رئیس سابق انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران گفت: چه قدر پول از جیب خانواده و دولت صرف درس خواندن جوانان میشود؛ اما وقتی خروجی آن بیکاری باشد، این پول نفله شده است.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-زینب امیدی، دکتر مصطفی اقلیما، فارغ التحصیل رشته جامعهشناسی از دانشگاه سوربن پاریس و بنیان گذار مددکاری اجتماعی در ایران است؛ که ما برای بررسی و واکاوی پرونده «کالایی سازی آموزش» به سراغ او رفتیم تا نظرش را در خصوص وضعیت فعلی آموزش در کشورجویا شویم.
در حال حاضر مدارسی در سطح شهر تحت عنوان غیرانتفاعی وجود دارد که با کسب شهریههای میلیونی از دانش آموزان به آنها و خانواده هایشان قول قبولی صد در صدی در کنکور را میدهند و برای این کار بهترین معلم ها، کتابها و کلاسها را بسیج میکنند؛ عملا بسیاری از آنها نیز به همین خاطر شانس بیشتری برای ورود به دانشگاه و کسب رشتههای تاپ دانشگاهی را دارند. نظر شما در این خصوص چیست؟
در جامعه ما گروهی یک دفعه پولدار شدند و نو کیسههای جامعهای را تشکیل دادند که حاضر بودند برای خودنمایی هرکاری بکنند. به طور مثال بچههای خود را در گرانترین مدارس شهر ثبت نام کنند که همین امر پیش درآمد مشکلات عدیدهای در حوزه آموزش ما شد. قبل از انقلاب زمانی دبیرستانهای ملی وجود داشت که شاید یک هزارم دبیرستان دولتی امروز میشدند؛ اما پس از آن دوران ما کم کم شاهد به وجود آمدن مدارسی به اسم مدارس غیرانتفاعی و نمونه دولتی شدیم.
وقتی شهریه مهدکودکها از یک میلیون شروع شود، وضعیت دورههای بعدی تحصیل روشن است طبق قانون جمهوری اسلامی ایران تحصیل تا مقطع دبیرستان و پس از آن در دانشگاه باید برای همه رایگان باشد، اما با رشد مدارس غیرانتفاعی و دانشگاههای پولی، تقریبا این قانون نادیده گرفته شد. این مدارس رفته رفته برای اینکه پابرجا بمانند شروع به گران کردن شهریه خود کردند. چرا راه دور برویم در کشور ما حدود ۱۰ درصد از کودکانمان راهی مهدکودک میشوند و الباقی خانوادهها اکثرا به خاطر بالا بودن شهریه مهدکودکها و میلیونی بودنشان از این کار صرف نظر میکنند، چرا که به طور مثال کف شهریه یک مهدکودک در تهران زیر ۱ میلیون تومان نیست. وقتی شرایط از دورهای مثل مهدکودک این باشد برای دورههای بعدی تحصیل، وضعیت کاملا روشن است.
دبستانهای غیرانتفاعی بیشتر از مقطع ارشد و دکتری شهریه میگیرند! / امان از چشم و هم چشمیها متاسفانه با روند صعودی شهریههای مدارس در سطح شهر باور خیلی از مردم به این شد که فلان مدرسه، چون پول بیشتری میگیرد پس بهتر است. خیلیها هم برای چشم و هم چشمی و اینکه به همه بگویند بچه ما مدرسه فلان میرود رو به سوی این مدارس شدند و جیبهای خود را برایشان خالی کردند. شاید باورش سخت باشد، اما واقعیت دارد. بعد از مهدکودکها به مدارس دبستان غیرانتفاعی میرسیم. طبق آماری که دست من است، بعضی از آنها ۷ الی ۸ میلیون تومان در سال شهریه میگیرند که دانشگاههای ما در سطح فوق لیسانس اینقدر شهریه دریافت نمیکنند. بعد از دبستان و مقطع متوسطه به دبیرستانهای غیرانتفاعی میرسیم.
بعضی از آنها ۷ الی ۸ میلیون تومان در سال شهریه میگیرند که دانشگاههای ما در سطح فوق لیسانس اینقدر شهریه دریافت نمیکنند.
بسیاری از مدارس پولی به خاطر پول هنگفتی که از خانوادهها میگیرند اغلب نمره و معدل کم به دانش آموز نمیدهند و به خاطر همین همیشه میبینیم درصد افتادن در درسها یا مشروطی در آنها کمتر است. البته تعدادی از دانش آموزان واقعا خودشان درس خوان هستند و چه در این مدارس پولی یا غیر از آن تحصیل میکردند، درسشان را میخواندند و شاهد این لابی بازی نمیشوند.
در کنار دبیرستانهای غیرانتفاعی موسسات کنکور هم وجود دارند که خودشان به طور جداگانه تبدیل به یک مافیا شده اند. به نظر شما این موسسات تا چه حد به پروژه کالایی سازی آموزش در کشور کمک کرده اند؟
چرا قلم چی فراخوان ثبت نام مجانی معدل بالاها را میزند؟ / کار کجاست؟ موسسه قلم چی سال گذشته اعلام کرد تنها معدلهای بالای ۱۸ الی ۱۹ به بالا را ثبت نام مجانی میکند. به نظر شما چرا آقای قلم چی باید چنین فراخوانی بدهد؟ برای اینکه به واسطه این ثبت نام برای دانش آموزانی که شرایط مشارکت در چنین کلاس کنکورهایی را ندارند این شرایط را فراهم کند تا با اسم قلم چی در یک رشته خوب دانشگاهی قبول شوند تا بعدا باعث تبلیغ بیشتر این موسسه گردد.
این روند تنها مختص قلمچی نیست، بلکه همه موسسات کنکور به نحوی برای تبلیغ بیشتر خود دست به این کارها میزنند و خانوادههایی که پول بیشتری دارند وارد این بازی میشوند. از طرف دیگر این خانوادهها نمیدانند بچهای که وارد دانشگاه شد حالا برایش کار وجود دارد یا نه؟
در حال حاضر اکثر دانشگاهها پردیسهای پولی خود را در کیش یا تهران ساخته اند و رشتههای تاپی مثل پزشکی را وارد این پردیسها کرده اند تا پول بیشتری به دست بیاورند. اما سوال اینجاست که اگر دانشگاهی ظرفیت جذب ۶۰ دانشجو را دارد چرا ۳۰ نفر دولتی ثبت نام میکند و باقی ظرفیت را به پردیس پولی واگذار مینماید؟
موج دیگر مدرک گرایی با دانشگاه علمی کاربردی و پیام نور از طرف دیگر به وجود آمدن دانشگاه پیام نور و علمی کاربردی نیز که در پایینترین سطح قرار دارند موج دیگری از مدرک گرایی را به راه انداخت. دیپلمههای فارغ التحصیل ما در حال حاضر از یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر به ۹۵۰ هزار نفر رسیده و موجب شده تا دانشگاه آزاد و پیام نور بسیاری از رشتههای خود را تعطیل و یا بدون کنکور اعلام کنند.
فارغ التحصیل رشته ژنتیک از دانشگاه تهران در مترو لوازم آرایش میفروشد! کار ما در کشور در حال حاضر فقط مدرک دادن شده است. آن وقت درد آنجاست که میبینیم دختری که فارغ التحصیل رشته ژنتیک از دانشگاه تهران است در مترو لوازم آرایش میفروشد. آمار نشان میدهد که ۹۰ درصد فارغ التحصیلان بیکار هستند پس این نشان دهنده این است که بسیاری از این ثروتها و پولها دور ریخته میشود تا بچهها وارد دانشگاه شوند، اما کاری برای آنها تعریف نشده. این فارغ التحصیلان نیازمند سرمایههای هنگفتی برای ورود به بازار کار هستند. به طور مثال یک پزشک عمومی نیازمند یک میلیارد تومان پول برای خرید سهام یک بیمارستان است و اگر آن سهام را نخرد حق عمل ندارد همچنین یک دندان پزشک برای خرید یک مطب چند صد میلیون تومان پول باید هزینه کند، اما هر پزشکی قدرت مالی آنچنانی برای صرف هزینههای این چنینی ندارد.
وضعیت شغلی سیل جمعیت مشتاقان ورود به دانشگاه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا پس از صرف این همه پول در دبیرستانها و موسسات پولی، کار تضمین است؟
به شما صدها متخصص بیهوشی نشان میدهم که در بیمارستانها تنها برای روزی ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومان کار میکنند. همه خانوادهها برای آتیه بچه هایشان آنها را تشویق به درس خواندن میکنند و بعد برای چشم و هم چشمی مبالغ بالایی را هزینه کرده تا آنها را در مدارس میلیونی شهر ثبت نام کنند. دبیرستانهای ما را پولی کردید، خب معلوم است وقتی کسی سالی ۲۰ تا ۳۰ میلیون و گاها بیشتر به آن مدرسه داده قبول هم نمیکند بچه اش نمره پایین بگیرد، در واقع پول میدهند تا مدرک و نمره بخرند، اما این شرایط برای یک دانش آموز محصل مدرسه دولتی صدق نمیکند آیا این تبعیض نیست؟
وقتی کسی سالی ۲۰ تا ۳۰ میلیون و گاها بیشتر به آن مدرسه داده قبول هم نمیکند بچه اش نمره پایین بگیرد، در واقع پول میدهند تا مدرک و نمره بخرند، اما این شرایط برای یک دانش آموز محصل مدرسه دولتی صدق نمیکند آیا این تبعیض نیست؟
دانشجویان هیچ کدام گناهی ندارند فلان بچه پدرش پولدار بوده دوست داشته برایش خرج کند. یا فلان سمت را دارد و به واسطه رابطه، فرزندش را در فلان شرکت استخدام میکنند. بارها برای خودم پیش آمده که دانشجویانم مراجعه کردند که نمرات ما بالاتر از فلانی و فلانی است که مدرسه فلان جا درس خواندند، اما وقتی فارغ التحصیل شویم کسی که سرکار میرود همانها هستند چرا، چون شغل پدرش فلان است یا پارتی دارد.
وقتی از یک میلیون و صد هزار نفر فقط ۲۰ هزار نفر جذب کار میشوند سال گذشته ۲۰ هزار نفر جذب مراکز دولتی و شرکتها شدند این در حالی است که همان سال حدود یک میلیون و صد هزار نفر فارغ التحصیل فقط در مقطع لیسانس داشتیم. پس کار برای مابقی این افراد چه شد؟ برای همین پسر بیکار میرود اسنپ مسافرکشی میکند، دختر بیکار میرود آرایشگاه ناخن میکارد این یعنی از بین رفتن خلاقیت و استعداد هر فرد در حوزه درسی که آن را خوانده است. بیش از ۱۲ میلیارد دلار سالانه هزینه تحصیل جوانان در دانشگاهها میشود، اما اگر قرار باشد وقتی فارغ التحصیل میشوند کاری برایشان نباشد پس این پول را دور ریخته ایم. این روند باعث رکود جامعه، افزایش آسیبهای اجتماعی و عدم اعتماد مردم به مسئولان میشود.
باید جوانان را جایگزین بازنشتگان کنیم/ فشار بیکاری بر روی جوانان تبعات سنگینی خواهد داشت خودمان به خاطر مافیای آموزش در کشور مدرک گرایی را باب کردیم. اگر میخواهیم به آینده سازان جامعه امید بدهیم باید آنها را جایگزین کسانی کنیم که دیگر موعد بازنشستگی آنها رسیده است، ولی متاسفانه جا به جوانان نمیدهیم. من این حرفها را به آقای دکتر نوبخت هم گفتهام، الان بعضی اساتید هستند که دو سه شغل یا سمت دولتی دارند و در کنارش تدریس هم میکنند. خب این افراد اصلا نباید حق تدریس داشته باشند و به جای آنها باید فارغ التحصیلان مقاطع ارشد و دکتری یعنی جوانها تدریس کنند. این فشارها بر روی جوانان سر آخر تبعات خوبی نخواهد داشت. چرا الان تعداد معتادین ما باید این قدر زیاد باشد؟ اگر برای آنها کار بود شاید به این راهها کشیده نمیشدند، چرا که بیکاری خیلی از لحاظ روحی به فرد فشار میآورد.
تا وقتی درد خانواده این باشد که میلیونمیلیون خرج مدرسه رفتن و پس از آن خرج دانشگاه رفتن فرزندش بکند تا پیش همه بگوید بچه من لیسانسه است وضع همین خواهد بود. خیلی از این خانوادهها متمول نیستند و به هزار قرض و بدهکاری بچه را راهی این مدارس میکنند تا پس فردا نگوید برای من خرج نکرده اید و سر آخر یک بچه عاصی خواهند داشت. ما چه قدر فارغ التحصیل بیکار داریم؟ چه قدر پول از جیب خانواده و دولت صرف درس خواندن جوانان میشود، اما وقتی خروجی آن بیکاری باشد، این پول نفله شده است. در این شرایط مسئولان باید پاسخگوی جامعه باشند. به امید روزی که مسئولان حرف رهبری را در حوزه آموزش کشور بیشتر گوش داده و به آن عمل کنند.