به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مهدی نقویان پس از تولید بخش اول «خارج از دید» با محوریت واکاوی فتنه سال ۸۸ در سری دوم این مجموعه به مسئله «نفوذ» به عنوان ادامه فتنه پرداخته است. «خارج از دید ۲» به خاطر افشاگری درباره پشت صحنه برخی از جریانها و فعل و انفعالات سیاسی کشور، یک مجموعه مستند غافلگیرکننده است.
مهدی نقویان، کارگردان این مستند وعده داده که در دو قسمت پایانی این مجموعه که روزهای سه شنبه و چهارشنبه این هفته از شبکه سه پخش خواهد شد، اسناد و اطلاعاتی درباره روابط و مکاریهای برخی از عوامل روزنامههای زنجیرهای با سرویسهای بیگانه ازجمله ایمیلهای رد و بدل شده آنها فاش خواهد شد. وی حتی از معرفی برخی از نیروهای شبکههای ماهوارهای ضدایرانی که با اسم مستعار در بعضی از روزنامههای داخلی مطلب مینویسند نیز در این دو قسمت خبر داد.
به همین مناسبت کیهان با کارگردان این مجموعه مستند، گفت وگویی انجام داد که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
چرا موضوع نفوذ را در قالب سری دوم «خارج از دید» ساختید و یک مجموعه مستقل و با عنوانی جدید نساختید؟
بعد از پخش سری اول «خارج از دید» و به خاطر بازخوردهای خوبی که داشت، تصمیم گرفتیم این مستند را ادامه دهیم. یعنی به نظرمان رسید که باید به این هم میپرداختیم که تبعات درگیر شدن یک ساله کشورمان با آن اغتشاشات چه بود. عیان بود که در أثر این اغتشاشها، تحریمهای همهجانبهای علیه کشورمان اعمال شد و ما یک ضربه اقتصادی خوردیم. منتها چیزی که پس از خوابیدن غبار فتنه جذابیت داشت، مطرح شدن کلیدواژه «نفوذ» در بیانات رهبر انقلاب بود.
با بررسیهایی که انجام دادیم فهمیدیم که اولین اتفاقی هم که در بحث نفوذ رخ داده، در حوزه اقتصادی است. یعنی پس از فتنه سال ۸۸ و تحریمهای همهجانبه، وقتی ضربه پذیری اقتصاد ایران را مشاهده کردند، همزمان به سمت نفوذ اقتصادی هم رفتند. این جریان هم ابتدا با حضور در فضاهای اقتصادی نوین، مثل استارتابها شروع شد. بعد هم در دهه ۹۰ فضای فرهنگی کشور دستخوش تغییراتی شد که در نتیجه، حوزه نفوذ در حوزههای مختلف گسترش یافت. حوزههایی مثل زن و خانواده، مراجع دینی و به ویژه در حوزه رسانه، نفوذ به طور جدی اتفاق افتاده است. ما در مجموعه «خارج از دید ۲»، به طور مصداقی، به نفوذ در حوزههای مختلف میپردازیم. این مجموعه ۲۰ قسمت است که ۱۰ قسمت آن در همین روزها و ۱۰ قسمت دیگر در زمان دیگری روی آنتن خواهد رفت.
چرا یک مجموعه در دو زمان متفاوت پخش میشود؟
ما ابتدا در ۱۰ قسمت این مجموعه را تدارک دیده بودیم و زمان پخش آن هم برای این روزها، یعنی ماه دی تعیین شده بود. اما وقتی وارد کار تحقیق و پژوهش شدیم، دیدیم که مسئله نفوذ بسیار وسیعتر از آن چیزی بود که میپنداشتیم و در ۱۰ قسمت نمیشد حق مطلب را ادا کرد. در نتیجه، این مجموعه به ۲۰ قسمت رسید که ۱۰ قسمت دیگر آن بعداً آماده پخش خواهد شد.
سری اول «خارج از دید» دچار مشکلاتی شد و گویا به خاطر فشارها، پخش آن مدتی به وقفه افتاد. برای سری دوم، چنین مشکلی پیش نیامده؟
سری قبلی این مجموعه، به موضوعات داخلی میپرداخت، حساسیت هم نسبت به آن بیشتر بود. تنشهای دی سال گذشته نیز مزید برعلت شد تا پخش کار دچار وقفه شد. بعد هم آنقدر فشارهای بیرونی زیاد شد که اتفاق صحیحی برای پخش آن مجموعه رخ نداد. منتها امسال قضیه متفاوت است؛ موضوع سری جدید کار ما نفوذ است و حساسیتهای داخلی را حداقل به شکل ظاهری ندارد. یعنی وقتی درباره یک جاسوس صحبت میکنیم، دیگر کسی نمیتواند لابی کند که درباره این موضوع حرف زده نشود یا هیچکس نمیتواند مدعی شود که افشاگری درباره جاسوسها موجب شکاف اجتماعی میشود و… اما اتفاقی که درباره سری دوم مجموعه رخ داده این است که همانهایی که سال قبل با پخش «خارج از دید» مخالف بودند امسال رویکرد بایکوت خبری را در پیش گرفتهاند و هیچ خبری درباره این مستند را در رسانههای خود منتشر نمیکنند.
فکر میکنید دلیل بایکوت فیلم از سوی برخی رسانهها چیست؟ موضوع «خارج از دید ۲» دغدغه امنیت ملی و ثبات اقتصادی است، یعنی فراتر از گرایشهای سیاسی، زندگی همه مردم به این مسائل وابسته است. پس چرا برخی با پرداختن به این مسئله مشکل دارند و بایکوت میکنند؟
بالاخره بحث نفوذ در فضایی جدا از خود ما نیست و در درون خود جمهوری اسلامی اتفاق میافتد. این باعث سخت شدن کار میشود. یعنی میبینیم در حوزه مطبوعات با مجوز وزارت ارشاد نفوذ میکنند، حتی در عرصههای دینی و مذهبی ما نفوذ اتفاق افتاده است، در فعالیتهای اقتصادی هم همین طور. وقتی ما به این مسئله میپردازیم، جریان رسانهای بایکوتکننده متوجه میشود که خودشان درگیر این ماجرا هستند و با بایکوت خبری سعی میکنند به این موضوع پرداخته نشود.
پس معلوم است که در «خارج از دید ۲» به مسئله نفوذ در رسانههای داخلی هم پرداخته شده است؟
بله، اتفاقاً دو قسمت پایانی این مجموعه که روزهای سه شنبه و چهارشنبه (۱۸ و ۱۹ دی) روی آنتن خواهد رفت به این مسئله اختصاص دارد. این دو بخش، اسناد و مدارکی درباره پشت پرده نفوذ در عرصه رسانه را به طور عینی و مصداقی نشان خواهیم داد. همچنین مسائلی درباره رسانههای بیگانه، ماجرای نازنین زاغری، شبکه بیبیسی فارسی و… در این دو بخش، اسنادی به نمایش درمیآید که نشان میدهد برخی از عوامل و خبرنگارهای رسانههایی که اصطلاحاً به آنها اصلاحطلب گفته میشود به شدت درگیر و آلوده مسئله نفوذ هستند. حتی فاش میکنیم که سردبیرهای دو روزنامه مهم این جریان، چه سر و سری با سرویسهای بیگانه دارند. یعنی در این حد مصداقی و اسنادی کار کردیم که ایمیلهای رد و بدل شده آنها با خارج از کشور را نمایش میدهیم. این را هم خواهیم گفت که برخی از عوامل رسانههای ضدایرانی، با اسم مستعار در روزنامههای اصلاحطلب، یادداشت مینویسند! ما همه اینها را با اسم و هویت واقعی آنها فاش میکنیم. امیدوارم که حذف نشوند!
چرا برخی از موضوعات را مبهم رها کردهاید؟ مثلاً در قسمت اول به نقش یک آقازاده در نفوذ اقتصادیاشاره میشود، اما هیچ اسمی از او نمیآید.
یک سری محدودیتهای حقوقی باعث شد تا نتوانیم به طور کامل پشت پردهها را نشان دهیم، چون به داخلیها برمیگردد. بالاخره برخی از چیزها واضح و مبرهن است اما هنوز پروندهشان به نتیجه نرسیده و در حد اتهام هستند، برای همین با دقت جلو میرویم که مشکلی پیش نیاید. اما در کل، چیزی کم و کسر ندارد و هر چه هست را میگوئیم. اما میشد به صورت عریانتر هم به مصادیق پرداخت که به خاطر محدودیتهای سیاسی و حقوقی امکانپذیر نبود. اما همین مجموعه پر از اطلاعات و اسناد پشت پرده است که برای هر مخاطبی، میتواند جذاب باشد.
وقتی حرف از جاسوسی و نفوذ زده میشود، مسئله اتهام زنی و توطئه توهم هم به میان میآید. آیا مستند شما هم به این چیزها آلوده شده؟
اتفاقاً یکی از نقدهایی که حتی برخی از خودیها گاهی به ما وارد میکنند این است که به ما میگویند، چرا یک نفر را به این سادگی، به نفوذی و جاسوسی متهم میکنید؟ در صورتی که به نظرم این افراد هنوز تصور و تعریف درستی از مسائلی چون جاسوسی و نفوذ ندارند. در ذهن برخی، جاسوس و نفوذی یادآور فیلمهای هالیوودی مثل جیمزباند است که طرف با ماشین عجیب و غریب از راه میرسد و طی عملیاتی هزار نفر را میکشد و کارهای محیرالعقولی انجام میدهد! این یک تصور خام است که از کار رسانهای غرب نشأت گرفته. اگر قرار باشد که همه بفهمند یک نفر جاسوس یا نفوذی است که دیگر جاسوس و نفوذی نمیشود! یعنی فرد نفوذی باید به قدری نرم کار کند که هیچکس متوجه او نشود. پیچیدگی موضوع این است که گاهی فردی که در کنار ما زندگی میکند و ظاهراً مشغول خدمت اقتصادی و فرهنگی است، نفوذی است.
ضمن اینکه مفهوم نفوذ با جاسوسی تفاوت دارد و یک پله پیچیدهتر و نرمتر است. یک جاسوس ممکن است سندی را به جایی منتقل کند و رد پایی از خود به جا بگذارد، اما نفوذی، مخفیانهتر کار میکند و حتی همان رد پای کوچک را هم ندارد. نفوذ در اصل، فکر آدمها را تغییر میدهد. خیلی از افرادی که به عنوان عامل نفوذ معرفی میکنیم، دوتابعیتی بوده و در کشورهای دیگر شهروند هستند و به بهانههایی داخل ایران میآیند و مدتی فعالیت میکنند؛ ارتباطات آنها با آن طرف دنیا را نشان میدهیم؛ مثلاً با وزارت امور خارجه آمریکا کار میکنند و مستقیماً نیز پول به حسابشان واریز میشود.
با اسناد و مدارک و عکسها، این را نشان میدهیم. یکی از کارهای محوری نفوذیها این است که سبک زندگی غربی را ترویج میکنند. بعد وقتی اینها را میگوئیم، برخی میپرسند که این شد جاسوس؟ در صورتی که شما برعکس این ماجرا را تصور کنید؛ فرض کنید یکی از اعضای نهادهای حکومتی ایران برود در آمریکا مستقر شود، دوتابعیتی هم باشد -هم ایرانی و هم آمریکایی- و بعد هم از نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی مثل نیروی قدس سپاه به حساب او پول واریز شود و در آن کشور شبکه سازی کند، در رسانههایشان نفوذ یابد و حتی در انتخابات آنها هم دخالت کند. در این شرایط، چطور میتوان انتظار داشت که دولت آمریکا از وی به عنوان شهروند آن کشور دفاع کند؛ اصلاً چنین چیزی امکانپذیر و قابل تصور است؟ اما این اتفاق در کشور ما در حال رخ دادن است؛ یعنی برخی تابعیت دوگانه دارند، از پنتاگون یا نهادهای مشابه آن در غرب حقوق ماهیانه دریافت میکنند، به رسانهها وارد میشوند و در انتخابات هم فعالیت تخریبی انجام میدهند. خوب، چطور میتوان چنین فردی را نفوذی ندانست؟
امیدواریم با پخش «خارج از دید ۲» حداقل تصور ذهنی برخی از افراد درباره نفوذ و جاسوسی ترک بردارد. البته این قضیه حتی در سطح مدیران عالیرتبه هم هست و برخی از آنها دوتابعیتی هستند و عدهای میپرسند که چهاشکالی دارد که یک نفر دوتابعیتی باشد. درصورتی که ما با اسناد و مدارک نشان میدهیم که اغلب دوتابعیتیها نفوذی هستند و چه کارهایی میکنند.نکته قابل توجه این است که اغلب این افراد نیز باهوش هستند و سطح علمی بالایی دارند و روابط عمومیشان نیز قوی است. فکر نکنید نیروهای نفوذی، افراد بیدست و پا و کم سوادی هستند.
در این مجموعه، خیلی صریح به دولتهای پس از جنگ حمله کردهاید. این هم کم سابقه به نظر میرسد.
به نظرم فیلم مستند و به طور کلی، رسانهها باید صراحت داشته باشند. در ذهن ما جاانداختهاند که صریح بودن باعث رنجیدن عدهای یا ایجاد شکاف سیاسی و اجتماعی و… میشود و الان وقت وحدت است؛ بله ما هم جان خود را برای وحدت مردم ایران میدهیم، اما اگر شبههها را برطرف نکنیم، شکافها عمیقتر خواهد شد. چون شبهه مثل گلوله برف است؛ هر چه میغلتد و جلوتر میرود، بزرگتر میشود. اگر به وحدت اعتقاد داریم باید با برطرف کردن شبهات، شکافهای اجتماعی را ترمیم کنیم. در «خارج از دید» یک و دو نیز همین هدف را داریم. نگاهمان نیز نمیخواهم بگویم بیطرفانه بلکه انقلابی است اما جناحی نیست و قصد جسارت و بیاحترامی به کارگزاران نظام را نداریم. هر کسی در جای خودش زحمت میکشد قابل احترام است، اما اگر نقدی هم باشد ما با صراحت و به زبان رسانه میگوئیم. تعارف نداریم، در برخی برههها مثلاً در دولت موسوم به اصلاحات، نفوذ بیشتر اتفاق افتاد. امیدواریم با این صراحت، بخشی از مشکلات کشور حل شود. مسائل باید بدون پیش فرض و قضاوت اولیه بررسی شود و ببینیم که ریشه مسئله کجاست.
ممنون از اینکه در این گفت وگو شرکت کردید. در پایان اگر حرفی باقی است بفرمائید.
سال قبل اگر به نحوه پخش «خارج از دید» انتقاداتی بود اما امسال صداوسیما واقعاً پای کار آمد. باید هم از علی عسگری رئیسرسانه ملی و هم از مرتضی میرباقری معاون سیما به خاطر حمایت از این کار تشکر کنم. همچنین باید از جسارت علی فروغی، مدیر شبکه سه که بهترین زمان ممکن را به پخش این مجموعه اختصاص داد تقدیر و تشکر کنم. امیدوارم این أثر مورد توجه قرار بگیرد.