به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، بعد از انتشار قسمت اول یادداشت «دیوید ایگناتیوس» در واشنگتن پست با موضوع افشای جزئیات جدیدی در خصوص آلسعود و ارتباط داماد «دونالد ترامپ» با کودتای محمد بنسلمان، در قسمت دوم، رقابت خونین درون خاندانی آل سعود، تلاش ناکام ولیعهد برای استرداد پسر پادشاه سابق عربستان سعودی از چین و شباهتهای این پرونده با قتل «جمال خاشقچی» تشریح شده است.
ایگناتیوس یک بخش از یادداشت خود را به این عنوان اختصاص داده است:
«گیر افتاده در بازی قدرت»
او در این بخش، به جزئیات کاملی درباره تلاش ناکام ولیعهد سعودی برای استرداد و احتمالا قتل «طارق عبید» مشاور ارشد اقتصادی شاهزاده «ترکی بن عبدالله» پسر ملک عبدالله اشاره میکند.
این روزنامهنگار آمریکایی مینویسد: «شاخه عبدالله در خاندان سعودی همچنان برخی ارتباطات مهم خارجی خود را به ویژه در آسیا در اختیار داشتند. در سال ۲۰۱۶ این ارتباطات به طور فزایندهای با دستور کار محمد بن سلمان گره خورد. طارق عبید (مدیر بازرگانی سعودی و مشاور شاخه عبدالله در خاندان سعودی) جولای ۲۰۱۶ یه شانگهای رفت تا زمینه مشارکت ترکی بن عبدالله در جلسه مجمع مالی بینالمللی را که قرار بود ماه سپتامبر برگزار شود، فراهم کند. این نشست چند روز قبل از نشست گروه ۲۰ در هانگژو برگزار میشد. از آنجایی که محمد بن سلمان در نشست گروه ۲۰ شرکت میکرد، حضور ترکی بن عبدالله در جلسه مجمع مالی بینالمللی نشانه یک رقابت درون سعودی بود. عبید وارد هتل پنیسولا شد و در اتاق مجاور او سرلشگر علی القحطانی حضور داشت. اما بعد شرایط عجیب شد. چندین منبع سعودی، سوئیسی و آمریکایی توضیحاتی درباره سلسله اتفاقهای بعدی ارائه دادند. عبید فرستاده ترکی بن عبدالله در یک ماموریت مهم تجاری بود. ترکی بن عبدالله پذیرفته بود که حداقل ۱۰ میلیون دلار در یک صندوق توسعه موسوم به شرکت مالی جاده ابریشم سرمایه گذاری کند، شرکتی که ریاست آن بر عهده "شان لی"، فارغ التحصیل دانشگاه ام آی تی بود. وقتی عبید اوایل آگوست ۲۰۱۶ برای مذاکره درباره سرمایهگذاری ترکی بن عبدالله به پکن سفر کرد، در هتلِ "پارک هیات" یک همراه مهم داشت. "جان تورنتون" رئیس اداره امور مالی جاده ابریشم از او برای شام دعوت کرده بود، تونرتون همچنین "مایکل کلاین" یک بانکدار نیویورکی را هم دعوت کرد، کسی که در آن زمان شایع شده بود مشاور کلیدی محمد بن سلمان در طرح جلب ۱۰۰ میلیارد دلار از طریق مناقصه برخی از سهام آرامکو عربستان سعودی است. کلاین با عبید دیدار کوتاهی کرد و هتل را ترک کرد. در جریان ملاقات در هتل "پارک هیات" با گروه جاده ابریشم، عبید هشدار داد که مناقصه گذاشتن آرامکو طبق اصول و استاندارهای رایج غربی، میتواند اثر ناگواری روی امنیت ملی عربستان سعودی بگذارد و سبب تضعیف تسلط خاندان سلطنتی بر قدرت باشد چرا که آرامکو برای مدتهای مدید، یکی از ستونهای اصلی اداره پادشاهی بوده است. عبید گفت که چینیها باید، برخی از اوراق قرضه گسترده وزارت خزانهداری آمریکا را با نفت سعودی تهاتر کند. عبید در واقع با انتقاد از طرح خصوصی سازی محمد بن سلمان در حضور یک گروه سرمایهگذاری چینی، از این کشور خواسته که از سیستم سنتی سعودی حمایت کند، سیستمی که تحت زعامت عبدالله و پادشاهان قبلی ثبات و امنیت را حفظ کرده بود».
شاهزاده ترکی بن عبدالله پسر ملک عبدالله
ایگناتیوس ادامه داد: «شاید خبر انتقاد مشاور اصلی بازرگانی شاخه عبدالله در خاندان سلطنتی از طرح خصوصیسازی محمد بن سلمان به ریاض رسیده باشد. حول و حوش یک هفته بعد، تماسهای مکرری از سوی اعضای سعودی که او آنها را نمیشناخت دریافت کرد، اما به آنها پاسخ نداد. به گفته یک منبع مطلع، بالاخره تماسی از "خالد الحمیدان" رئیس سازمان اطلاعات دریافت کرد و به او گفته شد که دیوان سلطنتی از عبید میخواهد که فورا به عربستان سعودی برگردد. عبید هم در جواب گفت که او اول باید از رئیسش شاهزاده ترکی بن عبدالله درباره این موضوع کسب تکلیف کند».
به گفته منبع آگاه استنادی این روزنامهنگار ارشد واشنگتن پست، ترکی بن عبدالله با الحمیدان تماس گرفت و از او سوال کرد که آیا ملک سلمان شخصا دستور بازگشت عبید را داده است. ترکی بن عبدالله گفت که «اگر پادشاه دستور داده، من شخصا با پرواز عبید را برمیگردانم».
رئیس سازمان اطلاعات وقت عربستان سعودی به ترکی بن عبدالله گفت که دیوان سلطنتی خوستار این موضوع شده است. بعد از این گفتوگو، ترکی بن عبدالله به عبید پیشنهاد داد که در چین بماند.
به روایت ایگناتیوس، «تورنتون» ۲۱ آگوست از عبید دعوت کرد تا به پکن بیاید و نگاهی به دفتر شرکت اداره مالی جاده ابریشم بیاندازد. بعد از ظهر ۲۵ آگوست عبید با هواپیمای شخصی خود از شانگهای به پکن رفت. هواپیمای او در یک گوشه دور افتاده در فرودگاه در نزدیک هواپیمایی که روی دم آن عبارت اچ زد-ای تی آر(HZ-ATR) نوشته بود، فرود آمد. پیشوند اچ زد، نشان میداد که این یک هواپیمای سعودی بود.
به محض آنکه عبید از هواپیمایش خارج شد، بیش از ۴۰ نیروی لباس شخصی امنیتی چینی او را متوقف کردند. رهبر این گروه که به عربی صحبت میکرد، به عبید گفت: "ما عضو وزارت امنیت کشور هستیم. آیا شما با ما همکاری میکنید؟"
عبید تسلیم شد، سر و بدنش را چنان محکم با کیسه پوشاندند که او هیچ چیزی را نمیدید و بدون کمک دیگران قادر به حرکت نبود. او را به یک اتاق بازجویی در پکن بردند و به وی دستبند زدند.
یک مقام اطلاعاتی چین، عبید را متهم کرد که حامی مالی تروریسم است و در حال سازماندهی برای حمله تروریستهای پاکستانی برای اخلال در روند نشست ماه آینده گروه ۲۰ بوده است.
این مقام چینی خطاب به عبید گفت: «تروریستها را کجا پنهان کردهای؟ شبه نظامیان پاکستانی را کجا پنهان کردهای؟»
عبید ضمن اعتراض گفت که اصلا نمیداند موضوع چیست و آنها او را با فردی دیگر اشتباه گرفتهاند. جلسه بازجویی او خیلی طولانی و دردناک بود.
از خوش شانسی عبید، کارشناسان اطلاعاتی چین گوشی آیپد و همچنین تلفن همراه او را بررسی کردند و به سرعت به این نتیجه رسیدند که یک اشتباه بزرگ رخ داده است. در واقع این مقامهای سعودی بودند که درباره عبید اطلاعات غلطی به آنها داده بودند تا او را به عنوان تروریست دستگیر و به عربستان سعودی مسترد کنند.
به گفته یک منبع مطلع، یک مامور ارشد اطلاعات چین به عبید گفت: «ببینید، یک اشتباه اتفاق افتاده و کسی در کشور شما، ۵ دقیقه قبل از اینکه شما در پکن فرود بیایید به ما گفت که شما حامی مالی تروریست هستید و میخواهید به نشست گروه ۲۰ حمله کنید. شما در بازی قدرت بین دو شاهزاده قدرتمند در کشورتان گیر افتادید».
افسران اطلاعاتی چین از اینکه آنها را فریب داده بودند، عصبانی بودند و ترتیبی دادند که عبید به سرعت به شانگهای برگردد و تا زمانی که او در چین بود، تحت حفاظت قرار داشت.
در همان حال، سعودیهایی که امیدوار به دستگیری عبید در پکن بودند، از اینکه او از دستشان در رفته، خشمگین شدند. آنها مامورانی برای بررسی هتلها در چین فرستادند تا اطلاعاتی درباره او بیابند.
ژنرال "یوسف بن الادریسی" قائم مقام رئیس اداره اطلاعات عربستان سعودی تماسی تلفنی با عبید که در شانگهای بود، برقرار کرد و به او گفت که به پکن برگردد و با هواپیمای سعودی که برای برگرداندن او به چین فرستاده شده، به کشور برگردد.
عبید باز هم به ترکی بن عبدلله رجوع کرد و او هم با الادریسی تماس گرفت. شاهزاده ترکی به الادریسی گفت که «اگر پادشاه خواهان چنین موضوعی است، این کار انجام خواهد شد. شما دارید به نیابت از چه کسی حرف میزنید؟».
الادریسی جواب مبهمی به این سوال ترکی بن عبدالله داد و عبید تحت حفاظت شدید وزارت امنیت چین یک هفته دیگر در شانگهای ماند.
عبید گذرنامه سوئیس داشت و به همین دلیل مورد حفاظت کنسولگری سوئیس در شانگهای هم قرار داشت.
در نامه تاریخ ۱۱ ژانویه ۲۰۱۷ «فرانسوا کیلاس زیلوگر» سرکنسول سوئیس در شانگهای به وکیل عبید این موضوع تایید شده و در نامه آمده است: «درباره موضوع مسئولیت در قبال آقای طارق عبید، من میتوانم تایید کنم که این کنسولگری خدمات حفاظت کنسولی در اختیار او قرار داد».
شاهزاده ترکی بن عبدالله، ۳۰ آگوست ۲۰۱۶ به چین رفت و در نشست مجمع مالی بینالمللی در روز اول سپتامبر صحبت کرد. عکسی از حضور او در کنار شی چینپینگ رئیسجمهور چین منتشر شد.
محمد بن سلمان برای شرکت در نشست گروه ۲۰ در تاریخ چهارم و پنجم سپتامبر در هانگژو خود را به چین رساند. در ان زمان، عبید در هواپیمای ایرباس اختصاصی ترکی بن عبدالله در حال پرواز به سوئیس بود. طرف چینی برای اطمینان از اینکه عبید در کمال صحت وارد ژنو شده یا نه، موضوع را بررسی کرد. عبید به محض ورود به سوئیس، برای جراحتهایی که در چین متحمل شده بود، در یک کلینیک ویژه مورد معالجه قرار گرفت.
«یک شکست شرمآور»
محمد بن سلمان در نشست گروه ۲۰ درباره چشم انداز ۲۰۳۰ صحبت کرد اما در محافل خصوصی گفت که از شکست شرمآور الادریسی برای بازگرداندن عبید ناامید شده است.
محمد بن سلمان بعد از بازگشته به عربستان سعودی دستور تحقیق درباره این موضوع را داد و الادریسی از مقام قائم مقامی ریاست اطلاعات برکنار و ژنرال «احمد العسیری» جایگزین او شد؛ همان فردی که بعدها دولت عربستان سعودی به ظن توطئه او برای قتل خاشقچی در استانبول برکنارش کرد.
دولت عربستان سعودی همچنین یک هیات ویژه برای عذرخواهی از چین در ماجرای فریب دادن اطلاعات این کشور در موضوع عبید به این کشور اعزام کرد.
به گفته کارشناسان مطلع آمریکایی و عربستانی، از ابتدای سال ۲۰۱۷، مقامهای عربستان سعودی برنامه محرمانه خود برای ربایش مخالفان و نگهداری آنها در مراکز مخفی را شروع کردند.
این برنامه شامل یک تیم عملیاتی ویژه به نام «تیم ببر» بود که تحت نظر مرکز مطالعات و امور رسانهای دیوان سلطنتی عربستان سعودی به ریاست سعود القحطانی، ترکی الشیخ و مشاور نزدیک محمد بن سلمان قرار داشت.
سعود القحطانی مشاور محمد بن سلمان
ایگناتیوس مینویسد: «در حالی که تلاش محمد بن سلمان برای انجام کودتای داخلی سال گذشته جانی تازه گرفت، ولیعهد درباره امنیت جانش به نگرانی افتاد. محمد بن نایف ژوئن سال ۲۰۱۷ به طرزی تحقیر آمیز از ولیعهدی خلع و محمد بن سلمان جایگزین او شد. در ماه نوامبر و یک هفته بعد از سفر (جرد) کوشنر (داماد و مشاور ترامپ)، محمد بن سلمان دشمنان خود در خاندان سلطنتی را بازداشت کرد و ابتدا از ترکی بن عبدالله شروع کرد و همه آنها را در هتل ریتز کارلتون مستقر کرد».
به گفته او، «در بین بازداشت شدگان برخی از ارشدترین شاهزادهها و متولترین تاجران در پادشاهی عربستان سعودی حضور داشتند».
روزنامه نگار آمریکایی افزود: «در ماه می سال ۲۰۱۸ و تقریبا یک ماه قبل از برچیده شدن ممنوعیت رانندگی زنان در عربسان سعودی توسط محمد بن سلمان، چندین تن از فعالان حقوق زن بازداشت شدند. به گفته منتقدان محمد بن سلمان، او نمیخواست که اعتبار ناشی از اصلاحات مد نظرش نصیب فعالان حقوق زن شود. بنا بر اعلام منابع نزدیک به دیدبان حقوق بشر، آسیب ناشی از بدرفتاری با یک فعال حقوق زنان به حدی بود که او سعی کرده بود خودکشی کند».
« پارانویای وحشیانه»
از نظر «ایگناتیوس»، آنچه که درباره داستان رقابت خانوادگی در پادشاهی سعودی غیرقابل انکار و فراموشی است، آن است که چنین رقابتی سبب تقویت بدگمانی و پارانویایی میشود که منجر به مرگ خاشقچی شده است.
او مینویسد: «چرا هیچ کسی از این زنجیره مرگبار ترور جلوگیری نکرد؟ تلاش ناکام برای استرداد عبید از چین در واقع به طور ترسناکی شبیه به قتل خاشقچی در استانبول بود. در هر کدام از این دو موضوع، سعودیها میخواستند که یک منتقد مزاحم را ساکت کنند. وقتی تماسهای اولیه آنها شکست خورد، عملیات مخفی و غیرقانونی را در پیش گرفتند و در هر کدام از این دو پرونده، هدایت عملیاتها بر عهده قائم مقام ریاست سازمان اطلاعاتی قرار داشته، کسی که ارتباطات نزدیکی به دیوان سلطنتی داشت. در هر دو مورد هم این قائم مقام اطلاعات بود که اتهام متوجه او شد و تقاص پس داد و هیچ سند متقنی درباره نقش محمد بن سلمان پیدا نشد».
ایگناتیوس ادامه داد: «در هر دوی این عملیاتها، اینطور به نظر میرسد که یک هسته ویژه در درون دیوان سلطنتی سازماندهی آنها را بر عهده داشت، دیوانی که در آن قحطانی یکی از ناظران ارشد بود».
این روزنامهنگار ارشد آمریکایی معتقد است: «شاید بزرگترین تفاوت بین این دو پرونده آن باشد که عبید در حومه ژنو زنده است و خاشقچی مُرده و بدنش مثله شده است و کسی نمیداند جسدش کجاست».
وی با اشاره به بازداشت ۱۸ نفر در عربستان سعوی در رابطه با قتل خاشقچی و اخراج برخی مقامهای اطلاعاتی در همین رابطه نوشت: «من با هر ناظر تحولات سعودی که صحبت کردم، گفته که به رغم خشم جهانی از کشتن خاشقچی، احتمال بقای محمد بن سلمان در قدرت وجود دارد. نزدیکترین سندی که در رابطه با پرونده خاشقچی و ارتباط احتمالی محمد بن سلمان با این پرونده وجود دارد، آن است که گفته شده قحطانی در دو روز منتهی به قتل این روزنامهنگار، پیامهای متعددی با محمد بن سلمان رد و بدل کرده است اما تا زمانی که این پیامها فاش نشود، عملا اثبات ارتباط محمد بن سلمان با این قتل غیرممکن خواهد بود».
خبرنگار ارشد آمریکایی در پایان یادداشت خود، محمد بن سلمان را با صدام مقایسه میکند و بر تعهد واشنگتن برای مداخله به منظور کاستن از حجم این دشمنیهای خونین در خاندان سعودی تاکید میکند.
او مینویسد: «پارانویای وحشیانه دیوان سلطنتی محمد بن سلمان یادآور روزهای صدام حسین در بغداد است. چراغی که موضوع قتل خاشقچی روشن کرده، به عربستان سعودی و آمریکا آخرین فرصت را برای ممانعت از سوق یافتن استبدادگری صدام گونه به کل منطقه میدهد. خاندان آل سعود گاها با دستان آغشقه به خون حکومت میکند. آمریکا به عنوان متحد کلیدی پادشاهی وظیفه دارد پیش از آنکه خصومت درون خانوادگی پادشاهی آسیب بیشتری به عربستان سعودی و جهان بزند، این دشمنی را بخواباند».