به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، برخی رسانههای خارجی- همصدا با رسانههای زنجیرهای در داخل کشور- اینگونه وانمود میکنند که مشکل اصلی میان ایران و آمریکا، عدم مذاکره است. این در حالی است که مسئله اصلی در حال حاضر، نه انجام مذاکره بلکه عدم پایبندی همیشگی دولتهای آمریکا- هم دموکرات و هم جمهوریخواه- به نتایج مذاکره است.
رسانههای خارجی در روزهای گذشته تاکید کردند که رئیسجمهور آمریکا موافقت خود را با سفر نخستوزیر ژاپن به تهران با هدف میانجیگری بین آمریکا و ایران اعلام کرده است.
روزنامه یومیوری شیمبون ژاپن به نقل از منابع آگاه دولت توکیو نوشت: دونالد ترامپ نسبت به تصمیم شینزو آبه برای سفر به تهران در ماه ژوئن و تلاش برای میانجیگری بین ایران و ایالات متحده و کاهش تنشها بین دو کشور، واکنش مثبتی نشان داده است.
منابع دولت ژاپن گفتند: ترامپ از این پیشنهاد حمایت کرده و خواستار سفر فوری نخستوزیر ژاپن به تهران شده است.
خبرگزاری کیودو نیوز نیز گزارش داده است که سفر شینزو آبه به تهران طی روزهای ۱۲ تا ۱۴ ژوئن (۲۲ تا ۲۴ خرداد) انجام خواهد شد.
موضوع سفر نخستوزیر ژاپن به ایران از چند منظر قابل بررسی است.
با توجه به سابقه فضاسازی رسانههای زنجیرهای در موضوعات مختلف، این طیف قطعاً با هیاهو، سفر نخستوزیر ژاپن به ایران- که اولین سفر نخستوزیر ژاپن پس از انقلاب اسلامی است- را فتحالفتوح و شاهکار دیپلماسی دولت جا میزند و آن را مصداق دیپلماسی فعال دولت مینامد.
اما برخلاف این فضاسازی کاذب، نخستوزیر ژاپن تنها در نقش «پیامرسان ترامپ» به ایران سفر میکند و هدف وی صرفاً دلالی برای پیادهسازی خواستههای رئیسجمهور آمریکا است و نه سفری با هدف ارتقای روابط دوجانبه.
در هفتههای اخیر مقامات کشورهای مختلف از جمله عمان، سوئیس و ژاپن برای واسطهگری میان ایران و آمریکا اعلام آمادگی کردهاند.
سؤال اینجاست که هدف از این دلالیها چیست؟! پاسخ روشن است؛ آمریکا در ماههای اخیر ابتدا به لافزنی و گندهگویی درباره حمله نظامی به ایران پرداخت، اما پس از آنکه این ترفند نخنما برای امتیازگیری از ایران جواب نداد، از لافزنیهای مضحک خود عقبنشینی کرده و شماره تماس داد و پای تلفن نشست تا مقامات ایرانی با او تماس بگیرند. ترامپ در مرحله بعدی، واسطهها را برای تطمیع راهی تهران کرده است.
نقش این واسطهها این است که به خیال خام خود با دادن وعدههای نسیه، مسیر امتیازگیری یکطرفه آمریکا از ایران را هموار کنند.
برخی رسانههای خارجی- با همصدایی رسانههای زنجیرهای در داخل کشور- اینگونه وانمود میکنند که مشکل اصلی میان ایران و آمریکا، عدم مذاکره است. این در حالی است که مسئله اصلی در حال حاضر، نه انجام مذاکره بلکه عدم پایبندی همیشگی دولتهای آمریکا- هم دموکرات و هم جمهوریخواه- به نتایج مذاکره است.
پیش از این مقامات اروپایی و آمریکایی صراحتاً اعلام کرده بودند که به دنبال توافق تکمیلی با ایران هستند. توافقی که در آن محدودیتهای برجامی ایران دائمی شده و موضوع موشکی و منطقهای نیز به آن اضافه شود.
پس هدف اصلی، تعمیم برجام به دیگر مولفههای قدرتساز ایران است. مولفههایی اقتدارآفرین و کلیدی که هم اوباما و هم ترامپ، با کلیدواژه «روح برجام» از آن نام برده و به خیال خام خود به دنبال برجامیزه کردن آنها هستند.
چندی پیش روزنامه الشروق تونس در گزارشی نوشته بود: «چرا ایران اصرار آمریکا برای مذاکره را رد میکند؟ پاسخ این است که تهران به خوبی میداند که دولت آمریکا هدف نهاییاش مذاکره نیست بلکه تلاش میکند آنچه میخواهد، دیکته کند و با تهدید و تشدید تنش، میز مذاکره را به میدانی برای تحمیل دیکتههای خود تبدیل کند».
برجام، مصداق روشنی از رفتارشناسی آمریکا در مذاکره، امضای توافق و اجرای توافق است. ایران در موضوع هستهای با آمریکا مذاکره کرد؛ توافقی به نام برجام امضا شد؛ این توافق به مرحله اجرا رسید؛ اما آمریکا به هیچ عنوان به تعهدات خود عمل نکرد. مقامات ارشد دولت روحانی بارها با اذعان به دستاورد تقریباً هیچِ برجام، تاکید کردند که آمریکا هم متن برجام را زیر پا گذاشت و هم روح آن را.
پیامرسانها آدرس را اشتباهی آمدهاند. نیازی به دلال فرستادن برای مذاکره نیست. این واسطهها به جای جاده صافکنی برای امتیازدهی یکطرفه ایران باید به آمریکا درباره تعهدات بر زمین مانده و عهدشکنیهای برجامیاش تذکر بدهند.
نکته قابل توجه اینجاست که در میان اسامی پیامرسانهای ترامپ، هیچ نامی از تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه، آلمان) وجود ندارد.
سال گذشته و پس از خروج آمریکا از برجام، قرار بود طرف اروپایی ظرف چند هفته درباره تعهدات برجامی خود به ایران تضمین بدهد. یک سال از خروج آمریکا از برجام گذشت ولی اروپا به هیچ عنوان به تعهدات خود عمل نکرد. ظریف اعلام کرد که اروپا تنها چیزی در حدود یک درصد از تعهدات برجامی خود را انجام داده است. این یعنی اروپا ۹۹ درصد از تعهدات برجامی خود را انجام نداد.
یکی از اهداف اصلی اظهارات متعدد ترامپ درباره ابراز تمایل به مذاکره با ایران و سپس اعلام شماره تلفن و پس از آن فرستادن واسطهها به ایران، ایجاد دوقطبی در میان مردم ایران است. دو قطبی «موافق مذاکره-مخالف مذاکره».
روحانی - آبان ۹۶- گفته بود: «آمریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست اما به برخی کشورهای شرق آسیا (کره شمالی) میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانهاند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکرهای که به تأیید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید».
رئیسجمهور آمریکا که مشغول فرستادن واسطهها به ایران برای انجام مذاکره است، همان شخصی است که چندین بار در اظهارنظری گستاخانه مردم ایران را «تروریست»! نامیده بود.
اکنون میدان اصلی نبرد میان ایران و آمریکا، در حوزه اقتصادی و به عبارتی «جنگ اقتصادی» است. در این میان سناریوی مذاکره و حواشی آن از جمله فرستادن واسطهها به ایران، نقش نارنجک دودزا را بازی میکند تا حواس افکار عمومی را از میدان اصلی نبرد، پرت کند.