گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-زینبسادات میرسلطانی؛ قرآن کریم همیشه و در همه حال از ابتدای نزول تا به امروز، هادی مسلمانان بوده و در این مورد شک نیست.
اما این نکته نباید فراموش شود که خداوند قرآن را برای هدایت انسان ها نازل کرده اما انسان ها نیز باید برای رسیدن به پاسخ سوالات خود و راه حل مشکلات خود به آیات و مفهومهای قرآن کریم روی بیاورند و تمسک بجویند.
اما اینکه چه می شود که انسان ها این مسیر را برای مدتی فراموش کرده و یا فقط در مواقع خاصی به سمت این معجزه الهی روی می آورند مستلزم موشکافی و بررسی دقیق تری است.
ما در این پرونده به بحث دانشجویان وارتباط آن ها با قرآن کریم، انس جوانان با قرآن در جامعه و آسیب شناسی این موضوع میپردازیم . در این قسمت به سراغ یک کارشناس جوان قرآن که مقام آور مسابقات کشوری و بین المللی هم هست رفته و در این خصوص سوالاتی را بیان کردهایم که در ادامه مشاهده خواهید کرد:
خودتان را برای مخاطبین ما معرفی کنید.
هادی موحد امین متولد ۱۳۶۲ در تهران لیسانس اقتصاد از دانشگاه علوم اقتصادی تهران و متاهل و دارای دو فرزند هسنم. بیش از بیست سال است که فعالیتهای قرآنی را آغاز کرده ام. از سال 74. از لحاظ رتبهای بیست رتبه اول کشوری را دارا هستم و حدودا شش رتبه دوم و سوم کشوری دارم و یک رتبه جهانی نفر اول مسابقات جهانی کرواسی. و چند ماه گذشته رتبه ممتاز مسابقات کشوری اوقاف را کسب کردم و در حال حاضر نماینده جمهوری اسلامی در مسابقات بین المللی مالزی سال ۹۸هستم.
در ابتدا آیه ای که به آن علاقه دارید را تلاوت کنید و معنی و تفسیری کوتاه از آن را بفرمایید و دلیل علاقه شما به این آیه چیست؟
این آیه زمانی که در حال حفظ آیات قرآن بودم خیلی برای بنده عجیب و خاص بود، آیه ششم سوره توبه که خداوند در این آیه میفرمایند:
وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْلَمُونَ
معنی آیه:ای پیامبر هر گاه یکی از مشرکان به تو پناه آورد و از تو کمک خواست، پناهش ده تا کلام خدا را بشنود، سپس به مکانی امنش برسان (جایی که در آن آرامش دارد)، زیرا اینان مردمی نادانند.
برای من جای بسی خوشحالی بود که اسلام به دین و منطق چه اندازه به انسان ها ارزش قائل شده است.
این آیه میفرماید که مشرکین را پناه دهید تا صدای خدا را بشنود، سپس به مامنی برسان تا با خودشان فکر کنند و مجبور نباشند در مقابل توای پیامبر در شرایط سخت و با اکراه ایمان بیاورند؛ و اصراری به آن نکن که ایمان آورد تنها برو و او را برسان (نمی گوید او را رها کن بگذار برود) زیبایی این آیه هم همین جاست؛ و این به دلیل این است که این افراد علمی ندارند و آگاه نیستند؛ و البته یک آیه دیگر هم هست که من چند سال پیش در دانشگاه اقتصاد میخواندم و بسیار برایم جالب بود، من از درسهای اساتید این نکته را فهمیدم که در این دنیا هیچ چیز را به انسان مفت نمیدهند انسان برای به دست آوردن هر چیزی میبایست بهای آن را پرداخت کند؛ و این مساله را بررسی و مشاهده کردم که خداوند نیز در آیات ۳۹ و ۴۰ سوره مبارکه نجم در قرآن به این نکته اشاره کرده و فرموده اند: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری. مگر در کتاب هاى ابراهیم و موسى این حقیقت بیان نشده است که براى انسان جز آنچه براى به دست آوردنش تلاش کرده است چیزى نیست؟و این که تلاشش در قیامت ـ. که دیرى نمى گذرد ـ. مشاهده خواهد شد.
یعنی هیچ چیزی در این دنیا برای انسان نیست مگر چیزی که برای رسیدن به آن تلاش کرده است؛ و اینکه نتیجه تلاش و سعی خود را به زودی خواهد دید و چیزی را در این دنیا به کسی مفت نداده اند و هر چیزی که وجود دارد شما بهای آن را پرداخت کردید و هر چیزی که میخواهید به دست آورید باید بهای آن را بپردازید.
از چه سنی با قرآن مانوس بودید؟ و این انس را مدیون چه کسی هستید؟
تقریبا از اول ابتدایی و یا زودتر از آن به قرآن علاقهمند شدم. برایم بسیار جالب بود و قرائت قرآن را دوست داشتم و در خاطرم هست دوران اول ابتدایی ام را که روخوانی قرآن را از پدر عزیزم یاد گرفته و قرآن را بدون غلط میخواندم. مانوس با قرآن کسی است که با قرآن انس میگیرد و انیس قرآن است، اما خب اگر بخواهیم کمی راحتتر به این مساله نگاه کنیم انس من با قرآن از ۱۴ سالگی شکل گرفت و این انس را بیشتر مدیون پدرم هستم. پدرم شبهای جمعه رحل قرآنی خود را در مقابل اش قرار میداد و با صدای بلند و زیبا تلاوت قرآن میکرد و من همان زمان بود که جذب قرآن شدم از آثار تلاوت زیبای قرآن این است که هنگام تلاوت قرآن آن هم به زیبایی، مخاطبان را جذب میکند.
در خانواده خود چه برنامهای برای حفظ انس با قرآن تبیین کردید؟ و فکر میکنید این کار چه مقدار در جامعه تاثیرگذار خواهد بود؟
در خانواده خودم یعنی پس از ازدواجم تا به امروز برای فرزندانم فعلا برنامه مستقیمی ندارم. فقط همین که در خانه تلاوت قرآن میکنم و قرآن در دستانم هست و آنها کنجکاوانه میآیند و مطالعه میکنند همین از نظر من کافی است. فعلا بیش از این نیاز نیست و حتی شاید بیش از این اثر عکس نیز داشته باشد، یعنی اینطور باشد که من فرزند ۳_۴ ساله ام را پای قران بیاورم و سورههای کوچک را به او یاد بدهم، بهنظرم درست نیست و کودک باید بچگیاش را بکند و بازی کند. ولی برنامهام برای این سن همین است همین که میبیند مادرش در خانه قرآن میخوان و قرآن یکی از برنامههای ثابت این خانه و خانواده است کافی است. اکنون که من با شما مصاحبه میکنم ساعت ۱۱ و ۴۰ دقیقه شب هست و پسرم علی چند دقیقه پیش با دستانی خیس پیش من آمد، از او پرسیدم پسرم پس چرا دست هایت را خشک نکردی؟ گفت: بابا وضو گرفتم و بعد آن شروع کرد به اقامه نماز، آن هم نمازی که در نهایت ۱ دقیقه هم طول نکشید. و با یک رکوع و یک سجده و در آخر به حالت تشهد برای خودش چیزهایی زمزمه کرد و نمازش را تمام کرد.
وقتی که از رفتارهای سادهی یک خانواده قرآن و نماز، ورزش و مطالعه کردن و یا دورهم نشستن و گفتن و خندیدن هست اینها خود بخود جزئی از تربیت و فرهنگ آن خانوده به حساب می آید و روی تربیت فرزندان هم تاثیر بسزایی خواهد داشت.
به نظر شما این کار (جذب افراد به قرآن) در جامعه باید چگونه انجام شود که واکنش عکس ندهد؟
جذب افراد به قرآن توسط اهل و عاملان آن که حرف شان اثرگذار باشد و از عمق جان و دل باشد وگرنه یک سری از افراد هستند که وظایف کاری شان است و باید این کار را بکنند بنظرم خیری که در آن نیست و فایدهای هم ندارد. باید با کسانی باشد که انس با قرآن را چشیده باشند.
دانشگاهها و دانشجویان چه نقشی در ایجاد انس جامعه با قرآن دارند؟
اولا میبایست خود دانشجو و دانشگاه با قرآن مانوس شود و سپس در جامعه اثرگذار باشد. در انس مردم جامعه با قرآن کریم اگر فرض را بر این بگیریم که جامعه دانشگاهی و دانشجوی ما با قرآن مانوس باشد میبایست تعداد قابل توجهی هم داشته باشد که قطعا تاثیر قابل توجهی خواهد داشت. اولا اینکه دانشجویان از لحاظ کمیتی تعداد قابل توجهی از جمعیت یک کشور ما را تشکیل میدهند و دوما اینکه به قول حضرت امام خمینی اگر دانشگاه اصلاح شود جامعه اصلاح خواهد شد. اگر نگرش و تفکر دانشجو و اساتید ما در دانشگاه قرآنی شود لاجرم جامعه نیز با قرآن مانوس خواهد شد؛ و به مثابه چراغی خواهند بود که نمیتوانند زمانی که روشن هستند اطراف خودشان را روشن نکنند و هرکس به قدر خود و به وسع خود نورفشانی خواهد کرد.
چه اندازه با دانشجویان در حوزه قرآن ارتباط داشتید؟ خاطرهای هم در این خصوص دارید؟
چه زمانی که دانشجو بودم و چه زمانی که برای اجرای مراسم و تلاوت قرآن دعوت شده بودم در دانشگاهها جز صفا و صمیمتی که دریافت کردم واز بچههای دانشجو مشاهده کردم خاطره دیگری ندارم. همچنین اعتکافها و لیالی مبارک قدر نیز برای بنده خاطراتی شیرین بوده و در یک جمله میتوانم بگویم جز صفا و پاکی و عشق بین بچههای دانشجوی پاک چیزی ندیدم.
جشنوارههای قرآن و عترت چه نقشی در ایجاد این انس قرآنی داشته اند؟ و آیا استقبال دانشجویان از سالهای گذشته تا امروز بیشتر شده؟
نمیتوانم قیاس کنم، چون اکنون در محیط دانشگاه نیستم، ولی میتوانم بگویم که نقش اینها بالاخره بسزا است، اما به اندازه زیادی موثر نیست.
در جشنوارهها مشخص میشود که ما چقدر در جذب و انس قران در میان دانشجویان موفق بودهایم. برای مثال میزان و تعداد شرکتکنندگان قرآنی را ارزیابی کنیم. اینها یک نشانی از بحث موفقیت ماست در مانوس کردن جامعه و دانشجویان با قران است. اما اینکه ما جشنواره ای برگزار کنیم بالاخره تاثیر دارد، اما تعداد کمی از این افراد هستند که توسط این موارد جذب شوند. ما در جامعه ۸۰ میلیونی نباید تنها روی این کار حساب باز کنیم.
دلیل فاصله بعضی از جوانان با قرآن کریم را چه چیزی می دانید؟
مطلب کلی که در ابتدا می توانم بگویم این است که دلیل کم شدن رغبت و علاقه مردم به معنویت در زندگی چیست؟ و یا دلیل کم رنگ شدن خدا در زندگی ها چیست؟
سوال خیلی جدی و مهم و دردناکی هست. دنیا آدم ها را در خود غرق میکند. بوی معنویت بوی خدا و رنگ خدا در زندگیها اندک شده و نمیدانم شاید این علائم آخرالزمان باشد. من تخصصی در این حوزه ندارم، اما این سوال در کنار باقی سوالاتم هست که چرا معنویت در جامعه کمرنگ شده و چرا فساد بیشتر شده؟ قرآن کریم هم یکی از مولفههای اصلی معنوی بودن افراد هست؛ و بخاطر رک و صریح بودنم عذرخواهی میکنم.
چه کنیم که قرآن در زندگی جوان و دانشجو اولویت اول باشد؟
آدم تا نداند که مریض است به سراغ پزشک نمیروند و طلب دارو و دوا نمیکند. انسان تا متوجه نشود که برای رشد خود و شدن آنچه که قرار هست بشود و میتواند بشود به یک برنامهای محتاج است، نمیرود به سراغ قرآن و دین. اگر بفهمیم نیاز ضروری ما به دین و معنویت چه چیزی است و اصلا انسان جانش و درونش به معنویت زنده است و انسانیت اش به دین و دستورات خالق خود به عرصه ظهور میرسد و شکوفا میشود خودش به سراغ قرآن و دستورات دینی میرود و میپرسد که من باید چه کنم که رشد کنم و انسان شوم.
صحبت آخر...
توصیه آخرم به جوانان و دانشجویان عزیز -در حد جسارت خودم برادرانه خدمت خواهران و برادرانم عرض میکنم- دعوت میکنم خودم وبقیه را به فکر کردن و رشد دادن عقل هایمان و پرداختن به این سوال مهمی که امیر المومنین علیه السلام برای کسی که بتواند برای این سوال جوابی بیابد درود فرستاده و رحمت خدا را برای آن ها خواسته است و فرموده : درود خدا بر کسی که بداند از کجا آمده و در کجا قرار دارد و به کجا خواهد رفت؟
که در شعر معروف مولانا نیز آمده که: همه روز فکر من این است و همه شب سخنم/ که چرا غافل از احوال دل خویشتنم/ از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود/ به کجا میروم آخر ننمایی وطنم؟ عقل چراغ فروزان و جانداری است و عقل را رشد دادن طبق بیان اسلام که میگوید: عقل حجت و پیامبر درون است. رسول باطن است و قدرت بالایی دارد و راهگشای خیلی قوی خوبی است. رشد دادن عقل، انسان را رشد خواهد داد. این که انسان بداند چه کاره است و چه میکند در اینجا باید چه کند و در نهایت به کجا میرود و جایی که میرود مختصاتش چیست؟ معادلاتش چیست؟ اینکه جدی بگیریم این عالم را که قطعا این عالم به جد است و در این عالم همه چیز سر جایش هست به جز انسان که اشرف مخلوقات است. خورشید و ماه و فلک همه سر جایشان هستند و وظیفه شان را به خوبی انجام میدهند؛ و این انسان است که اگر سر جای خود باشد عالم گلستان خواهد شد.