به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، با گذشت بیش از یک سال از عمر دولت دوم آقای روحانی و در شرایطی که دیگر از فضای تبلیغاتی انتخابات هم عبور کردهایم ،تحقق وعدههای پرطمطراق برجامی رئیس دولت و وزیر خارجهاش که بواسطه آن از مردم رای گرفته بودند، به رویایی محال و دستنیافتی تبدیل شده است.
شعارها و وعدههایی که سبب شده بود مردم تمام زندگی خود را به دوران قبل و بعد از برجام تقسیم کرده و منتظر بمانند که با اجرای آن تحریمها برداشته شود و پا به دنیای رویایی و بزک کرده پسابرجامی که دولتمردان و حامیان تشکیلاتی آنها برایشان تصویر کرده بودند، بگذارند و همه مشکلات کشور را حل شده ببینند. اما نه تحریمهای روزافزون نظام سلطه علیه کشور متوقف شد، نه ارتباطات بانکی و مالی کشور رویه معمول و عادی خود را طی کرد و نه آنکه مردم بهبود معیشتی و اقتصادی وعده داده شده را لمس کردهاند و مدعیان دیروز این توافق، دستشان خالی از ادله و مدارکی که نشان دهد توافق هستهای دستاورد ملموس و محسوسی را برای جامعه ایرانی به همراه داشته، به حاشیهسازی و گفتن کلیات ابوالبقا روی آوردهاند تا حداقل افکار عمومی را برای مدتی هم که شده مشغول سازند.
نمونههای این حاشیهسازی و طرح مسائل انحرافی به جای رسیدگی به مشکلات اصلی و بنیادین مردم را میتوان در اظهارات اخیر رئیسجمهور، وزیر امورخارجه و برخی نمایندگان اصلاحطلب مجلس مشاهده کرد.
ظریف و غرور ملی لگدمال شده ایرانیان!
محمد جواد ظریف معمار اصلی برجام که این روزها هیچ راه دررویی برای فرار و عدم پاسخگویی به تحلیلها و وعدهها و شعارهای غلط برجامی و پسابرجامی خود پیدا نمیکند، با توسل به همان حربه حاشیهسازی، طرح مسائل مبهم و متناقض و بعضا نشستن در جایگاه مدعی به جای پاسخگو، سعی در اقناع مخاطب خویش دارد.
ظریف ۲۳ آذرماه در شرایطی که وزیر امور خارجه قانونا از حضور در نشستهای حزبی منع شده در کنگره سراسری حزب اصلاحطلب ندای ایرانیان شرکت کرد تا از ضرورت حزبی نکردن منافع ملی بگوید! وی گفت که منتقدان سیاست خارجی دولت بر اساساشتباه محاسبه، حرفهای ترامپ را در داخل تکرار کرده و غرور مردم ایران را میشکنند.ظریف به منتقدان دستگاه دیپلماسی توصیه کرد که غرور ملی ایرانیان را بالا ببرند.
وزیر امور خارجه همچنین روزنامه کیهان و صدا و سیما را به سانسور واقعیتهای برجام متهم کرد و گفت که چرا جمله کامل اوباما را تیتر نمیکنند و غرور ملی ایرانیان را لگد مال میکنند.کیهان البته چنین ادعایی را بیپاسخ نگذاشت و در جواب وی نوشت برخلاف این ادعا، آن چیزی که غرور ملی را لگدمال کرد، دیپلماسی التماسی وزارت خارجه بود. افتخار کیهان آن است که وقتی همه برای برجام کف و سوت میزدند، این روزها را میدید.
ماجرای اتهامزنی ظریف و واکنش به ادعای پولشویی
موضوع پولشویی که ظریف در مصاحبه با یکی از رسانههای داخلی مطرح کرد نیز یکی دیگر از همین مصداقهاست. ظریف از پولشویی گسترده در کشور و اتهامزنی به منتقدان لوایح مربوط به FATF سخن گفت. موضوعی که با استقبال گسترده رسانههای ضد انقلاب مواجه شد و البته بلافاصله واکنش منتقدان این لوایح را به دنبال داشت. در ادامه مطرح شد که پولشویی که ظریف از آن سخن میگوید، کجاست؟ ظریف نیز در ابتدا بیان کرد که وظیفه ارائه اسناد را ندارد اما با ورود قوه قضائیه به ماجرا وزیر خارجه نامه ۱۲ صفحهای به مسئولان این قوه نوشت تا ادعای خود را اثبات کند. اما مسئولان قوه قضائیه بیان کردند که در سطور مختلف این نامه سند و مدرکی ندیدند.
جدالی که ظریف آغازگر آن بود درحالی در فضای سیاسی کشور هنوز ادامه دارد که بانک مرکزی در حوزه خود در حال انجام کارهای مثبتی است که هم مقابله با پولشویی است و هم قیمت ارز را مدیریت میکند. درواقع کسی نمیتواند منکر پولشویی در کشور شود اما اتهامزنی ظریف به منتقدان لوایح FATF باعث شد تا جنجالی به پا شود که تا امروز رسانهها و افکار عمومی را به خود مشغول کرده است.
وزیر امور خارجه و به باور رسانههای همسو قهرمان دیپلماسی کشور در سالهای ابتدایی دولت اول روحانی حالا با بر باد رفتن تمام سرمایهگذاریها بر روی برجام و عادیسازی روابط ایران و آمریکا و حتی اروپا به این نتیجه رسیده است که وی رفته رفته ضعیفترین و شکست خوردهترین وزیر خارجه ایران پس از انقلاب شده است؛ وزیر خارجهای که موثرترین کنشهای دیپلماتیکش به توییت زدن و پاسخهای توییتری خلاصه شده است اما در میدان دیپلماسی چیزی جز تحقیر و شکست نصیب ملت ایران نکرده است.
بیاعتنایی دستگاه دیپلماسی به سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت» و بیتوجهی وزارت خارجه به نقدهای دقیق و کارشناسی منتقدان و صاحبنظران، شکستهای پیدرپی و تأسف برانگیزی را کارنامه سیاست خارجی دولت روحانی رقم زده است.
عبرت نگرفتن ظریف از رویکرد خسارت آفرین دیپلماسی انفعالی و اصرار وی بر تکرار و استمرار تجربههای شکست خورده پیشین در سیاست خارجی، سبب شده وی اکنون برای فرار از پاسخگویی عملکرد خود، به حاشیهسازی و تناقضگویی روی آورد.
وعده ارزانی ۲۰ درصدی با FATF بعد از گرانی ۲۰۰ درصدی برجامی
از سوی دیگر رئیسجمهور هم ۱۸ آذر در شرایطی که روند قانونی پیوستن یا نپیوستن به FATF در کشور جاری است، در رویکردی عجیب باز هم وعده داد که اگر به FATF بپیوندیم، ۲۰ درصد ارزانی میشود! وی سه سال قبل هم وعده داده بود که اگر برجام را بپذیریم ۲۰ درصد ارزانی خواهد شد! با این حال تکرار وعده ۲۰ درصدی در شرایطی که ارزانی ۲۰ درصدی پسابرجام به گرانی حداقل ۲۰۰درصدی منجر شده، خیلی عوامفریبانه است.
روحانی همچنین در شرایطی که باید پاسخگوی وعدهای برجامی خود باشد، منازعهای را هم با برخی مراجع تقلید راه انداخت که پیوستن به FATF را خلاف مصلحت اسلامی کشور اعلام کرده بودند و خطاب به آنان گفت: «شما از اسلام چه میدانید؟!». این اظهارات روحانی نیز برای هیاهوی روزنامههای زنجیرهای کافی بود و این رسانهها نیز به جای مطالبه خواستههای به حق مردم و صدها وعده برجامی داده شده اما محقق نشده دولتمردان آن را به صفحه یک خود آوردند.
اصلاحطلبان هم ساکت ننشستهاند
چندی پیش بود که اظهارات یکی از نمایندگان زن اصلاحطلب درباره چادر در فضای مجازی جنجال به پا کرد. اظهاراتی که حمله به حجاب برتر توصیف شد. «پروانه سلحشوری» در برنامه بسیج دانشگاه شهید بهشتی عامل گردن درد خود را چادری که وی چادر ایرانی یا همان چادر ساده مینامد، دانست. سلحشوری چند وقتی بود که با آتل گردن در مجلس حضور مییافت. بعد از واکنشهای گسترده سلحشوری بیان کرد که وی به چادر احترام میگذارد و خود چادری است و خبرگزاری اصلاحطلب حرفهای وی را تحریف کرده است، منظور وی چادر ایرانی بود و وی چادرهای جدیدی که آستین دار است را مناسب میداند و خود از آن استفاده میکند.
چنین رفتارهایی البته از سوی این جریان مسبوق به سابقه است، دورهای که مدعی بودند هر ۹ روز یک بحران در کشور ایجاد میشود و سپس آقایان مسئول گفتند نمیگذارند کار کنیم! جدالی که یکسر آن دولتمردان حضور داشتند و بیشتر از اینکه به مسائل داخلی و مهم پرداخته شود و مسئولان پاسخگوی عملکرد و کارنامه خود باشند، پرداختن به مسائل حاشیهای در دستور کار قرار گرفت.
همه حرفهایتان درست! برای مردم چه کردید؟
حالا که باطن جریان خوش خیالی و اعتماد به شیطان بزرگ برون ریخته و باید به ملت برای ۵ سال فرصتسوزی و سرپیچی از سیاستهای کلی نظام پاسخگو باشند، فرار به جلو پیشه کردهاند.
اگر خوشبینانه نگاه کنیم، طیف مذکور برای فرار از پاسخگویی درباره برعکس درآمدن وعدههای دیپلماتیک و اقتصادی، مردم را دنبال نخود سیاه میفرستند. البته با نگاه دقیقتر میشود فهمید که برای بخشی از همین طیف، این یک ماموریت برای تحمیل مابقی دیکتههای آمریکا و اروپاست.
قریب به شش سال از سکانداری دولت تدبیر و امید در قوه مجریه میگذرد. در این سالها بیشتر از عمل شاهد حرف بودهایم؛ حرفهایی که برخی مصرف رسانهای دارند، برخی کارکرد پنهانسازی کاستیها، برخی برای تخریب رقیب و منتقدان، برخی هم مصارف پیچیدهتری دارند که مهمترین آن فربه کردن حواشی است تا به این واسطه متن از نظرها ناپدید شود و یا رنگ ببازد.امروز مردم ایران با توجه به مشکلات اقتصادی منتظر فرجی هستند تا چرخ اقتصاد و متعاقب آن چرخ زندگیشان بچرخد، با این وصف باید دولتمردان پرسید هر وقت حاشیهسازیها تمام شد ، بفرمایید برای مردم چه کاری کردهاید؟