گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو- سیدمهدی حاجیآبادی؛ وقتی برای اولین بار در «جنایت و مکافات» داستایفسکی، نویسنده مشهور روسی، با شخصیت اول رمان مواجه میشویم، در فقری خردکننده زندگیاش را میگذراند و با کار ناچیزِ ترجمه امرار معاش میکند؛ با اینوجود حتی در این محیط یأسآلود، محرک راسکولنیکوف برای خشونت، فقر نیست، بلکه ایدهای است که همۀ ذهنش را فرا گرفته است: این فکر که با کشتن کسی که فقر را تداوم میبخشد، به کل جامعه خدمت بزرگی میکند. دستکم این چیزی است که ادعا میکند.
یکی از ویژگیهای متمایز جنایت و مکافات این است که پیرنگ واقعی آن نه حولوحوش جستوجوی قاتل، بلکه پیرامون کشف انگیزه میگردد. درواقع داستایفسکی با جنایت و مکافات، یکی از وجوه اصلی داستان کارآگاهی را با حذف معمای هویت جانی و درعوض تمرکز بر چرایی آن، بازنویسی کرده است. همانطور که زندگینامهنویس برجستۀ داستایفسکی، جوزف فرانک میگوید: «تمرکز جنایت و مکافات بر حل یک معماست: راز انگیزۀ راسکولنیکوف».
پس از شهادت طلبه مظلوم همدانی به دست قاتل، بسیاری به خود پدیده پرداختند؛ قطعا هرکسی میتواند از وجه متفاوتی به این اتفاق ناگوار بنگرد، منتها این گزارش نه در پی قاتل، بلکه پیرامون کشف انگیزه او است.
برخیز و بکش
شاید تجربۀ دوستی با آدمی را داشته باشید که عقایدی وحشتناک دارد. زنستیز است، یا به قومیتها و اقلیتهای دیگر نگاهی تحقیرآمیز دارد. احتمالاً شما که از نزدیک میشناسیدش، حیرت میکنید که چطور این آدم معمولی که در تعاملات روزمرهاش رفتاری مؤدب و چهبسا یاریگرانه دارد، میتواند چنین اعتقاداتی داشته باشد؟ جامعهشناسان، جواب این سؤال را در انزوا میداند، اما انزوایی خاص: انزوایی در تفکر که اجازه نمیدهد فرد خودش را جای دیگران بگذارد.
قاتل طلبه شهید همدانی، طی روزهای منتهی اقدام به قتل، در صفحه شخصی خود اقدام به انتشار مطالبی خشونتآمیز میکرد؛ تصاویری که قاتل با اسلحههای مختلف در اماکن گوناگون دیده میشود.
وی روز پیش از اقدام به قتل، دو نوشته با الفاظ توهینآمیز و خشونتآمیز خطاب به روحانیت(نماد از تیپ خاص اجتماعی)
منتشر میکند و در آخرین نوشته بدون هیچ ملاحظهای به صورت علنی خبر به شهادت رساندن طلبه همدانی را منتشر میکند.
پس از شهادت طلبه همدانی، برخی دوستان قاتل با انتشار فیلم و متونی خبر از انگیزه حقیقی وی دادند، چنانکه یکی از همین افراد مدعی شد که قاتل به انگیزه تلافی ادعای کذبی در خصوص درخواست یک روحانی از زنان ایرانی برای تزویج با مردان عراقی منتشر شده بود(که روحانی حقیقی با انتشار فیلمی آن را کذب و سوءاستفاده از تصویرش خواند)، اقدام به تقل کرده است.
لیبرالهای ایرانی و تولید و توزیع خشونت عریان
سالها پیش، پس از رایآوری ترامپ در آمریکا، و اوجگیری جریان ناسیونالیسم افراطی که با فاشیسم پیوند خورده در کشورهای مختلف جهان، عدهای نیز در ایران با تجمع در برخی اماکن اقدام به سر دادن شعارهای نژادپرستانه علیه اعراب و دیگر اقوام ایرانی کردند.
یوسف اباذری جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران، در همان ایام به بازخوانی چرایی اوجگیری چنین گرایشی در ایران و جهان پرداخت؛ و پیوستگی این پدیده را هشدار داد.
وی مشخصا از نتايج انتخابات ايالات متحده آغاز كرد و آن را از نتايج و پيامدهاي سياستهاي نوليبرالي خواند كه در دهههاي پاياني سده بيستم به دستور كار سرمايهداري بدل شدند و حالا به ثمر نشستهاند. اباذري در اين سخنراني كوشيد نشان دهد كه چگونه اين سياستهاي اقتصادي به ظهور و بروز داعش و جنگ در غرب آسیا و ظهور آنچه او فاشيسم ميخواند، ميانجامد.
اباذری در این مورد میگوید: از آخرين اتفاق كه دنيا را به تعجب واداشت شروع ميكنم، انتخاب دونالد ترامپ به رياستجمهوري امريكا. كسي كه آشكارا گرايشات فاشيستي دارد و مشخصا جنبشي كه به راه انداخته، جنبشي نژادپرستانه و طالب تبعيضات ديني است كه به شكل اغراقآميز خواهان عظمت امريكاست.
استاد جامعه دانشگاه تهران با اشاره به متفکر مشهور امریکایی نوام چامسكي، معتقد است او مثل بقيه روشنفكران مسئول امريكا ظهور ترامپ را پيشبيني كرده بود و علت آن را فرمانروايي نئوليبرالها از زمان ريگان به بعد ميدانست و بسیاری معتقد بودند امريكا به استيصال كشيده شده و راي دادن به ترامپ و امثالهم ناشي از استيصال برآمده از سياستهاي بعد از نئوليبراليسم است.
اباذری با اشاره به اینکه سیاستهای نئولیبرالی در سطح جهان با قوت از دوران تاچر در انگلیس و ریگان در امریکا پیریزی شد، معتقد است که به علت عواملی ذاتی این مکتب(مجالی دیگر برای بحث میطلبد) جامعه دچار اختلاف طبقاتی شدید شده و موجب شکلگیری طبقهای معترض که از تمامی مواهب انسانی محروم است، خواهد شد.
وی میگوید این طبقه که در بنبست کامل ذهنی و عملی به سر خواهد برد در نتیجه راهی جز دست بردن به خشونت در بالاترین سطح ندارد.
استاد دانشکده علوم اجتماعی تهران سخن از پیگیری این سیاستها در ایران در دوران پس از جنگ توسط حلقهای از اقتصاددانان که در بدنه دولتها بالاترین نفوذ را داشته میکند.
داعش ایرانی بازتولید میشود
آدم زائد كه در جنگ جهاني در اروپا متولد شد، كسي بود كه هيچ پيوند ملي با جايي نداشت. او آدم رها شده و بدون حقوقي بود. درست همينها فاشيسم را ساختند. ما الان سطح عظيم بيكاري در ايران را شاهديم كه آدمهاي زائد را ايجاد كرده است. چرا داعش به وجود آمد؟ زيرا امريكاييها آنجا را له كردند. تمام زيرساختها را زدند تا به قول خودشان عراق را از نو بسازند. در كتاب دكترين شوك در ٢٠ صفحه به خوبي توضيح داده ميشود كه چه طور امريكاييها عراق را ويران كردند تا بهشت نئوليبرالي بسازند و نتيجه نيز اين شد. اين كساني كه الان دنبال داعش رفتهاند، آدمهاي زائد و مستاصلي هستند كه از همه جا رانده شدهاند. بالاخره روحيه راديكال هم در هوا هست و نتيجه همين ميشود. اين عده راديكال همين آدمها را گرد خود ميآورند.
پس از دوران جنگ اقتصاددانان لیبرال با تزریق اندیشهشان در قالب سیاستهای اقتصادی موجب شکلگیری فاصله طبقاتی و مشکلات متعددی شدند.
پیگیری سیاستهای لیبرالی، منتج به تولید انسانهای زائدی شده که با پناه بردن به خشونت در بستر ملیگرایی افراطی ممزوج با نژادپرستی در پی شکستن فضای انزوای ذهنی خود هستند.
قاتل طلبه شهید همدانی، در ذهنش خود را نماد معترضینی میپنداشته که فکر میکند با به شهادت رساندن کسی از جنس روحانیت( وی را نماد اعراب میداند)؛ همچون قهرمانان اسطورهای خطی در دل شب خواهد کشید!
غافل که در بازی رسانههای خارجی که دهها سال است با فروکردن افکار نژادپرستی تحت پوشش کاذب ملیگرایی، جوگیری حاصل از ذات شبکه اجتماعی چون اینستاگرام و در انزوای فکری حاصل از غفلت خود در بستری که بالاتر مطرح شد، دونکیشوتوار به جای شوالیهها، به جنگ آسیابهای بادی رفت و به هلاکت رسید.
متاسفانه یا خوشبختانه جناح مذهبی و انقلابی کار رسانه ای بلد نیستند مطمئن باشید اگر دولت اصولگرایی در راس کار بود این اصلاح طلب ها از شهادت این طلبه چنان سوء استفاده ای میکردند که کشور رو به آشوب می کشوندند ولی ما هم بلد نیستیم و هم شرع اجازه نمیده
وقاحت این اصلاح طلب ها به حدی هست که حتی این قتل رو به گردن اصولگرا ها میندازن