به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نادر فتورهچی که با روزنامههای صبح امروز، شرق، بهار، آفتاب روز و سرمایه همکاری داشته، در گفتوگو با برنامه کات آپارات اظهار داشت: در روابط اجتماعی ما «هرم مزلو» را برعکس کردند. ما از نیازهای فرهنگی و زیباییشناختی شروع میکنیم بعد میرسیم به حق تنفس و غذا و…، مسیر اینجا کاملاً عوض شده، در اینجا اولویتمان این است که موزیک خوب گوش بدهیم تا سیر شویم.
وی با انتقاد از برخی رویههای فرهنگی عوامفریبانه میگوید: من هیچ وقت جلوی کمپین رفتن زنان به استادیوم نبودم و مسئله بیاهمیتی است. زنان بیکار هستند، … دستفروشی میکنند، کتک میخورند، هزار بدبختی دیگر دارند، خب بروند فوتبال ببینند. چه کسانی میروند فوتبال میبینند، همین پاپتها (سلبریتیها) صد تا دویست تا گلچین شده آقازاده را جمع میکنند که فوتبال ببیند صد نفر هم جوگیر پشت سر آنها هست. زنان ایرانی هم ایستادهاند و این منظره مضحک را نگاه میکنند، چون کارشان دست شیادان افتاده است. شیادانی آنور آب، شیادانی اینور.
با برجسته کردن نیازهای دست دهم زنان، ژست این را میگیرند که دارند به زنان کمک میکنند. در صورتی که چنین کاری نمیکنند. مسائل بنیادین زنان یک کدامش طرح نمیشود. اما حق فوتبال نگاه کردن، هی طرح میشود، چون در پلتفرم یک جناح است. مسئله کودکان کار، با فوتبال بازی کردن سلبریتیها با آنان حل نمیشود. راهکارهای وضع موجود این است که زنان بروند فوتبال ببینند و «ربنا» ی شجریان گوش کنیم. من میخواهم بدانم چند درصد مردم ایران اگر این چند تا کار را صبح آزاد بشود، وضعشان از اینی که هست بهتر میشود؟
فتورهچی با انتقاد از شجریانبازی رسانهای گفت: اصلاً یک کانال میگذاریم صبح تا شب ربنا پخش کند، این سه تا کار را بکنیم، شما اوضاعتان بهتر میشود؟ با طرح چنین مباحثی، بحثهای زیربنایی در جامعه رها شده است. اگر در جامعه مطرح بود، اگر بحثی که ربنای آقای شجریان داشت، حقوق کارگران در رسانهها داشت، من بحثی نداشتم. منتها تمام سهم رسانهها در اختیار ربنای آقای شجریان است. سلبریتیها فرصتطلب و ابنالوقت هستند، مدتی هست ژست مستضعفپسند گرفتهاند، پاپت و ملیجک کارش همین است.
وی با اشاره به انتقاد قوچانی به یوسف اباذری گفت: آقای «محمد قوچانی» فرد مناسبی که برخی مباحث را مطرح کند، نیست، چون دانش تئوریکش در حدی نیست که بتواند برخی مباحث را در مورد بازار اقتصاد آزاد پیش ببرد. نسبتها و وابستگیهایش اجازه نمیدهد، آن قدر آزاد نیست که این بحث را مطرح کند. آقای قوچانی شصت تا مجله درمیآورد در این مملکت.
آقای قوچانی چگونه هشتاد تا روزنامه در دست دارد، ایشان نماد اقتصاد بازار است؟ نماد رقابت است در بازار؟ آقای قوچانی دارد از یک رانت استفاده میکند. ایشان در یک بازار غیررقابتی الان ژورنالیست هستند. ایشان یکی از افراد در اختیار دارنده انحصار توان رسانهای است. هر چند با کل این هشتاد تا مجلهاش به اندازه دو تا اکانت توئیتر، خودش در جامعه تاثیر ندارد. ولی امکانات و بودجهای که میگیرد، سوبسیدی که از دولت و قدرت میگیرد، امتیازی که میگیرد و کبکبه و دبدبهای که پیدا کرده، برو بیایی که دارد، همه آن در یک بازار غیررقابتی به دست آورده است. ایشان نمیتواند مدعی بازار آزاد باشد.
وی گفت: دولت میخواهد با واگذاری همه امور به یک «بخش خصوصی قلابی» که هیچی نیست جز خودش، که کارخانهها را میگیرند، مثل هفتتپه، دو تا بچه خرده پیدا میشوند و کارخانهای با شصت سال سابقه را میگیرند، اجزای تولیدش را به حراج میگذارند، روی آن ارز میگیرند، از کشور فرار میکنند. این میشود بخش خصوصی!
دولت یک بنگاه خصوصی سودآور و منتزع از جامعه شده است، دیگر حاضر نیست برای زلزلهزدهها خانه بسازد، یک سری ملیجک (سلبریتی) جور میکند، وام را به آنها میدهد. یادتان باشد که اگر خانهتان خراب شد در زلزله یقه مرا نگیرد، خودتان باید بسازید. من هم یک تکریم و حمایتی از راه دور میکنم، یک سری خیر و فرشته مهربان (سلبریتی) به شکل عجیبی پیدایشان میشود و اینها میآیند برای شما خانه میسازند. یک وقت از دولت توقع نداشته باشید، وظیفهای بر عهده دولت نیست. این میشود نئولیبرالیسم و فاجعه است.