حمید رضا غلامی؛ کارآفرین جوان در گفتگوی تفصیلی با خبرگزاری دانشجو تجارب خود و سختیهایی که کشیده است تا به یک تولید کننده و کارآفرین موفق تبدیل شود را برای ما تشریح کرد که در ادامه تقدیم میگردد.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو - حمید رضا غلامی؛ کارآفرین جوان در گفتگوی تفصیلی با خبرگزاری دانشجو تجارب خود و سختیهایی که کشیده است تا به یک تولید کننده و کارآفرین موفق تبدیل شود را برای ما تشریح کرد که در ادامه تقدیم میگردد.
از چه سالی و با چه شرایط و چه میزان سرمایه کار خود را شروع کردی؟ من در دوران دبیرستان به رشتههای فنی علاقه داشتم، اما به دلیل شرایط آن زمان به اجبار در علوم انسانی تحصیل کردم. بعد از اخذ دیپلم در سال ۱۳۸۳ با قبول نشدن در کنکور دانشگاه به طور کامل تحصیل را کنار گذاشتم و برای کاریک دستگاه که روی چوب یا فلز طرح اجرا میکرد با مشارکت برادرم و به مبلغ ۱.۵ میلیون تومان به صورت چکی خریداری کردیم. آن زمان حتی توانایی تامین پول رهن برای کارگاه نداشتیم و به اجبار در قسمتی از کارگاه دوست خود که در همین زمینه فعال بود مستاجر شدیم. رفته رفته پول دستگاه را پرداخت کردیم و از آنجا رفتیم و مستقل شدیم. بعداز آن یک دستگاه مکمل خریداری کردیم و توانستیم کارگاه اجاره کنیم. در واقع سرمایه اولیه من حدود ۱.۵ میلیون تومان آن هم اعتباری بود! در سال ۱۳۸۹ مقداری سرمایه جمع کرده بودم و یک وام دو ساله هم گرفتم که با آن به روزترین دستگاهها را از کشورهای همسایه خریداری کردم، البته باز هم بخش زیادی از پول دستگاهها را چک دادم. این را هم بگویم که من مهارت طراحی و دکوراسیون داخلی را از کسی یاد نگرفتم و به صورت خود آموز با علاقهای که داشتم کسب کردم. تا سال ۱۳۹۱ قسطها را پرداخت کردم و در کار خود حرفهای شدم و با گسترش فعالیت و به روز کردن اطلاعاتم از طریق اینترنت در نمایشگاههای خارج از کشور هم شرکت کردم و امروز میتوانم در حیطه کاری خود بگویم هم نوآور و خلاقم و هم صاحب سبک و در یک جمله کارهایم منحصر به فرد است.
از همان ۱۵ سال پیش و ابتدای کار هدفگذاری داشتی یا صرفا قصد داشتی کاری را شروع کنی؟ هدفگذاری خاصی نداشتم، اما چون استعداد خود را میشناختم در سال ۸۹ مبلغی حدود ۴۰۰ میلیون تومان دستگاه خریدم و این اطمینان را از خودم داشتم که میتوانم از عهده این کار برآیم و قسط تجهیزات را بدهم.
به این فکر کردی که اگر نتوانی قسط دستگاهها را پرداخت کنی چه اتفاقی میفتد؟ من هرگز تا امروز که شما پرسیدید به نتوانستن فکر نکردم. چون به کارم علاقه داشتم هیچوقت فعل نتوانستن را برای خودم صرف نکردم. هر چیزی را که میدیدم میتوانستم طراحی کنم و این باعث شد به هنرم ایمان داشته باشم و همین هم باعث موفقیتم شد. الان هم به دنبال کارهای خیلی بزرگتری حتی در سطح جهانی هستم و به چیزی که دست پیدا کردم قانع نیستم.
برای چند نفر اشتغال ایجاد کردی؟ تا سال ۸۹ تنها کار میکردم که یکی از دوستانم به من اضافه شد، اما در سال ۹۰ با گذشت یکسال حدود ۲۰ نفر نیروی کار داشتم تا اینکه در سال ۹۵ که اوج رونق کار ما بود ۴۵ نفر پرسنل داشتم، اما متاسفانه با رکودی که حاکم شد در حال حاضر ۹ نفر نیروی کار دارم.
مشخصا چه خدمت یا کالایی ارائه میدهی؟ نحوه جذب مشتری و فروش چگونه است؟ اولین محصول من ساخت کابینت بود که به تنهایی از ساخت تا نصب آن را انجام میدادم و سود خوبی هم داشت. یکی از عوامل موفقیت من نسبت به سایر همکارانم سرعت عمل بالا بود و در عین حال خرابکاری هم زیاد داشتم، اما از آنجا که با مشتری رفتار و برخورد فوق العاده خوبی داشتم از اشتباهاتم چشم پوشی میکردند. اولین کابینتی که ساختم مشتری به من گفت: از کار تو راضی نیستم، ولی از اخلاق خوبت خیلی راضی ام و پولی که پرداخت میکنم به این علت است.
از تجارب، پیروزیها و شکستهای خود در این سالها بگو. هر جوانی که برای یادگیری این کار سراغم آمده با کمال میل به او یاد داده ام و به این که یک جوان کارآفرین تربیت کرده ام افتخار میکنم. افرادی که از من کار یاد گرفته اند عموما کارمند و کارگر بودند، اما اکنون کارآفرین و مستقل شده اند دیگران برای آنها کار میکنند و درآمد خوبی هم دارند. من اعتقاد دارم با این کار خودم پیشرفت میکنم نه اینکه به نوعی رقیب تراشی قلمداد شود.
کار ما به دلیل هنری بودن ماهیت آن به علاقه نیاز دارد، کسی باید به دنبال آن بیاید که عشق و علاقه داشته باشد. البته در اکثر کارها همین است، در واقع این علاقه است که موجب پیشرفت میشود. تجربه دیگر این است که باید حتما به روز باشید، در حال حاضر هر روز همه چیز تغییر میکند و اگر شما با تغییرات همراه نباشید عقب میمانید و رشد نخواهید کرد. جدیدترین متدها و طرحها و فناوریها را در خصوص کار خود باید بدانید در غیر این صورت از مسیر باز میمانید. باید در کار به دنبال گسترش ایدهها و طرحها بود و از هر امکانی که لازم است برای توسعه فعالیت بهره برد. نکته دیگر در همین راستا مسئله خلاقیت و پویایی است که اگر نباشد فرقی بین شما و اکثر آدمهای عادی وجود نخواهد داشت.
تجربه دیگر این است که نباید به دنبال پول بود، پول خودش میآید اگر شما به دنبال علاقه و کار خود بروید. من ابتدا فکر میکردم شغلم درآمد خیلی اندکی داشته باشد، اما بعدا دیدم که درآمد خیلی خوبی هم دارد. نکته دیگر این که یاد بگیریم روی پای خود بایستیم. انسانهای کوچک از دیگران توقع دارند و انسانهای بزرگ از خودشان.
در سالهای اخیر اقتصاد ایران دچار رکود شده و بسیاری از افراد از فعالیتهای مولد ناامید شده اند. نظر شما چیه؟ الان ۳ سال است که اوضاع کار و کاسبی خراب است و بهتر هم نشده است. اما با این وجود من کار میکنم و علت تداوم حرکتم را دو چیز میدانم؛ خلاقیت و مشتری مداری شروع کردن با این وضعیت نشدنی نیست، اما خیلی مشکل است. وقتی شرایط بازار، وضعیت قیمت و نحوه تهیه مواد اولیه مشخص نیست کسی بخواهد با آزمون و خطا شروع کند حتما با مشکلات عدیدهای مواجه میشود.
بعضی معتقدند کسانی که در کار خود موفق میشوند پارتی خاصی داشته یا اصطلاحا پشتشان به شخص یا نهاد خاصی گرم بوده است، شما اینطور بودی؟ من هرگز به جایی وصل نبودم و نشدم و تنها پشتوانه ام برادرانم بودند که من را همراهی کردند. البته شاید آقازادههایی باشند که با شرکتهای تجاری و چند ملیتی و واردات خودرو پول به جیب میزنند، اما کار من و امثال من به فکر و هنر و ایده و تلاش خودمان بازمی گردد. افرادی که چنین تفکراتی دارند بهانه تراشی میکنند و اغلب هم در نهایت به دنبال کارمند شدن هستند و هرگز نمیتوانند کارآفرین باشند. همین آدمها با دیدن یک فرد موفق که درآمد بالایی دارد فکر میکنند که یک شبه به آنجا رسیده است. من اگر امروز به درآمد مناسبی رسیده ام سالها بی پولی و سختی کشیدم. در مقاطعی کرایه تاکسی و حتی پول نهار نداشتم و در طول شبانه روز یک وعده غذا میخوردم. در آن زمان از شدت ضعف و لاغری بعضی از دوستانم فکر میکردند معتاد شده ام و البته بعد از سختیها که ماشین خارجی خریدم و اوضاع درآمدم خوب شد گفتند حتما مواد مخدر میفروشه که انقدر پولدار شده است!
در این سالها اصلیترین مشکلات و موانع پیش رو چه بوده است؟ مسئله مالیات بر ارزش افزوده مشکل بزرگی است که ما را سالها اذیت میکند. چند سال پیش برای یکسال ۲۰۰ میلیون تومان مالیات بریده بودند که وقتی پیگیری کردم گفتند هم جریمه شدی هم کنتور بالای ۵۰ آمپر داری که انقدر زیاد افتاده! خیلی جالب بود که به من اطلاع نداده بودند و استدلالشان این بود که از تلوزیون اعلام کرده ایم! وقتی هم که اعتراض کردم اداره مالیات به من گفت: نمیخواهی برو بشین خانه تا مالیات برایت نیفتد! یعنی در جواب اعتراض کسی که معاون رئیس جمهور و رسانه ملی از آن تقدیر میکند و در شرایط سخت اقتصادی تولیدی دارد و اشتغال ایجاد میکند میگویند برو بشین خانه!
مشکل دیگر سلیقهای عمل کردن مسئولین است. چند سال پیش در یکی از بانکها ۳۰ میلیون تومان پول داشتم. رئیس وقت آن بانک با گردش حساب و شغلی که داشتم به من وام داد و کارم پیش رفت. بعد از ۲ سال رئیس بانک عوض شد و رئیس جدید با این که ۵ میلیارد تومان پول در حساب داشتم و میتوانستم بیش از ۵۰۰ فرصت شغلی ایجاد کنم حاضر نشد به من وام بدهد و گفت: این چیزها برای ما اهمیتی ندارد! در واقع قوانین و مقررات در نظام بانکی حکم فرما نیست بلکه سلیقه و خواست اشخاص است. در پروژه دیگری هم به دنبال وارد کردن تکنولوژِی تولید روکش ام دی اف از ایتالیا بودم (در ایران وجود ندارد) و همهی کارها انجام شد، اما بعد از رایزنی مسئولین وزارت صمت حاضر نشدند تسهیلات مورد نیاز را تامین کنند! این طرح علاوه بر جلوگیری از خروج ارز، ارز آوری از طریق صادرات و اشتغال حدود ۱۰۰۰ نفر را هم بدنبال داشت!
ارتباط شما با دانشگاه چطور است؟ من از کشور ترکیه مدرکی گرفتم که معادل فوق لیسانس است، اما اینجا از من نپذیرفتند. در حال چندین مرحله به دانشگاه رفتم و از آنها خواستم تا اجازه دهند از دانشجویان رستههای مربوطه کارآفرین بسازم، اما نتیجهای نداد! از طرف دیگر به دنبال ساخت دستگاه و متریال جدیدتر و ثبت شرکت دانش بنیان با کمک نخبگان دانشگاهی هستم.