عطر معنوی شهیدان را با خودش دارد. هنوز، هم پیوسته قدرتهای استکباری روزی نیست که بر طبل جنگ نکوبند و هیاهو برپا نکنند و در گوشهای از منطقه علیه انقلاب اسلامی جوسازی نکنند. هنوز هم، طعم تلخ ترور و تروریسم فرزندان رشید این سرزمین را در اهواز عزیز و در غرب و شرق کشورمان شاهدیم.
واقعیت اما این است که حوزه فرهنگ و سینمای ما چندان با این موضوع هم راستا نشده است. حتی، به قول محمد خزاعی دبیر جشنواره مقاومت سینمای ایران، که زمانی الگویی برای سینماگران و مستندسازان منطقه بوده به نظر میرسد اکنون دارد عقب میافتد و جا میماند و سینماگران جسور و انقلابی کشورهای اسلامی گوی سبقت را از سینماگران و هنرمندان ما ربودهاند.
اینجاست که نیازمند تدوین و ترسیم استراتژی دقیقی هستیم تا ضمن شناسایی غفلت ها و موانع به بازشناسی و کشف استعدادها اقدام نمایم. کاری که جشنواره های مقاومت و عمار به درستی آن را در پیش گرفتهاند.
جشنواره فیلم مقاومت هم در دوره های پیشین و هم در این دوره برنامه ریزی گستردهای را برای ایجاد ظرفیتهای جدید هم در حوزه فیلمسازی و هم در زمینه فیلمنامه نویسی به عمل آورده است. تشویق نسل جوان فیلمسازی و نویسندگی، طراحی بخشهایی همچون: جلوه گاه نور و قلم طلایی، تمرکز و اهتمام ویژه به جوانان و حتی نوجوانان فیلمساز در مقیاس ملی و بینالمللی، تدارک کارگاههای مختلف آموزشی با حضور اساتید صاحب نام، نشستهای انتقال تجربه با حضور سرآمدان سینمای دفاع مقدس و ... برنامه های متعدد دیگر همگی در این جهت طراحی و اجرایی شده است.
بیش از هر جریانی این جشنواره در سالهای اخیر توانسته کشف استعداد نماید و بی تردید، در آیندهای نزدیک این ظرفیت قادر خواهد شد تا با توجه به مهمترین موضوعات و چالشهای معاصر جهان اسلام دست به کارهای استراتژیکی بزند که متاسفانه بدنه خسته و قدیمی سینما در کنار بیتوجهی مسئولان سینمایی کشور از آن غافل ماندهاند.