در سالهای انقلاب، دانشگاه صنعتی شریف دانشگاه جوانی بود که لقب شاه را یدک میکشید؛ اما نه تنها از فعالیتهای انقلاب دور نبود که یکی از کانونهای دانشگاهی جدی در مبارزه با رژیم به شمار میرفت.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، استاد سیف کردی، استاد پیشکسوت دانشکده مهندسی شیمی و نفت از حال و هوای روزهای انقلاب دانشگاه شریف روایتی کوتاه و خواندنی می گوید.
وی بیان می کند: در سالهای انقلاب، دانشگاه صنعتی شریف دانشگاه جوانی بود که لقب شاه را یدک میکشید. اما نه تنها از فعالیتهای انقلاب دور نبود که یکی از کانونهای دانشگاهی جدی در مبارزه با رژیم بود. جدا از سازمان مجاهدین که پایگاه جدی در دانشگاه داشت، انجمنهای اسلامی و تشکلهای صنفی دانشگاه هم در مبارزه با پهلوی چیزی کم نگذاشتند و حتی بعد از انقلاب، نام دانشگاه با نظر استاد و دانشجو نام یکی از مبارزان جدی انقلاب شد که سازمان مجاهدین هم دشمنش شده بود.
سیف کردی می افزاید: رژیم جذب دانشجو را برای دانشگاه ما ممنوع کردند و گفتند دانشجویان باید به اصفهان بروند. هیئت علمی اینجا هم به دو دلیل، یکی به خاطر اینکه این همه پتانسیل و نیرو اینجا جمع شده است و یکی برای مخالفت با رژیم، مقابل این تصمیم ایستاد. در خرداد ۵۷، بیست هزار نسخه تقاضا تهیه کردیم و توسط دانشجویان به سراسر کشور توزیع کردیم و گفتیم هرکس که داوطلب حضور در این دانشگاه است، این فرم را پرکند و بفرستد. حدود ۱۴ هزار تقاضا رسید و ما ۱۴ هزار تقاضا را دسته بندی و مرتب کردیم و از توی آن ۴۸۰ دانشجوی خوب را انتخاب کردیم و به آنها اعلام کردیم از اول مهرماه برای شرکت در کلاسهای درس به دانشگاه بیایند.
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: البته این امر بدون موافقت دولت انجام شد. از اول اردیبهشت ۵۷، به دلیل مخالفت با دولت، حقوق ما قطع شده بود و ما در دانشگاه صندوقی درست کرده بودیم، از مردم پول قرض میکردیم و به کسانی که وضع مالی خوبی نداشتند، کمک میکردیم و قرض میدادیم. و بعداً تمام پولهای قرضی را به مردم برگرداندیم.
سیف کردی می گوید: من مسئول ثبت نام دانشجویان بودم. یکی از دانشجویان خوب من، اسمم را به سازمان امنیت داده بود. ۲۲ بهمن حدود ۳۸ نفر از دانشگاه باید دستگیر می شدند که یکی از آنها من بودم، در واقع بعد از انقلاب که سازمان امنیت و همة دفترها را گرفتند، معلوم شد که ا ۳۸ نفر از دانشگاه خودمان داریم که قرار شده بود بیایند ما را بگیرند. من تعجب کردم که من اصلاً سیاسی نبوده ام که بخواهند یقه ام را بگیرند؛ ولی وقتی دوستان رفته بودند پروندهها را نگاه کنند، گزارش دانشجو را دیده بودند که نوشته بود؛ ایشان مسئول گرفتن دانشجو است و یواشکی دانشجو میگیرد. این طور شد که معرفی شده بودم و در لیست آنها بودم.