گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، جنگ اقتصادی عبارتی است که در سالهای گذشته بیش از هر اقتصاددان یا مسئولان دولتی و مجلس از زبان رهبر انقلاب شنیده شده است و شاید تا همین امسال که به گفته متخصصان و اقتصاددان 70 درصد ارزش پول ملی ما را نابود کرد و تمام بازارها را درنوردید، حتی توسط مسئولان کشور هم جدی گرفته نمیشد.
اما با شکلگیری شرایط سخت ماههای گذشته، تقریبا همه مردم متوجه این جنگ اقتصادی شدهاند، جنگ اقتصادی که رهبر انقلاب از وجهی تعبیر شرایط جنگ احزاب را برای آن به کار میبرند. در این زمینه با حسامالدین حائریزاده مدرس و پژوهشگر حوزه علوم استراتژیک به گفتگو پرداختهایم، وی معتقد است که در تحلیل و مقابله با جنگ اقتصادی صرف تکیه به مولفههای رایج اقتصاد مدرن به عبور ایران از شرایط سخت امروز کمکی نخواهد کرد، مشروح قسمت سوم این گفتگو در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
رهبر معظم انقلاب: ارتباط با دلار باید قطع شود/ شیخ عمران نزار حسین: تنها ایران است که میتواند جهان را از سلطه دلار نجات بدهد
در مورد زمینههای جنگ اقتصادی در ایران که صحبت میکردید گفتید که یکی از این زمینهها معیار بودن دلار است. آیا به همین دلیل است که رهبر انقلاب خواستار حذف دلار از اقتصاد ایران هستند؟
بله. از منظری همین طور است. البته ماجرا از این جدی تر است. صرفا بحث وابستگی اقتصاد ایران به دلار نیست. مساله خود آمریکا است. دلار، پاشنه آشیل اقتصاد آمریکا است، هر چند از دید خودشان نقطه قوتشان هست. دلار آمریکا در جهان می چرخد و معیار بسیاری از اقتصادهای جهان است. این نقطه قوت دلار است. اما نقطه ضعف آن این است که ذخیره ارزش ذاتی نیست. بدین ترتیب تا وقتی اعتبار دارد که در اقتصاددهای جهان بچرخد. بنابراین به مجرد این که میزان حضور دلار در و نقش آفرینی آن در اقتصاد جهانی کم شود، از اعتبار آن کاسته شده و همان نقطه قوت تبدیل به نقطه آسیب آن می شود. هم اکنون دلار در این آستانه حساس قرار گرفته است.
اضافه کنید بر این وضعیت، بحران بدهی ملی آمریکا را. خود اقتصاددانان غربی معتقدند که آمریکا با ۲۰ تریلیون بدهی ملی باید رقم تورم بالای ۴۰۰ درصد را داشته باشد. اما تورمش را با استفاده از اهرم دلار به کشورهای دیگر صادر میکند و هر کشوری که دلار آمریکا مبنای مبادلاتش باشد خود به خود مقداری از تورم آمریکا را جذب میکند.
در این موقعیت حساس، اگر فرایند رهاسازی اقتصادها از دلار رقم بخورد، آمریکا دچار مشکلات عمیق و پیچیده و برهم افزایی میشود که می تواند حتی منجر به فروپاشی اقتصادی آن نیز بشود. ایران میتواند آغازگر یا تشدیدکننده بسیار موثر این فرایند باشد. برای همین، رهبر معظم انقلاب چند بار تا به حال فرمودهاند که ارتباط با دلار باید قطع شود. ۱۷ شهریور ۹۵ خطاب به پاسداران و فرماندهان سپاه فرمودند که آقایی و سروری دلار باید شکسته شود و اگر موفق شوید آقایی دلار را بشکنید نه تنها ایران را نجات میدهید بلکه الگو برای سراسر دنیا خواهید شد.
شیخ عمران نزار حسین از بزرگترین علمای اهل سنت که تخصص اقتصادی دارد در یک سال سه بار به ایران آمد و در نامهی سرگشادهای به رهبر انقلاب نوشت که فقط ایران و فقط شخص شما هستید که میتوانید جهان را از گوانتاموی پولی و مالی دلار نجات دهید؛ یعنی دلار، جهان را به سلطه خود درآورده و عذاب میهد و فقط ایران است که میتواند جهان را نجات دهد.
روسیه و چین دلار را از مبادلات خود کنار گذاشتهاند/ به سمت استفاده از یک پول با ذخیره ارزش ذاتی مانند طلا باید پیش برویم
اما چگونه می توانیم از دلار نجات پیدا کنیم؟
زمانی که رئیس جمهور روسیه در سال جاری به دیدار رهبر معظم انقلاب آمد، به ایشان فرمود کار درستی کردید که دلار را کنار گذاشتید، به همین روش ادامه دهید. معامله ای که روسیه با چین انجام داد که در آن به جای روبل یا یوان، طلا وجه مبادله بود، که به معامله انرژی قرن معروف شد نشان داد که می شود به این جور اتفاقات فکر کرد. لذا استفاده از یک پول با ذخیره ارزش ذاتی مثل طلا در همه معاملات کوچک و بزرگ ممکن است. بنابراین یک کار کنار گذاشتن دلار است که سختی های زیادی هم دارد. به طور کلی جهاد اقتصادی لازم است و باید سختی آن را به جان خرید. همین کنار گذاشتن دلار، کار آسانی نیست و نیاز به تلاشی جهادگونه دارد.
به غیر از مبارزه با علم و نظام اقتصاد ربوی و حذف دلار چه روشهای دیگری برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور در سطح کلان وجود دارد؟
نیازمند نظام تجارت داخلی هستیم/ ۸۰ درصد نیازهای هر استان باید در درون همان استان تامین شود
یکی از این راه حل ها، ایجاد نظام تجارت داخلی است. هر کسی در هر منطقه ای که هست میتواند چرخه تولید و مصرف داخلی را فعال کند.
استانی که خود ظرفیت مثلا تولید لبنیات دارد لازم نیست از استان دیگری لبنیات وارد کند. ۷۰ تا ۸۰ درصد نیازمندی های هر استان می تواند در درون همان استان تامین شود. این چرخه تجارت داخلی در حیطه چند روستا چند شهر و نهایتا در یک استان می تواند صورت بگیرد. کار سختی است اما جهاد است و اجر جهاد را خود خدا می پردازد.
با فرهنگ طمع و مصرفگرایی نمیشود بر جنگ اقتصادی غلبه کرد
زمینه اصلی اقتصاد مقاومتی و تحقق جهاد اقتصادی، زدودن طمع است. طمع مساله ای است فرهنگی و انسان شناختی. تحول اقتصادی متوقف بر این گزاره است. می گویند وقتی سرمایه مان را در بانک بخوابانیم سود قابل توجه و قطعی میگیریم، اما در تولید با ریسک همراهیم و ممکن است سود کمتری دریافت کنیم. به ظاهر این حساب گری خرد اقتصادی است. اما با این نحو از دستگاه محاسباتی نمی شود جهاد اقتصادی را صورت داد. چرا که جهاد اقتصادی با این حسابگری ها امکان پذیر نیست و در بسیاری مواقع در تعارض است. کسی که جهاد می کند، به فکر نفع و ضرر مادی نیست، بلکه مساله او رساندن خیر محض به دیگران است.
طمع همچون ویروسی، نفس انسان را فاسد میکند؛ مثل خوره به جان انسان میافتد. مانند ویروس ایدز که دورهای از نهفتگی دارد و نشانههای بیماری از خود را به طور واضح بروز نمیدهد، طمع هم بعد از سالها نهفتگی، زمانی نشانههای بیماری را بروز میدهد که دیگر دیر شده و زمان از دست رفته است. در جنبش اشغال والستریت در سال ۲۰۱۱ در آمریکا، ۹۹ درصد مردم آمریکا گفتند یک درصد طبقه سرمایهدار دارند حق ما ۹۹ درصد را میخورند و از ما برای خودشان بهرهکشی میکنند و توسط یک درصد سرمایهدار استثمار شدهایم. غافل از این که خود همین مردم بخشی از این نظام استثماری شدهاند، با طمعی که در نفس خود به آن دامن زندهاند.
البته بخشی از تظاهرکنندگان در خیابان دیوار (وال استریت) نیویورک مجسمه گوساله سامری را تشییع جنازه کردند و جلویش نوشتند »طمع« GREEDو گفتند که این طمع است که ما را کشته و به چنین وضعی دچار کرده است. پلاکاردهایی دست گرفتند که روی آنها نوشته بودند طمع ما را کشته است!
شیوع طمع و مصرفگرایی ذات نظریات اقتصاد لیبرالی است
چرا چنین مواضع روشنی علیه طمع در غرب دیده میشود؟ این طمع از کجا وارد چرخه زندگی مردم شده است؟
طمع جزء مفاهیم بنیادین اقتصاد غربی است و اقتصاددانان وظیفه دارند طمع را در اقتصاد تئوریزه کنند. مثلا جان مینارد کینز به عنوان پیامبر اقتصاد نوین در قرن بیستم میگوید طمع برای اقتصاد خوب است و لازم است که ربا در اقتصاد باقی بماند تا چرخ اقتصاد بچرخد! اما میبینیم چرخ اقتصاد نچرخید و امروز مردم آمریکا و فرانسه و اروپا علیه طمع و کپیتالیسم مواضع روشنی دارند. بالاخره مردم غرب درد طمع را چشیدهاند. چند قرن جوهر زمین و زمان را مکیدند تا اقتصاد را بسازند؛ تخریب سیاره، تخریب جوهر و روح انسانی، تخریب سایر ساحتهای زندگی و ... عوارضی بوده که مردم غرب آنها را دیده و لمس کردهاند.
چنین افرادی به عنوان نظریهپرداز و اقتصاددان هستند که جوهره طمع را کاشتهاند. اگر کلمه سود، منفعت و بهره را از اقتصاددان بگیرید دیگر حرفی در اقتصاد ندارد. این کلمات معادل همان طمع هستند.
مردم بنده عدل هستند نه منفعت/ در جهاد اقتصادی باید طمع و مصرفگرایی را از خود بزداییم
البته سود شخصی هم مهم است!؟
بله مهم است اما نه به قیمتی که باعث زیان جمع و جامعه شود. یک انگاره اشتباه را باید در ذهنمان تصحیح کنیم؛ امیرالمومنین ع میفرمایند که مردم عبد و بنده عدل هستند، نفرمودند مردم بنده نفع هستند! که هر جا سودشان بیشتر بود به دنبال آن بروند. بلکه هر جا که عدل باشد اتفاقا مردم بیشتر دلشان با آن است. اما به گونهای جا انداختهاند که هر جا نفع بیشتری باشد مردم همان جا هستند.
لذا راهش این است که مردم برای جهاد اقتصادی طمع را در خود از بین ببرند. مردم عدل را می خواهند و باید جنبش مقسطین را شکل دهیم تا سهم هر کس هر چه هست به او پرداخته شود.
با راهکارهای کوتاه مدت و کپسولی نمی توانیم انتظار داشته باشیم که همه چیز درست شود. بلکه از فرصت پیش آمده در جنگ اقتصادی باید در جهت انقلاب اقتصادی به سوی اهداف انقلاب استفاده کنیم و تمام مردم و مسئولین باید در این قضیه نقشآفرینی کنند.