محسن هاشمی دیروز در روزنامه سازندگی نوشت: «...آنچه اتفاق افتاده این است که اصلاحطلبان آمادگی لازم برای داشتن چنین قدرتی را نداشتند و این قدرت به صورت یکباره در بسیاری از شهرهای ایران به دست آمده است و از نظر عملگرایی اصلاحطلبان کم آوردهاند. روی این نقیصه باید به صورت جدی کار شود زیرا برطرف نشدن آن میتواند به اعتماد و اقبال جامعه نسبت به اصلاحطلبان و معتدلان اثر بگذارد.»
رئیسشورای شهر تهران همچنین نوشت: «اصلاحطلبان و میانهروها میتوانند بگویند دولت انتظارات مردم را برآورده نکرده است و در نتیجه اصلاحطلبان صدمه خوردهاند ولی هماینک اصلاحطلبان در بسیاری از شهرها در رأس امور هستند. آنها هم باید به این سؤال جواب دهند که چرا خودشان نتوانستهاند به انتظارات مردم پاسخ دهند.»
توجیهاتی برای موجسواری
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: «...آنان که منتقد این نکته هستند که چرا تحلیلگران و روشنفکران؛ اعتراضات ایران را با خواستی رادیکال همراه میدانند ولی موارد مشابه یا حتی بدتر در فرانسه را پدیدهای به نسبت عادی میدانند؟ به نظر بنده ریشه این اعتراض و نقد را باید متوجه رفتار ساختار سیاسی کرد، زیرا چنین برداشتی از اعتراضات را در عمل نحوه مواجهه نگاه امنیتی با آن رواج میدهد...اعتراض منتقدان حکومت واردتر است که چرا اصولگرایان و حکومت که این کارها را در فرانسه محکوم میکنند در ایران تعابیر دیگری را بر اعتراض کنندگان بار کرده و از برخورد با آنان حمایت هم میکنند؟»
نویسنده خوب بلد است که دست پیش بگیرد که پس نیفتد. همین مدعیان اصلاحطلبیاند که برای نمونه، بر اعتراضات دی ماه 96 موج سواری و برای سیاسی جلوه دادن آن تقلا کردند، در شرایطی که ریشه آن اعتراضات اقتصادی و معیشتی بود اما اینکه نویسنده ادعا کرده کوچکترین حرکت اعتراضی در ایران به رسمیت شناخته نمیشود، در حالی است که وزیر کشور چندی پیش در گفتوگو با روزنامه ایران تصریح کرد که در کشور بطور روزانه تجمعات اعتراضی برگزار میشود.
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: «...مخالفان نظام نیز میکوشند هر اتفاقی را به نحوی در جهت تایید خودشان تفسیر و تحلیل کنند مثلا برخی نویسندگان چپ کوشیدند که در اعتراضات اخیر نیشکر هفت تپه، افکار و عقاید خود را به خواست کارگران تعمیم دهند... ولی فراموش نکنیم که همین افراد نیز جزو این کشور هستند و به میزانی که از دایره سیاست بیرون انداخته شدهاند، آنان هم خواهناخواه در مسیر بیان اینگونه تحلیلها قرار خواهند گرفت. بنابراین نفس اینکه بخش قابل توجهی از روشنفکران و تحلیلگران چنین برداشتی از اعتراضاتی محدود دارند، حتی اگراشتباه هم باشد[!] نشانه فاصله زیاد آنان از عرصه سیاست است در واقع به نوعی نتیجه حذف آنان از سیاست و عرصه عمومی است.»
اینکه نویسنده در تحلیلی سطحی، علت موج سواری مخالفان نظام بر اعتراضات را «حذف و بیرون انداختن آنان از سیاست» میداند، طبیعی است. وی لفظ پرداز خروج از حاکمیت بوده! در نتیجه به اختیار، خود را از دایره سیاستورزی در جمهوری اسلامی بیرون برده.
وی درباره اینکه روشنفکران اقدامات پلیس در ایران را خشونت دانسته و محکوم میکنند ولی در برابر اقدامات مشابه در غرب سکوت پیشه میکنند و اینکه این رفتار دوگانه است یا خیر، نوشته: نه لزوما[!] زیرا ما در درجه اول در برابر جامعه و مردم و حکومت خودمان مسئولیت داریم. به علاوه محکوم نکردن به معنای تایید کردن نیست.»
استدلال نویسنده درباره علت رفتار دوگانه منورالفکرها آنقدر مضحک است که جا دارد اساتید منطق دسته جمعی خودکشی کنند. مسئولیت مدعیان اصلاحطلبی اتفاقا در درجه اول در برابر جامعه و مردم و حکومت خودمان نیست؛ مسئولیت و ماموریت اصلی آنها بزک غرب و آمریکا است. بر همین اساس است که خشونت در ایران را باید جار بزنند اما نسبت به خشونت در غرب سکوت کنند و درباره علت این سکوت هم بگویند که ما در درجه اول در برابر جامعه و مردم و حکومت خودمان مسئولیت داریم و محکوم نکردن به معنای تایید کردن نیست!
چاقوی تحریف اصلاحطلبی به جان جملات رئیسی افتاد
«خدا رحم کرد من رئیسجمهور نشدم که دلار 5 هزار تومان شود» این جمله دو روز پیشِ حجتالاسلام والمسلمین رئیسی در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بود که از وی پرسید «فکر میکنید اگر رئیسجمهور میشدید، وضع کشور بهتر از این بود؟»
روزنامه اعتماد اما دیروز تیتر یک خود را به عبارت «خدا رحم کرد من رئیسجمهور نشدم» اختصاص داد و ادامه جمله را حذف کرد. اینکه ادامه جمله به مذاق همکاران خوش نیامده و دقیقا از وسط آن را برش زدهاند، حتما قابل درک است چون آقای روحانی گفته بود خیال مردم از بابت قیمت دلار راحت باشد! اما با انتخاب این عبارت تقطیع شده به عنوان تیتر یک، غیرحرفهای بودن و غرضورزی خود را با هم جار میزنند.
همچنین لازم به یادآوری است که همین طیف موسوم به اصلاحطلب در ایام انتخابات ریاست جمهوری و برای ترساندن مردم در نهایت بیاخلاقی فیلمی ساختند که مضمون آن براساس رمالی و کف بینی این طیف بود. گوینده در آن فیلم فضای چندماه کشور را پس از انتخابات تشریح میکرد؛ البته در حالی که سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه مجریه انتخاب شده است. بعد گوینده فضایی سیاه و مغموم از جامعه را به مدد تصاویر و متن انتخابی به خورد مخاطبان میدهد و در جایی از آن میگوید دلار اکنون به نزدیک 8هزار تومان رسیده است!!
ضمن آنکه این موضوع که اگر تصور میکنید که اگر فلانی رئیسجمهور میشد آیا وضعیت بهتر بود از آن حرفهایی است که از فرط بیاساسی معمولا در پاسخ آن سکوت میکنند. چرا که اگر این مبنا قرار گیرد باید از دولتمردان فعلی و مدعیان اصلاحات پرسید که شما که نقدهای بسیاری به برخی مدیران و رئیسجمهورهایی که هم قبیله شما نبودهاند داشتهاید آیا فکر میکنید اگر شما بودید وضعیت بهتر میشد؟!
خدا رو شکر که برجام هست؛ اگر نبود چه میشد؟!
روزنامه زنجیرهای آرمان در یادداشتی به قلم یکی از مدعیان اصلاحات به اظهارات اخیر حجتالاسلام رئیسی پرداخته و نوشته است اگر برجام نبود وضع بدتر از این بود!
در بخشی از این یادداشت آمده است: اکنون یک توافق بینالمللی انجام شده و قطعنامهای هم سازمان ملل وضع کرده است که تمام قطعنامههای صادره علیه جمهوری اسلامی ایران را ملغی اعلام کرده است. این قطعنامه 1+5 و سایر کشورها را ملزم کرده است تا با ایران در حوزه هستهای همکاری داشته باشند. اگر آقای رئیسی شخص اول اجرایی کشور میشدند...وقتی که آقای دونالد ترامپ از برجام خارج میشود و ایران را به دلیل اجرا و پایبندی به برجام مورد مؤاخذه قرار میدهد و تحت فشار میگذارد، احتمالا آقای رئیسی هم به سخنان و عقاید خود جامه عمل میپوشاندند؛ یعنی به برجام تن نمیدادند.
در ادامه این یادداشت تصریح شده است: اکنون که به ظاهر روسیه و چین در کنار ایران هستند، کشور در وضعیت کنونی قرار دارد، حال اگر در برابر فشار تحریمهای ترامپ، چین و روسیه و اتحادیه اروپا و غیره هم با ایران همکاری نمیکردند و در جبهه ترامپ قرار میگرفتند، در چنین شرایطی چه وضعی حاکم میشد؟
نویسنده افزوده است: اکنون که تیم مذاکرهکننده و برخی گروههای داخلی هنوز به برجام معتقدند، وضع چنین است. حال اگر همه غرب و متحدان ظاهری ایران علیه کشور، دست همراهی و همکاری به ترامپ میدادند، ایران در چه شرایطی قرار میگرفت؟ماجرای این یادداشت حکایت توپی است که در دوره یکی از سلاطین زیر نظر یکی از وزرا ساخته شده بود و در مراسمی قرار بود از این توپ رونمایی شود، در هنگام رونمایی توپ به جای آنکه در نقطه دور دستی افتاده و دشمن فرضی را قلع و قمع کند میان خودیها افتاده و آنها را تار و مار کرد و این وزیر بخت برگشته گفت: اعلیحضرتا! این توپ وقتی که خودیها را به این وضع دچار ساخته ببین با دشمن چه میکند!
نویسنده میگوید با برجام وضعمان به این صورت است اگر نبود چه میشد؟! در حالی که باید بگویند نتیجه مثبت برجام برای ملت از جمله برداشته شدن تحریمها که وعدهاش را داده بودند چه شد؟!
افزایش 2برابری قیمت مسکن درکارنامه خالی دولت
روزنامه همشهری در مطلبی نوشت: «بازار مسکن در یک سال گذشته با رشد دوبرابری میانگین قیمتها مواجه شده است. در پایان آبان ماه امسال قیمت هر متر مربع زیربنای مسکونی در شهر تهران به 9 میلیون و 180 هزارتومان رسید. در این شرایط یک واحد مسکونی 75 متری، به عنوان الگوی مصرف مسکن 690 میلیون تومان معامله میشود. در حالی که در آبان ماه پارسال همین واحد 75 متری فقط 360 میلیون قیمت داشت. نتیجه این اتفاق تضعیف بیش از پیش قدرت خرید متقاضیان بازار مسکن و افزایش طول دوره انتظار خانوارها برای خانه دارشدن است».
گفتنی است روحانی-خرداد 92- در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری گفته بود: «تامین مسکن ارزان برای جامعه جزو برنامههای دولت تدبیر و امید است». روحانی همچنین در همان روزها تاکید کرد: «مسئله مسکن در اولویت دوم جوانان [برای ازدواج] است که به آن توجه ویژهای دارم. همین مشکل اقتصادی بسیاری از ازدواجها را به طلاق رسانده است». روحانی در سال ۹۲ علیرغم انتقادهایی که به طرح مسکن مهر داشت در چندین نوبت قول داد که تا پایان فعالیت دولت یازدهم، طرح مسکن مهر تکمیل خواهد شد.اما با آغاز به کار دولت یازدهم، هیچ نشانهای مبنی بر عزم دولت در ساخت مسکن مشاهده نشد. متاسفانه این روند در دولت دوازدهم نیز ادامه پیدا کرد.
عباس آخوندی وزیر مستعفی راه و شهرسازی و روحانی در سالهای گذشته در اقدامی عجیب مدعی شدند که دولت وظیفهای برای ساخت مسکن ندارد. برای نمونه روحانی-خرداد 95- گفت: «اصولاً، احداث فرودگاه، کشیدن خطآهن، ساخت مسکن یا احداث اتوبان بهعهده دولت نیست بلکه دولت موظف به بهبود شرایط سرمایهگذاری و فضای کسب و کار و ارتقای روابط کشور با دولتهای خارجی است تا امکانات لازم برای سرمایهگذاری بخش خصوصی را فراهم آورد».
این اظهارنظر تامل برانگیز در حالی است که در فصل سوم قانون اساسی و زیر فصل «حقوق ملت» اصل سی و یکم با تاکید بر اینکه داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است، دولت را موظف کرده با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند به خصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند.
آخوندی، وزیر مستعفی و ناکارآمد راه و شهرسازی در 5 سال وزارت خود نه تنها مسکن مهر را به اتمام نرساند بلکه حتی ماکت مسکن اجتماعی را که بارها در مدح آن سخن گفته بود را هم نساخت.
آنچه بدیهی است اینکه کارنامه دولت در حوزههای مختلف از جمله حوزه مسکن، خالی است و از طرفی دیگر گویا ژنرالهای!! دولت تدبیر و امید با میانگین سنی بالا هر کدام تعریفی موافق با پسند خود از دولت و تکالیف و وظایف آن دارند.