گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-زینب سادات میرسلطانی؛ با سهمیه یا بی سهمیه؛ مساله چیز دیگر است. از سال ها پیش تا به امروز درمیان دانشجویان و خانواده های آنان مهمترین بحث "سهمیه" و چگونگی دریافت آن بوده و است.و در دل بحث سهمیه، مهمترین قسمت آن، همان سهمیه انتقال و یا تغییر رشته است که خواهان بسیاری هم دارد.
دانشجویی که ساکن شهرستان است و به دلیل وضعیت نامناسب مالی خانوادهاش نمی تواند در دانشگاهی جز دولتی ادامه تحصیل دهد، و زمانی که در دانشگاه دولتی پذیرفته می شود اما فرسنگ ها دور تر از محل زندگی اش، طبیعتا هزینه خرج و مخارج تصاعدی خواهد داشت.
این گونه یا از تحصیل در آن شهر صرف نظر خواهد کرد، یا برای اینکه بتواند خرج تحصیل و زندگی در آن شهر را بدست بیاورد، گاها به عملکردهای نادرستی دست بزند.
این در حالی است که عده ای با پول و رانت و همچنین با استفاده از رابطه به راحتی تغییر رشته می دهند و یا بصورت مازاد بر جمعیت کل دانشگاهی وارد هر دانشگاهی که اراده کنند می شوند و آب از آب تکان نمیخورد.
درست است که آب از آب تکان نمی خورد اما اینجا دقیقا همان جایی است که حق آن دانشجوی منصرف از تحصیل که به دلیل دوری محل سکونت خود، از تحصیل بازماند، ضایع می شود اما صدای او به جایی نمی رسد و با وجود ملغی شدن این مصوبه توسط دیوان عدالت اداری، همچنان پشت پرده و بدون در نظر گرفتن حقوق افراد دیگر در حال اجرا است.
دانشجویان دانشگاه های دولتی هم که اکثرا با سهمیه هیئت علمی و دست های پشت پرده آن و همچنین نمونه های بارز سواستفاده از این قانون در میان خود و در کلاس های شان آشنا هستند، مخالف پر و پا قرص این مصوبه هستند و آن را نهایت ظلم به دانشجو می دانند.همچنین بر این باورند که امتیاز دادن به فرزندان اعضای هیات علمی دانشگاه ها هیچ توجیه آموزشی ندارد و باید منحل شود. دانشجو معتقد است که استادی که اجازه می دهد فرزندش از چنین سهمیه ناعادلانه ای استفاده کند قطعا نمی تواند در رعایت عدالت آموزشی برای دیگر دانشجویان اظهار نظر کرده و به اصول توسعه آموزشی ملتزم باشد.
وقتی دانشجویان خود دست به کار می شوند
داستان سهمیه فرزندان اعضای هیات علمی دانشگاه ها تا جایی پیش رفت که دانشجویان خود با فعالیت در فضای مجازی توییتر خواستار تحریم این امتیاز که به گفته آنها ناعادلانه و ناحق می باشد، شدند و با هشتگ های #عدالت_آموزشی و #سهمیه_هیئت_علمی و #نه_به_سهمیه_هیئت_علمی به مخالفت با آن پرداختند.
تعدادی از این توییت ها در زیر آورده شده است:
کاربر مریانو در راستای تحریم سهمیه فرزندان اعضای هیئت علمی متنی همراه با یک عکس و سند از شخصی که از همین رابطه برای تغییر رشته و دانشگاه اش استفاده کرده، این گونه آورده است:تغییر رشته یکی از دانشجوهای دامپزشکی دانشگاه شهید چران به رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اهواز بر اساس سهمیه اعضای هیئت علمی
هردم ازین باغ بری می رسد/ تازه تر از تازه تری می رسد +عکس
محمد خجسته که گویا دل پری از فرزندان این اشخاص دارد و خاطره خوشی ندارد نوشت: نه به سهمیه هیئت علمی یعنی اینکه ۴ سال بغلت کسی بشینه که هیچ وقت سرکلاس نمیامد، ولی درس هاش رو پاس میشد. یعنی امسال که ما همه داشتیم برای ارشد میخوندیم اون بره سفرهای اروپایی و با سهمیه هیئت علمی باباش رتبه ۴ بیاره... نه به لاشخورهای ظاهرا علمی.
سید علی موسوی به تناقض بین برخورد با سهمیه ایثارگران و هیئت علمی اشاره کرد و نوشت:به سهمیه هیئت علمیها قرار نیس گیر بدن، چون بسیاری از اساتید سکولاریزه شدن. ولی اونی که از سهمیه جانش برا این مردم خرج کرده سهم نباید داشته باشه!
کاربر کوریگان از روند چرخه سهمیهای هیئت علمی دانشگاهها اینطور نوشت: آقا سهمیه اینجور نیست که کسی که شایستگیشو نداره بیاد و پزشک بشه، اینجوریه که کسی که شایستگیشو نداره میاد پزشک میشه هر نمره زیر ۱۰ اش پاک میشه و میاد متخصص بهترین رشته میشه و با همون امتیاز هیئت علمی میشه و مطب میزنه و با سرعت ۲ برابر سایر همکلاسی هاش پیشترفت میکنه.
کاربر دانشطلب نیز در ارتباط با بی اثر بودن جریانات تحریمی این سهمیهها نوشت:این داستان سهمیه هیئت علمی نمیدانم از کجا دوباره سر زبانها افتاده، اما ۴ سال پیش درباره سهمیهها مطلبی نوشتم و به این موضوع هم اشاره کردم اتفاقا خوب هم دیده شد، اما اثر؟ تقریبا هیچ. مثل خیلی از انتقادهایی که فقط تکرار میکنیم. سهمیه فرزندان بی عدالتی است.
کاربر شین نوشت:تورخدا با حذف سهمیه هیات علمی از ورود افراد شیرین مغز به دانشگاه جلوگیری کنید.
خان بیگی از سهمیه شاهد و ایثار گر دفاع کرده و این دفاعیات را این گونه نوشت:دوستان اگر به سهمیه اعتراض دارید به نظرم بهتره به سهمیه فرزندان هیات علمی اعتراض کنید. این سهمیه است که چیزی ظلم در حق دیگران نیست (خودمم داشتم، ولی استفاده نکردم) نه کسی که جانش رو کف دستش گرفته خانوادش رو ول کرده تا از کشور دفاع کند.
کاربر هانی احساسات خود را درباره بکارگیری امتیازات برای فرزندان اعضای هیئت علمی دانشگاهها در مقابل فرزندان شهید اینطور نوشته است: خود من از سهمیه هیئت علمی دوستام که پدر تحصیلکرده و پولدار داشتن بیشتر حرص میخوردم تا سهمیه فرزند شهیدی که اصلا رنگ پدر ندیده!
زهره سادات مثالی را در همین مورد اینطور در توییت خود آوزده:طرف دامپزشکی یکی از هرهای کوچک قبول شد و به لطف سهمیه پدرش که هیات علمی بود به رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد تغییر گزینه داد! (سهمیه هیات علمی)
مورد داشتیم که روانشناسی کودکان استثنایی قبول شد ام عین ۴ سال را سر کلاس دانشجویان روانشناسی بالینی نشست. (پارتی)
دریا کاووسی به مقایسه فرزند هیات علمیها و فرزندان شاهد پرداخته و نوشت:در سهمیه هیات علمی، او فرزند هم سایه بابا داشته و هم پدرش از امکانات کشور رسیده به استاد دانشگاهی و خدات تومن پول میگیره، بچش درقوزآباد رشته برق و پزشکی و امثالهم هم قبول بشه میتونه بیاد دانشگاهی که پدرش استاده، اونوقت سهمیه شهید و جانباز رو میگن نباشه که سالها با نبود و یا رنج اون پدر زندگی کرده.
کاربر میرزاعلی در وصف سهمیه فرزندان هیات علمی اینطور نوشت: این سهمیه هیئت علمی ناعادلانهترین سهمیه ممکن است. جماعتی طرحی ریخته اند که آکادمی را، آن هم در تکهی نحیف و هفت درصدی خصوصی نشده اش، ترجیحا در انحصار خودشان و نسل شان قرار دهند. جالب اینکه این سهمیه حتی در لفظ هم در پی رفع "نابرابری" نیست.
امتیاز دادن و سهم دادن یا گرفتن آن در مجموع کار اشتباهی نیست، اما باید دانست این امتیازات به چه کسانی و برای چه داده میشود؛ و باید به این موضوع پرداخت که برای دادن آن به شخصی یا گروهی، آیا حق کسی یا کسانی پایمال میشود یا خیر؟ امتیاز طبیعتا برای شخص است لایق آن است و یا به آن نیاز دارد.
با توجه به موارد فوق و با در نظر گرفتن عدالت آموزشی آیا فرزندان اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاهها که از تمامی امکانات آموزشی، رفاهی و عاطفی در زندگی خود برخوردار هستند، شایسته است که از این امتیازات آموزشی بهرمند شوند؟!