
آیا شبهه نفوذ لابی ارمنی در دستگاههای رسمی دولتی واقعیت دارد؟!
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - محمدامین کرانی؛* پس از آنکه استعفای جنجالی و نافرجام وزیر امور خارجه در ششم اسفندماه، بخش عمدهای از دستاوردهای سیاسی و رسانهای سفر رئیس جمهور سوریه به تهران را تحت الشعاع قرار داد؛ برخی بی تدبیریها و حواشی پررنگ در جریان سفر نخست وزیر جمهوری ارمنستان به کشورمان در هشتم اسفند نیز تبعات و هزینههای قابل توجه سیاسی - اجتماعی را به منافع ملی کشورمان تحمیل کرد.
سفر نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان به تهران از آن جهت سفری پر هزینه برای منافع ملی و انسجام سیاسی - اجتماعی کشورمان محسوب میگردد که دستگاه سیاست خارجی، بنا به هر دلیلی که باید در خصوص آن توضیح دهند؛ تدبیر مناسبی در انتخاب زمان انجام سفر و سطح میزبانی بعمل نیاورده و مهمتر ازآن بخش مربوطه در سیستم امنیتی کشور نیز نقش مورد انتظار و هوشمندانهای در قبال مراسم دیدار مقام ارمنی با بخشی از ارامنه تهران در باشگاه آرارات، ایفا ننمود و نتیجه آن ایجاد حواشی و عکس العملهای متعاقب آن و برخی سوء استفادهها از وضعیت پیش آمده بوده است.
نظر به اینکه اکنون با گذشت زمان، بخش عمدهای از مسائل پیرامون این سفر فروکش نموده و طیف گستردهای از نظرات و دیدگاهها مطرح گردیده، شایسته است در نوعی جمع بندی منطقی، به منظور مشخص شدن دلایل اصلی بروز این تبعات، نکاتی با رعایت اجمال بیان گردد.
الف) لازم است مواردی از تبعات منفی مساله فوق در قبال منافع ملی کشورمان مطرح شود:
بدیهی است رفتاری که اینگونه باعث آزردگی خاطر مومنین دومین کشور شیعی جهان شده باشد، حتما با آرمانهای انقلاب اسلامی و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران سنخیتی نخواهد داشت و اینگونه مسائل در کنار تبلیغات گسترده ایران هراسانه توسط کنشگران رقیب در محیط جمهوری آذربایجان میتواند در شکل گیری تصویر غیرواقعی از سیاستهای کشورمان در اذهان و افکار مردم مسلمان آذربایجان تاثیر گذار بوده و در شکل گیری ذهنیت و حتی رفتار آنان در قبال کشورمان نقش منفی داشته باشد.
۲- حاشیههای سفر نخست وزیر ارمنستان به کشورمان، بهترین هدیه متولیان امر به محافل قوم گرای ضد ایرانی جمهوری آذربایجان، طرفداران البته کم تعداد برخی محافل ضد انقلاب اسلامی مانند فرقه شیرازی، وهابیون و طرفداران لایههای ایران ستیز حاکمیت جمهوری آذربایجان از جمله برخی نمایندگان پارلمان آذربایجان محسوب میگردد که طی چند روز گذشته در فضای مجازی، رسانهای و نزد افکار عمومی آذربایجان، نفرت پراکنیهای گستردهای علیه جمهوری اسلامی و ارزشهای شیعی به راه انداختند که برگزاری تجمع ضد ایرانی با شعارهای قوم گرایانه در مقایل سفارت کشورمان در باکو تنها یکی از فعالیتهای آنان بوده است. این محافل و گروههای ضد ایرانی همزمان با تبلیغات منفی گسترده علیه کشورمان، اسلامگرایان آذری را به دلیل پایبندی به ارزشهای شیعی و علاقمندی به آرمانهای جمهوری اسلامی مورد شدیدترین هجمههای روانی و رسانهای قرار دادند و در این میان حتی برخی فعالان سیاسی - اجتماعی این کشور که هر گونه ایجاد تنش در روابط تهران - باکو را اسباب خرسندی و سوء استفاده اسرائیل، آمریکا و ارمنستان ارزیابی نموده بودند، به جاسوسی برای ایران متهم شدند.
همچنین در این آشفته بازار رسانه ای، سفارت جمهوری آذربایجان در تهران نیز جرات نمود تا نسبت به انتشار آشکار اقدامات هنجار شکنانه برخی عناصر قوم گرا در فضای مجازی اقدام نماید که پیگیری این مساله نیز نباید از دید متولیان مربوطه پنهان بماند. علاوه بر این برخی رسانههای ترکیه مانند سایت اینترنتی turkgun نیز با انتشار مقالاتی سعی در القاء رویارویی ملی در کشورمان را داشتند. این سایت اینترنتی در مقالهای نوشت: «ایران با یک مشت تبریز ویران خواهد شد.»!
۳- اقدام توهین آمیز نخست وزیر بی تجربه ارمنستان در باشگاه آرارات، موجی از خشم و نفرت را در میان مردم کشورمان مخصوصا در مناطق شمالغرب کشور و شهرهایی مثل تبریز و اردبیل ایجاد نمود که به شکل گیری برخی حرکتهای اعتراضی مردمی در مراسم نماز جمعه تبریز، موضع گیری برخی ائمه جمعه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، درخواست بیش از ۶۰ نفر از اصحاب فرهنگ و رسانه شهر تبریز از وزارت امور خارجه به منظور برخورد قانونی با مسببین مسائل یاد شده، برگزاری تجمع مردمی حمایت از آزادی قره باغ در جامعه المصطفی شعبه تبریز، ابراز ناخرسندی گسترده مردم در فضای مجازی و... منجر گردید. علاوه بر این، در ورزشگاه یادگارامام (ره) تبریز نیز ضمن اینکه تعداد قابل توجهی از تماشاگران با تاکید بر هویت شیعی قره باغ در راستای تعلق آن به جهان اسلام و جمهوری آذربایجان شعار میدادند، گروهی از تماشاگران با تحریک تعداد محدودی از عناصر قوم گرا شعارهای هنجارشکنانهای مطرح کردند و بدیهی است تداوم این گونه روندها میتواند انسجام اجتماعی کشور را با چالشهایی مواجه نموده و زمینه سوء استفاده دشمنان ایران اسلامی را فراهم آورد که نمونهای از آتش تهیه رسانهای آن مورد اشاره قرار گرفت.
۴- موج رسانهای و طوفان مجازی ایجاد شده به دلیل حواشی این سفر، دستگاه سیاست خارجی کشور را در بهره مندی از فرصتی که در نتیجه اظهارات هوشمندانه مقام معظم رهبری در دیدار نخست وزیر ارمنستان میتوانست ایجاد شود محروم نمود. مقام معظم رهبری پس از سالها، صراحتا در خصوص مناقشه قره باغ و آمادگی ایران برای کمک به حل این مناقشه و تاکید بر لزوم حل آن از طریق گفتگو اظهار نظر نمودند که این سخنان در کنار نظرات مشخص مقام معظم رهبری در خصوص قره باغ (معرفی قره باغ به عنوان خلک اسلام و تعلق آن به جمهوری آذربایجان) با استقبال رسانههای آذری مواجه شد و چنانچه حواشی بعدی ایجاد نمیشد، سیاست خارجی کشور میتوانست با پیگیری خط مشی ترسیمی مقام معظم رهبری در راستای ارائه طرح رسمی و قابل اجرا برای حل منازعه قره باغ اقدام نماید که این ابتکار در شرایطی که بازیگران منطقهای و فرامنطقهای از روندهای مناقشه قره باغ برای تقویت نفوذ راهبردی در قفقاز جنوبی فرصت سازی میکنند، میتوانست به پویایی سیاست خارجی قفقازی ایران کمک نماید.
۵- بدیهی است حواشی ایجاد شده، واکنشهای مردمی متعاقب آن، سوء استفادههای بعمل آمده توسط قوم گرایان تجزیه طلب و همچنین واکنش محافل رسمی کشورمان به منظور مدیریت مسائل در مجموع بر روندهای همگرایانه در روابط تهران - باکو و در عین حال بر روابط دیپلماتیک تهران - ایروان تاثیر منفی خواهد گذشت و نتیجه «باخت - باخت» در مقابل ادعای «برد - برد» دولت تدبیر و امید بهترین توصیف برای وضعیت پیش آمده میباشد.
ب) اکنون لازم است به این سوال اساسی پاسخ داده شود که مسئولیت این مسائل متوجه کدام سازمان یا افراد میباشد؟
۲- همانگونه که مشخص است، آنچه مهمتر از موعد نامناسب این سفر موجب ایجاد حساسیت گردیده، حضور نخست وزیر بی تجربه و غربگرای ارمنستان در جمع چند هزار نفری هم کیشان خود در باشگاه آرارات و بیان تحریک سخنان تحریک آمیز و نصب پلاکارد «قره باغ خاک ارمنستان است و بس» در این باشگاه و سلفی معنادار و رجز گونه پاشنیان با عبارت فوق - که بر روی پرچم رژیم خود خوانده قره باغ نقش بسته بود- میباشد. عبارت یاد شده علاوه بر اینکه به طور طبیعی برای مردم مسلمان جمهوری آذربایجان ناخوشایند است؛ از این جهت موهن و غیر قابل بخشش محسوب میگردد که در خاک جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام و دقیقا در تضاد با تعبیر زیبای مقام معظم رهبری مبنی اینکه «قره باغ خاک اسلام است» نگارش یافته بود.
در ایجاد این حاشیه نابخشودنی و پررنگتر از متن نیز وزارت خارجه باید پاسخگو باشد که اساسا این مراسم بر پایه چه منطقی تشکیل شده است؟ اگر بعد از این، برگزاری چنین برنامههایی با حضور چند هزار نفری یا چند ده و چند صد هزار نفری برخی اقوام کشورمان (مانند ترکمن، عرب، آذری، بلوچ و...) و با سخنرانی دولتمردان کشورهای همسایه به یک عرف تبدیل شود، آیا با حاکمیت ملی کشورمان سازگاری خواهد داشت؟ آیا نقض همه قوانین جمهوری اسلامی در اجتماع ارامنه و انتشار گسترده آن در فضای مجازی حکمتی دارد؟ آیا رجز خوانی نخست وزیر یک کشور همسایه اشغالگر علیه دیگر کشور همسایه با تدبیر مورد ادعای دولت ندبیر و امید و سیاست "ایجاد توازن" مورد استناد وزارت خارجه همخوانی دارد؟
۳- البته در این میان آنچه بیش و پیش از مسئولیت وزارت امور خارجه به ذهن متبادر میگردد مسئولیت رها شدهی بخش مربوطه در سیستم امنیتی کشور است. سیستم امنیتی کشور که پیش از این (مثلا در مهر ماه سال ۹۷) شدیدا مخالف برگزاری چند کنفرانس علمی ضد اشغالگری با حضور برخی فعالان سیاسی – اجتماعی جمهوری آذربایجان در شهرهای شمالغرب کشورمان بود و در این راستا از هیچ اقدامی مانند تهدید، احضار و حتی بازداشت برخی متولیان این نشستها و تغییر چند باره محل برگزاری نشستهای علمی (و برخی اقدامات سلبی دیگر که حتی بیان آنها هم با منافع ملی کشورمان سازگاری ندارد) دریغ نکرد، چگونه با برگزاری این میتینگ تبلیغاتی برای نخست وزیر غربگرای کشور اشغالگر ارمنستان موافقت نموده است؟ چرا بدیهیترین وظیفه این نهاد در راستای کنترل و مدیریت مسائل امنیتی و سیاسی محل برگزاری این میتینگ مورد غفلت واقع شده است؟ حداقل کاری که میشد انجام داد، پیگیری و نظارت بر اقدامات نخست وزیر ارمنستان، کنترل وضعیت سالن و محتوای بنرهای متعدد نصب شده در آن بود که هم سبب نقض قوانین داخلی کشور نشود و هم زمینهای برای تضعیف روابط ایران و همسایگانش نگردد.
بخش مربوط در سیستم امنیتی کشور که در زمان برگزاری کنفرانسهای ضد اشغالگری در شهرهای شمالغرب کشور از طریق ارگان رسانهای غیر رسمی خود؛ ادعای غیر واقع کشاندن مناقشات خفته به عمق ایران را دلیل مخالفت و مانع تراشی خود در قبال برگزاری کنفرانسهای ضد اشغالگری اعلام میکردند، اکنون باید پاسخگوی هزینهها و تبعات منفی شده به خاطر سهل انگاری یا اشتباه محاسباتی خود باشند.
سخن پایانی
طبیعی است صرف تاکید وزارت امور خارجه بر عدم تائید نصب چند بنر به زبان ارمنی در باشگاه آرارات حتی حداقل انتظار افکار عمومی مردم کشورمان در شمالغرب کشور و نیز مردم مسلمان جمهوری آذربایجان را برآورده نمینمود و لذا پس از آن رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان مقام رسمی کشور در حوزه دیپلماسی عمومی و مراودات فرهنگی، ۱۴ اسفندماه در طی یک کنفرانس خبری اظهار داشت: «درروزهای اخیر به دلیل یک سوء تفاهم، رنجش خاطری برای مردم عزیز جمهوری آذربایجان ایجاد شد که متاسفانه این رنجش خاطر شبهه و شایعه تغییر استراتژی جمهوری اسلامی ایران نسبت به ملت و دولت جمهوری آذربایجان را پراکنده است ... تا جایی که من میدانم مقام معظم رهبری همیشه مدافع مردم و دولت آذربایجان (دولت به معنای آنچه در جمهوری آذربایجان با عنوان «دولتچیلیق» یاد میشود که به مفهوم استقلال سیاسی، تمامیت ارضی و حق حاکمیت مردم آذربایجان میباشد) بوده اند و خواهند بود... رهبر معظم انقلاب اسلامی در حال و گذشته، همواره مهرو مهربانی خودشان را نسبت به مردم جمهوری آذربایجان بروز داده اند و هم اکنون نیز هیچ تغییری در نظرشان ایجاد نشده است.»، اظهار نظر فوق با عناوینی مانند «سخنان مقام رسمی و نزدیک به رهبر انقلاب» به شکل گستردهای در فضای رسانهای و مجازی جمهوری آذربایجان منعکس شد و توانست تا حدودی سوء تفاهمات ایجاد شده را کاهش دهد.
۲- موضع گیری سخنگوی وزارت خارجه نه تنها تناسبی با انتظارات افکار عمومی نداشته است، بلکه شبهه جدیدی مبنی بر تعمد در بروز حاشیه سازیهای اخیر را ایجاد مینماید. واقعیت اینست که پس از سفر اواخر دی ماه سال ۹۷ رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح کشورمان به باکو که در جریان آن سرلشکر باقری با شفافیت و صراحت به غیر قابل پذیرش بودن تداوم اشغال سرزمینهای جمهوری آذربایجان و آواره شدن مردم این سرزمینها برای ایران تاکید نموده بود؛ «توازن» سنتی، مطلق، و غیرمنطقی وزارت امور خارجه کشورمان در منطقه قفقازبه نفع کشور مسلمان جمهوری آذربایجان به هم خورده بود و تاکید سخنگوی وزارت خارجه بر اینکه سفر نخست وزیر ارمنستان به ایران در چارچوب سیاست خارجی متعادل و "متوازن" ایران با همسایگان (ایران و جمهوری آذربایجان) صورت گرفته است این شبهه را ایجاد مینماید که چه بسا وزارت خارجه خواسته باشد از این طریق به احیاء توازن مورد علاقه خود اقدام نماید.
۳- عدم پاسخگویی مناسب وزارت امور خارجه و بخش مرتبط با این مسائل در سیستم امنیتی کشور به سوالات و شبهات شکل گرفته در نزد افکار عمومی مخصوصا اصحاب فرهنگ و رسانه، باعث تشدید تصور تاثیر گذاری لابی ارامنه در برخی مراکز حساس کشورمان گردیده و لازم است دستگاههای صدرالاشاره بدون کلی گویی و با ارائه پاسخهای شفاف و معرفی عناصر مقصر و معرفی آنان به مراجع قانونی به وظائف خود عمل نمایند تا هم زمینه تکرار چنین اقدامات اشتباهی در آینده از بین رود و هم شائبهها و شبهههای پیش آمده در این خصوص مرتفع گردد که به هیچ وجه شایسته ارکان رسمی و دولتی نظام جمهوری اسلامی ایران نیست.
۴- مطلب نهایی اینکه دفاع تمام قد مردم و مسئولین ایران اسلامی از مردم مسلمان جمهوری آذربایجان و تاکید آنان بر تعلق قره باغ به جمهوری آذربایجان به عنوان بخش ناگسستنی جهان اسلام و عالم تشیع؛ اقدامی اعتقادی- ایمانی و نه قومی میباشد که ظاهرا برخی محافل سیاسی - اجتماعی و تعدادی از نمایندگان پارلمان جمهوری آذربایجان از درک آن عاجز هستند و خواسته یا ناخواسته تلاش مینمایند حمایت مردم انقلابی و متدین شهرهایی مانند تبریز و اردبیل و زنجان از مسلمانان جمهوری آذربایجان را از دریچه نامقبول قوم گرایی تفسیر نمایند و اتفاقا برخی محافل و فعالان رسانهای کشورمان نیز با استناد به برخی اظهار نظرات اینگونه افراد وسیاستها و رفتارهای ضد اسلامی تعدادی از دولتمردان جمهوری آذربایجان در حمایت از مسلمانان این کشور دچار تشکیک میشوند؛ لذا لازم است دولت جمهوری آذربایجان بدون گرفتار شدن در اشتباه محاسباتی مبتنی بر باورهای تاریخ گذشته قومی به این واقعیت مهم توجه داشته باشد همانگونه که مردم مسلمان ایران مخصوصا شمالغرب کشور در ماجرای اخیر ثابت کردند کمترین تعرضی نسبت به بخش کوچکی از خاک جهان اسلام را بر نمیتابند؛ هر گونه بی احترامی به مقدسات اسلامی و سخت گیری به مسلمانان توسط هیچ دولتی را نیز تحمل نمینمایند.
محمدامین کرانی - دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان