به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، وبگاه شبکه خبری بلومبرگ در تحلیلی به راهبرد ترامپ در قبال محدودسازی روسیه و چین اشاره کرده و نوشته است که دولت ترامپ با ایجاد خطر بحران در خاورمیانه (غرب آسیا)، نشان داده که در اولویتبندی چالشهایی که آمریکا با آنها مواجه است، دچار مشکل است؛ بنابراین گزارش، نویسنده بلومبرگ تصریح کرد: دولت آمریکا با تلاش برای اتخاذ رویکردی رقابتیتر در برابر چین کار مفیدی انجام داده، اما تصمیم این دولت برای کاهش صادرات نفت ایران به صفر نشان میدهد که در این مسیر چندان پیش نمیرود. با افزایش فشار بر ایران، دولت آمریکا خطر بحران در خاورمیانه را بالا برده؛ این نشان میدهد که این دولت در دچار کمبود توان برای اجرای ماموریت حساس راهبردی خود مبنی بر ایجاد اولویتبندی در چالشهاست.
بلومبرگ میافزاید: راهبرد کلان، بهمعنای استفاده از تمام اشکال قدرت ملی برای دستیابی به بالاترین اهداف کشور از آن رو کلان خوانده میشود که نیازمند جمع کردن گسترهای از سیاستها در یک طرح کلان است. این راهبرد نیاز دارد تا اولویتها بدون اغماض تدوین شوند چرا که هرگز منابع و تمرکز نمیتواند آنقدر زیاد باشد که بتوان به حاشیه رفت. راهبرد کلان به عبارت دیگر، همانطور که مشخص میکند به کدام نبرد ورود شود، این را نیز مشخص میکند که از ورود به کدام درگیری باید پرهیز شود.
بلومبرگ در تبیین عدول دولت ترامپ از مواجهه راهبردی با چین و روسیه به موضوع کره شمالی اشاره کرده و تلاش واشنگتن برای مهار کره شمالی را در تضاد با تلاش بیشتر برای جلوگیری از توسعهطلبی چین در دریای جنوبی عنوان کرده است. این گزارش اضافه کرده: «رئیسجمهور همچنین مواجهه اقتصادی خود با چین را با ایجاد نبردهای تجاری با متحدین آمریکا تقلیل داده است. همین ذهنیت غیر راهبردی در تشدید کارزار او علیه ایران نیز نقش ایفا میکند.»
نویسنده سپس به بدگویی از جمهوری اسلامی ایران پرداخته و سعی کرده نشان دهد که ترامپ در دشمنی با ایران اشتباه نمیکند، اما سپس نوشته است: «آنچه هوشنمدانه نیست، پیگیری سیاستی است که خطر شکلگیری بحران با ایران را افزایش میدهد آن هم در شرایطی که تمرکز و توجه آمریکا در جای دیگری مورد نیاز است و سیاست مزبور، بر روابطی فشار وارد میکند که واشنگتن آنها را در مواجهه با مسکو و پکن نیاز دارد. با این حال، دولت ترامپ دقیقا دارد همین کار را میکند.»
شبکه خبری بلومبرگ به خروج آمریکا از توافق هستهای، ترریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سپس لغو معافیتهای تحریمی علیه ایران و تاثیر «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در چنین سیاستهایی اشاره و خاطرنشان کرده: «با این حال بهنظر نمیرسد این رویکرد در موافقت ایران با مذاکره برای توافقی بهتر و جدید موفق باشد چرا که پیششرطهای دولت ترامپ بهمنای تغییر کلی در جهتدهی سیاست خارجی ایران است.»
به باور نویسنده بلومبرگ، سیاست فوق الذکر از دو بعد برای واشنگتن غیرسازنده است.
اول آنکه چنین سیاستی خطر بحران را افزایش میدهد. تضمینی وجود ندارد که تهران فشارها را تحمل کند و منتظر رئیسجمهوری دیگر در سال ۲۰۲۱ بماند. تهران میتواند به فشارهای اقتصادی با اهرمهای تقابلی ضد واشنگتن پاسخ دهد، شاید با استفاده از شبکه متحدینش بر حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه فشار وارد آورد، به اهداف آمریکا یا متحدانش حمله کند یا پایبندی به محدودیتهایی را که در توافق هستهای پذیرفته بود، بکاهد. اگر تنش بین آمریکا و ایران افزایش یابد یا ایران اقداماتی شدید علیه اسرائیل یا سایر دوستان آمریکا در منطقه صورت دهد، سیاستگذاران آمریکا خود را در شرایط دردسرهای روبهرشد در خاورمیانه خواهند یافت، فرقی هم نمیکند که مستندات راهبردی دولت آمریکا چه بگویند.
دوم، سیاست آمریکا در قبال ایران روابطی را تضعیف میکند که آمریکا به تقویت آنها نیاز دارد. حتی متحدین اروپایی واشنگتن که اساسا با مهار نفوذ ایران موافقند، عمیقا نگران استفاده آمریکا از قدرت مالی برای منع دیگر کشورها از خرید نفت ایران هستند. لغو معافیتهای تحریمی همچنین کشورهایی، چون هند، ژاپن و کره جنوبی را که آمریکا در تقابل با چین به آنها نیاز دارد تحت ضربه قرار میدهد.
نویسنده در پایان تصریح کرده که واشنگتن توان دیپلماتیکی را که برای مقابله با چین و روسیه به آنها نیاز دارد در موضوعات حاشیهای خرج میکند و این دقیقا در تقابل با یک راهبرد کلان هوشمندانه است.