به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در بیانیه حزب اعتماد ملّی که به مناسبت روز دانشجو صادر شده، آمده است: نمادها در تاریخ و حیات بشری دارای ریشه و خاستگاه مهم و اثر بخش، بیش از دگر هستهای موازی هستند. ۱۶ آذر یکی از نمادهای تاریخ تلاش، کوشش و مقاومت قشر دانشجو به نمایندگی از ملت ایران در مقابل استکبار، استثمار و استبداد است. تاریخ این سرزمین مشحون از بیگانه ستیزی، استبداد ناپذیری و قربانی دادن برای عزت و آزادگی است. اگر نگاهی به شخصیت ها، وقایع و ایام نمادینی بیاندازیم که این ملت سر افراز در خاطره خود نگه داشته است و همواره برای پاسداشت آنها خود را مسئول میداند؛ این درس را خواهیم آموخت که مردم ایران زمین کرامت جو و کریمند و در راه کرامت خویش چه جانها که فدا نکرده اند و چه زندانها و شکنجهها را که به جان نخریدند و چه دشواریها را که برای خود نپذیرفتند تا در میان رهپویان و رهجویان استقلال و آزادی و حاکمیت انسانی بر تارک تاریخ بدرخشند.
۱۶ آذر یکی از نمادهای کرامت جویی و مقاومت ملت بزرگ ایران در مسیر آزادگی، شرافت و عظمت این مرزوبوم است که همانند گذشته تاریخی خویش تن به پذیرش شکست ندادند و در شوربختیِ فرو ریختن همه امیدها و آرزوها توسط کودتای انگلیسی- آمریکایی ۲۸ مرداد، دوباره علم مقاومت برافراشتند و نهال ایستادگی و آزادگی کاشتند. این نهال همواره در طول ۲۵ سال حکومت پهلوی دوم رشد کرد و مقوّم رشد نهالهای دیگر آزادگی و آزاد اندیشی گشت. ۱۶ آذر نماد رُستن واقعیت دیگری نیز هست؛ نماد به صحنه آمدن قشر آگاه و اهل اندیشه در جامعه ایران؛ یعنی دانشجو که شکوفههای در حال شکفتن یک ملت بوده اند.
اگر چه، بروز این واقعه، محصول هم کنشی زورمداران و زر اندوزان خارجی و داخلی بود؛ اما همه دانشجویان، از همه گروهها با گفتمانهای متفاوت؛ اعم از اسلام، مارکسیسم و لیبرالیسم با همبستگی در مقابل همهی آنان ایستادند و از آن تاریخ تا انقلاب اسلامی سال ۵۷، این همسویی ادامه یافت و شعار کانونی، استقلال و آزادی از طریق حکومتی مردم سالار و مبتنی بر مشارکت همهی مردم در فرایند تکوین و اجرا بود.
هر چند در طول ۲۵ سال، جنبش دانشجویی تحولات گفتمانی؛ چون مارکسیسم، لیبرالیسم و اسلامی و تحولات در طریقیت؛ چون میانه روی تا رادیکالیسم را تجربه کرد؛ اما هیچگاه این دو شعار و خواست مرکزی جنبش تغییری نیافت و لذا هر سال که بر عمر جنبش افزوده میگشت، رویکرد جنبش نیز تعمیق و تحکیم مییافت.
با پیروزی انقلاب اسلامی که مدعی پرچم داری هر دو خواست جنبش دانشجویی- استقلال و مردم سالاری- بود، بخش اعظم نیروهای این جنبش خود را در وضعیت تحصیل حاصل یافت و بخش دیگر نیز نتوانست تحلیل همسو کنندهای از اوضاع و شرایط سیاسی و اقتصادی و…ارائه کند.
از طرفی دیگر تدابیر حاکمیتی و افراط گرایی بخشی از نیروهای جنبش و نیز نیروهای سیاسی بیرون دانشگاه و به علاوه جنگ و حملات سیاسی و فرهنگی خارجی، بستر تعطیلی دانشگاه و از نفس انداختن جنبش دانشجویی را فراهم ساخت که نتیجه آن تفرق و تشتت در میان نیروهای این جنبش تا سر حد تقابل و رویارویی میان آنان شد؛ لذا جنبش دانشجویی گرفتار تشتت تحلیل وضعیت و گفتمان و خواستهای محوری شد. البته این وضعیت پس از هر انقلابی طبیعی است.
امروز جنبش دانشجویی رسالتی سنگین بر عهده دارد، از یک طرف باید بتواند تحلیلی علمی و مستند و با رویکرد عاری از افراط گرایی از همه ابعاد حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور در حوزههای داخلی و خارجی ارائه کند که این امر با برگزاری نشستهای هم اندیشی و همایشهای فراگیر میسر خواهد بود. ثانیا باید بتواند مطالبات و خواستهای ارزشی، هنجاری و نمادین مبتنی بر فرهنگ دیرین و رویکردهای نوین مردم ایران را شناسایی و انسجام بخشی کند و در مرحله سوم به سازو کارهای برون رفت از شرایط حاضر و حرکت به سوی جایگاه مطلوب را مد نظر قرار دهد، که این امر با برساختن گفتمانی نو و راهگشا میسر خواهد شد. چراکه دانشجو مشعل فروزان و چشم و چراغ این ملت است.