۹۷ برای «دانشگاه»، سال پر اتفاقی بود. اینجا مروری گذرا داشتیم بر مهمترین «لحظات» سال ۹۷ برای دانشگاهها. بررسی مفصلترِ سالگذشتهی آموزش عالی را، اما از فردا میتوانید در صفحات «دانشگاه» و «استانها»ی خبرگزاری دانشجو دنبال کنید.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ مثل یک چشم بر هم زدن بود. مثل همهی سالها. بیآنکه گذرش را حس کنیم، آمد و رفت و یک سال به حساب عمرمان اضافه کرد. ۹۷ برای «دانشگاه»، سال پر اتفاقی بود. اینجا، مروری گذرا داشتیم بر مهمترین «لحظات» سال ۹۷ برای دانشگاهها. بررسی مفصلترِ سالگذشتهی آموزش عالی را، اما از فردا میتوانید در صفحات «دانشگاه» و «استانها»ی خبرگزاری دانشجو دنبال کنید.
قاب اول: نوبت ما
۹۷، سال تحول بود. انگار چهلسالگی، برای انقلاب نوید خانهتکانی میداد. وقت کنار گذاشتن قدیمیها و میداندادن به جوانان فرا میرسید. سهم دانشگاه از تحولگراییهای سال ۹۷، دو چیز بود. هر دو هم نه از جانب دولت، که از جانب رهبر. یک حکم و یک پیام. حکمش رسید به حاجآقای رستمی، روحانی جوان و بلندقامتی که مسئولیت نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها را به عهده گرفت و پیامش، سهم همهی دانشجویان بود. «گام دوم» را آقا خطاب به جوانان نوشت. خطاب به «ما» یی که در دانشگاهها عمر میگذاریم و درس میخوانیم و قرار است آیندهی این سرزمین را بسازیم. مایی که هرقدر هم این جملات کلیشهای به نظر برسند، گریزی از این مسئولیت و وظیفه مهم، نداریم. ۹۷، سال ما بود. سال نسل تازه. سال نسل چهارمیهایی که آرام آرام به سوی ساختن کشور، فراخوانده میشوند. چراغ اول را «آقا» روشن کردند و حالا نوبت بقیه است.
قاب دوم: رد خون ۹۷، سال سختی بود. چه از زاویه سیاست نگاهش کنیم، چه فرهنگ، چه اقتصاد و چه دانشگاه. سالی بود پر از لحظاتی که باید در برابرشان چشمها را میبستیم و زیر لب دعا میخواندیم که رد شوند و بگذرند. ۹۷، سال صبر بود.. سالِ ترس از اتوبوسها، نگرانی از شنیدن نام «علوم و تحقیقات». ۹۷ برای دانشگاه، یک رد خون بر جا گذاشت. رد خونِ ده انسان بیگناه که قربانی سوءتدبیر و سوءمدیریت و سوءاستفاده و همهی «سوء»های عالم شدند. ده انسان با دههزار آرزو، اسیر خاک شدند، چون آقایان مدیر در انجام وظایف شان کوتاهی کردند. ۹۷ سالی سرد بود. به سردی خاکی که ده پیکر را در بر گرفت و ده خانواده را داغدار کرد. به سردی ظهر سهشنبه ۴ دیماه ۹۷، که در تاریخ آموزش عالی ایران ماندگار شد، با رنگ سیاه.
قاب سوم: رستاخیز عدالت ۹۷، سال عدالتخواهی بود. سال فریادهای بلند نسل تازهی فعالین تشکلی برای تحقق آرمان «عدالت». آخرین سال از دهه چهارم انقلاب، آخرین سال از دههای که به نام «پیشرفت و عدالت» خوانده میشد انگار سال رستاخیز بود. سال سربرآوردن جوانهای تازهنفسی که به «عدالت» اعتقاد داشتند. اعتقاد واقعی. آنقدر واقعی که حاضر بودند برای فریادزدنش، اختلافات سیاسی را کنار بگذارند و از چپ و از راست، پشت یک میز بنشینند تا از مطالبات برزمینماندهی محرومین بگویند. آنقدر واقعی که حاضر بودند برای رسیدن به عدالت، از راهی که فکر میکردند درست است، چند روزی را بازداشت باشند و حتی به دادگاه بروند. آیا تمام کنشهای عدالتطلبانهی دانشجویان در سال ۹۷ را میشود ۱۰۰ درصد تایید کرد؟ پاسخ این سوال، حتما مثبت نیست. اما زنده شدن روحیه عدالتطلبی و فریاد برای عدالت در تشکلهای دانشگاهی را باید ۱۰۰ درصد به فال نیک گرفت. ۹۷، سال احیا بود. سال زنده شدن رویای «عدالت» در دانشجویان.
قاب همیشه: زندگی جاری است در نهایت اما، ۹۷ سال «زندگی» بود. مثل همه سالهایی که میآیند و میروند. سالی پر از لحظات شاد و پر از لحظات غمگین. پر از اشک و لبخند، پر از هیجان و ترس. ۹۷، سال ورود صدهاهزار نوجوان به دنیای جوانی و شورِ دانشجویی بود؛ و البته سال فارغالتحصیل شدن صدهاهزار جوان که حالا یا در رویای ازدواج و کار زندگی میکنند، یا در کابوس «سربازی» روز و شب را به هم میدوزند. ۹۷، از این جهت مثل همهی سالهای گذشته و آینده بود. سالی که چرخهی زندگی ما آمد، لحظات تلخ و شیرینش را ساخت، و رفت. همینقدر کلیشهای و همینقدر شبیه همیشه؛ و اصلا مگر «عید» چیزی جز تکرار کلیشههای دوستداشتنی و مرور یک اتفاق تکراری، اما عزیز است؟