به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، «برنامه جامع اقدام مشترک» یا برجام، تیرماه سال ۱۳۹۴ میان ایران و پنج کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل (آمریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین) به علاوه آلمان (موسوم به گروه ۱+۵) حاصل شد.
دولت آمریکا از نخستین روزهای اجرایی شدن این توافق، کارشکنیها در اجرای آن و تلاش برای کاستن از مزایای اقتصادی ایران از آن را آغاز کرد. با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» به عنوان رئیسجمهور آمریکا این کارشکنیها شدت گرفت و او بارها تهدید کرد کشورش را از توافق هستهای خارج خواهد کرد.
ترامپ سرانجام سهشنبه ۸ می (۱۸ اردیبهشتماه) به طور یکجانبه آمریکا را از برجام خارج کرد و فرمانی را برای بازگرداندن تحریمها علیه ایران پس از دورههای زمانی ۹۰ و ۱۸۰ روزه امضا کرد.
او شامگاه ۱۵ مردادماه با امضای فرمانی رسماً دستور اجرای اولین بسته تحریمها علیه ایران را صادر کرد. دومین بسته تحریمها که بخشهای کشتیرانی، مالی و انرژی ایران را هدف قرار میدهند هم از روز ۱۴ آبانماه از سر گرفته شدهاند.
روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در گزارشی به بررسی راهبرد دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا درباره ایران همزمان با تشدید فشارها علیه تهران و پایان معافیت از تحریم کشورهای وارد کننده نفت از ایران پرداخت.
در این گزارش آمده است: استراتژی دولت ترامپ پس از برجام قرار دادن اقتصاد ایران در حالت خفگی است که این کار را از طریق پایان دادن به معافیت از تحریم برای خریداران نفت ایران انجام میدهد، اما در این استراتژی چالشهای جدی وجود دارد.
نخست، هنوز کاملا مشکل نیست که پنج قدرت (چین، ژاپن، هند، کره جنوبی و ترکیه) به طور کامل از تلاشهای آمریکا برای تشدید فشار علیه ایران پیروی کنند.
از سوی دیگر روزنامه نیویورک تایمز اخیرا گزارش داده بود: پیش از این تحریمها تاثیر خود را بر روی اقتصاد ایران گذاشته که منتهی به کمبود در داروهای حساس شده و پرداختی به گروههای تحت حمایت ایران در منطقه نیز با کاهش مواجه شده است. همچنین با لغو معافیتهای نفتی، دولت ترامپ به امنیت تامین انرژی چین دست اندازی کرده است این در حالی است که آمریکا به کمک چین برای کنترل توسعه تسلیحات هستهای کرهشمالی نیاز دارد.
اما کارشناسان نفتی معتقدند که آمریکا قادر نخواهد بود تا صادرات نفت ایران را به صفر برساند. آمریکا و امارات احتمالا قادر نخواهند بود تا طولانی مدت سطح تولید بالا را حفظ کنند. «نفت سنگین» ایران که بسیاری از کشورها برای پالایش فرآوردههای نفتی به آن نیاز دارند نمیتواند با نفت سبک سعودی جایگزین شود.
ترکیه، چین، هند و احتمالا برخی متحدان اروپایی راههایی را برای دور زدن تحریمهای آمریکا هم به دلایل اقتصادی و هم ژئوپلتیکی پیدا کنند. همچنین ایران میتواند تامین نفت از طریق خلیج فارس را با کاهش مواجه کند. تهران تهدید به بستن تنگه هرمز کرده و میتواند عملیات سایبری علیه زیرساختهای نفتی دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس انجام دهد.
به علاوه، اگر فشار تحریمها افزایش یابد، هنوز کاملا مشخص نیست که ایران به میز معامله برای دستیابی به توافق دیگر بازگردد و برای ترامپ توافقی به همراه داشته باشد که بهتر از توافقی باشد که توسط دولت «باراک اوباما» رئیس جمهور سابق آمریکا حاصل شد.
بعد از همه این موارد، ایران برای چندین دهه است که گرفتار تودهای از تحریمها است. جدایی دولت ترامپ از دیگر متحدان در توافق هستهای با ایران و همچنین رها کردن متحدان در ائتلاف ضد اسد در سوریه، باعث شده تا این متحدان دلیل کمتری برای تسلیم شدن در برابر خواستههای دولت آمریکا داشته باشند.
ترامپ معتقد است که با توجه به سابقهای که در داد و ستد معاملات املاک داشته، میتواند به توافق بهتری با جمهوری اسلامی ایران دست یابد. این در حالی است که توافق برجام حاصل بیش از یک دهه دیپلماسی و تهدیداتی بود که توسط دموکراتها و جمهوریخواهان پیش از این دولت ایجاد شده بود.
همچنین، هنوز کاملا شفاف نیست که ایران تمایلی برای ورود به مذاکرات داشته باشد یا اینکه حتی دولت ترامپ از چنین اقدامی استقبال کنند. در واقع از دولت ترامپ گاهی اوقات چنین طنینی شنیده میشود که انتظار میرود حل چالش ایران از طریق تغییر رژیم حاصل شود، اما هیچ طرح عاقلانهای برای اجرای آن ارائه نشده است.
هم «مایک پامپئو» وزیر امور خارجه و هم «جان بولتون» مشاور امنیت ملی آمریکا مدتهاست که طرفدار تغییر رژیم در ایران هستند.
پامپئو سال گذشته ۱۲ خواسته را از تهران مطرح کرد. وی خواستار تعطیلی برنامه هستهای ایران و تغییر رفتار منطقهای این کشور شده بود. وزیر امور خارجه آمریکا همچنین خواستار پایان آزمایش موشکهای بالستیک ایران و دیگر فعالیتهای تهران شده که مورد علاقه آمریکا نیست. این خواستهها به این زودی روی نخواهد داد و در ضمن، ایران هیچ عجلهای برای مذاکره نداشته و با امید آنکه دولت ترامپ یک دورهای باشد منتظر رفتن وی مانده تا دولت بعدی به توافق هستهای بازگردد.
فرضیه طولانی مدت و اشتباهی که میتوان رژیم ایران را تنها از طریق فشارهای اقتصادی به زانو در آورد توسط رؤسای جمهور هر دو حزب به خصوص جمهوریخواهان به پیش برده شده بود.
«دیوید میلر» و «ریچارد سوکولوسکی» از کارشناسان مسائل سیاسی هشدار دادهاند: «رژیم ایران برای چهار دهه است که همچنان در پیش چشمان میلیونها ایران مشروع باقی مانده و قدرت خود را حفظ کرده و از حمایت روسیه و چین بهره میبرد و با هیچ مخالفین سازمان یافتهای مواجه نیستند و این فکر فوقالعادهای است که باور کنیم واشنگتن میتواند از این رژیم خلاص شود. اگر تغییرات داخلی بیاید، این تغییرات نخست توسط خود ایرانیها به پیش برده خواهد شد. در واقع احتمالا ترامپ پیش از نظام ایران خواهد رفت.»
دولت ترامپ میتواند باعث مشکلات شدیدی برای ایران شود، اما نمیتواند باعث ناآرامیهای داخلی گستردهای شود که به سرنگونی رژیم یا تغییرات اساسی در رفتار منطقهای ایران منجر شود؛ بنابراین اگر دولت ترامپ به طور کامل به دنبال مذاکرات نبوده و ایرانیها نیز نمیخواهند تا پیروزی دیپلماتیکی برای رئیس جمهوری به ارمغان بیاورند که احتمالا سال ۲۰۲۰ یا پیش از آن میرود، بنابراین طرح بازی چیست؟ این موضوع، کارشناسان و مذاکره کنندگان کهنهکار زیادی را به خود مشغول کرده به خصوص که تیم ترامپ هم زمان با تشدید فشارها علیه ایران، به دنبال خروج سریع از سوریه است.
میلر معتقد است: اگر آنها واقعا به دنبال مذاکرات جدی برای بازگرداندن ایران به میز مذاکرات هستند باید واقعا مفهوم مذاکرات را در نظر بگیرند که این موضوع به معنای دادن و گرفتن است که نه ترامپ و نه نظام ایران آماده چنین کاری نیستند. ایران صبر خواهد کرد تا ترامپ برود به این امید که پس از سال ۲۰۲۰ تغییراتی حاصل شود و فشار بر ایران تا آن زمان سیاست خوبی خواهد بود و باید خوش شانس باشیم که از تشدید اوضاع جلوگیری کنیم.
در واقع، میتوان تصور کرد که یک دولت دموکرات به خوبی نقش «پلیس خوب» را ایفا کند و پیشنهاد بازگشت به برجام را در مقابل اصلاحاتی در این توافق (یا تمدید مدت پایان محدودیتهای هستهای) بدهد. هم اکنون دولت آمریکا خود را آماده میکند که فشارها را تشدید بخشد، اما ضرروتا نمیداند چه کاری را چه برای تشدید فشارها یا مذاکرات، باید انجام دهد.
دولت ترامپ که یک برجام معیوب را به ارث برد با این وجود نتوانست کشورهای غربی را علیه ایران متحد کند و احتمالا ریاست جمهوری را بدون بهبود بخشیدن این توافق و با اعتبار کم در منطقه ترک کند. ممکن است رئیس جمهور بعدی بتواند بُرد دوبارهای را آغاز کند.