به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، معتقد است جریان اصلاحات نیازمند گفتوگوی جدی با بدنه خود است و اگر بزرگان اصلاحات نقدهای بدنه اصلاحطلبی را نپذیرند، جوانان با آنها همراهی نخواهند کرد. همین صراحت کلام و موضع شفاف است که جایگاه حزب متبوعش را در سالهای گذشته در بدنه اصلاحطلبی تثبیت کرده است.
حزب ندای ایرانیان که از سال 93 شکل گرفت، با مخالفت بخشی از جریان تندروی اصلاحات روبرو شد ولی بلافاصله پس از سیاستهایی نوگرایانه، جای خود را در جریان اصلاحات باز کرد.
سعید نورمحمدی عضو شورای مرکزی و یکی از بنیانگذاران حزب ندای ایرانیان و از موثرترین اعضای این حزب است. او علاوه بر این، در جلسات شورای مشورتی سید محمد خاتمی نیز شرکت میکند و در جلسات شورای هماهنگی و شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز حزب متبوع خود را نمایندگی میکند. او منتقد میزان نقش دهی به جوانان در شورای عالی است و از حس سرخوردگی بدنه اصلاحات به دلایل مختلف سخن میگوید.
نورمحمدی در گفت وگوی یکونیم ساعته پیش، رو از دولت تا جریان اصلاحطلب را نقد کرده و در جاهایی از درِ ایجاب، راهکارهایی نیز میدهد. او معتقد است که عدم جوانگرایی و توجه نکردن دولت به پیشنهادات صاحبنظران پاشنهآشیلی بوده که دولت را از نظر کارآمدی دچار چالش جدی کرده است.
متن گفتوگوی سعید نورمحمدی عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان و شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان بعد از بازبینی و اصلاح بخشهایی توسط وی به شرح ذیل است:
*اصلاح طلبان از شرایط فعلی کشور ناراضیاند و دچار سرخوردگی شدهاند
اخیرا آقای محمدرضا تاجیک در اظهاراتی گفته که «اصلاحطلبی را ابزار قدرت قرار دادیم و هر زمان که به قدرت رسیدیم فراموش کردیم از کجا آمدیم». دیدگاه شما در این خصوص چیست و آیا اصلاحات از سال 92 با انتخاب آقای روحانی اسیر یک مصلحت سنجی نشد که مجبور به ادامه آن تا 8 سال دیگر است؟
نورمحمدی: ذات قدرت، مصلحت سنجی است و همیشه جریانات سیاسی زمانی که بیرون قدرت هستند، شعارها و ایدههای رادیکالتری ارائه میکنند؛ ولی به طور طبیعی وقتی در قدرت قرار میگیرند به دلیل ذات قدرت و روبرو شدن با واقعیتها و محدودیتهای موجود، دچار نوعی انفعال و محافظهکاری میشوند. به همین خاطر نمیشود مصلحتسنجی را مشکل اصلی دانست.
صحبتهای آقای دکتر تاجیک بازتابی از یک سرخوردگی عمیق در جریان اصلاحات است. سرخوردگیای که سن و سال نمیشناسد. از آقای دکتر تاجیک به عنوان یکی از چهرههای با تجربه و آکادمیک جریان اصلاحات تا بدنه جوان و دانشجوی حامی جریان اصلاحات همه به نوعی دچار این سرخوردگی شدهاند. اصلاح طلبان از شرایط فعلی کشور ناراضی هستند. در عین حال در بخش قابل توجهی از این وضعیت خود را سهیم میبینند.
*شرایط این روزهای کشور چیزی نبود که اصلاح طلبان آن را ترسیم میکردند
شرایط این روزهای کشور چیزی نبود که اصلاح طلبان آن را ترسیم می کردند و به مردم وعده داده بودند. چیزی نبود که به خاطر آن هزینهها و محدودیتها را تحمل کرده بودند. خصوصا بعد از دولت آقای احمدینژاد، انتظار جریان اصلاح طلب کشور از روزهای پیش رو چیز دیگری بود. این تفاوت انتظار باعث سرخوردگی در این جریان شده و در این شرایط برخی این وضعیت را به گردن دولت پنهان میاندازند و سعی میکنند به نوعی فشار را از روی خودشان و جریان اصلاحات بردارند. یا حتی آقای رییس جمهور حرف از ناکافی بودن اختیاراتش میزند؛ که البته بعید میدانم جامعه هم این قبیل استدلال ها را بپذیرد.
در مقابل برخی افراد مثل آقای دکتر تاجیک با نقد به درون، به دنبال پیدا کردن چرایی این وضعیت هستند. صحبتهای آقای تاجیک را از این منظر میتوان نگاه نقادانه به عملکرد اصلاحطلبان دانست. البته این اولین بار نیست که ایشان و افراد دیگری با نگاه به درون، جریان اصلاحطلبی را نقد میکنند. سال 92 هم دکتر تاجیک مساله «نواصلاح طلبی» را مطرح کرده بودند که به معنای باز شدن فضای سیاسی در جریان اصلاحات برای نسل جوان یا پوستاندازی اصلاحطلبی و نوعی تجدیدنظرطلبی در حوزه برخی اهداف و آرمانهای این جریان سیاسی تعبیر شد. حزب ندای ایرانیان هم در همین راستا شکل گرفت و شعارها و اهدافش را اعلام کرد. صحبتهای اخیر دکتر تاجیک بعد از دیدن 6 سال دیگر عملکرد اصلاحطلبان و دیدن شرایط کشور، صریح تر مطرح و انتقادهای مستقیمتری به عملکرد جریان اصلاح طلبان وارد شده است.
*عملکرد روحانی باعث شده اصلاحطلبان پاسخ درستی به جامعه نداشته باشند/ اصلاحطلبان در دستیابی به آرمانهایشان ناکام ماندهاند
این سرخوردگی که گفتید احساس سرخوردگی است یا واقعا عواملی به چنین اتفاقی دامن زده است؟ آقای تاجیک بر اساس واقعیاتی دچار سرخوردگی شدهاند یا یک احساسی منجر به این مسئله شده است و احساسی که در افکار عمومی هست را منتقل میکنند؟
نورمحمدی: بالاخره شرایطی در کشور حاکم شده است که اصلا ایدهآل جریان اصلاحات اعم از نخبگان و پایگاه اجتماعی آن نبوده است. عملکرد دولت به خصوص در دوره دوم اصلا قابل دفاع نیست. آقای روحانی در فاصله ایام تبلیغات انتخابات شعارهای خیلی تندتری دادند. اما در عمل حتی در چینش کابینه به خواست جامعه توجهی نکردند. یا از آن مهمتر از آن در حوزه اقتصادی در کنار محدودیتهایی که به کشور تحمیل شد، عملکرد دولت غیر قابل دفاع و پر از اشتباه بوده است. این باعث شده اصلاحطلبانی که مردم را به دعوت به رای دادن به آقای روحانی کردند، پاسخ درستی به جامعه نداشته باشند و به نوعی حتی شرمسار مردم باشند. اصلاحطلبان برخلاف اصولگرایان تکیه و پشتوانهای جز رای مردم ندارند و با رای مردم بود که از غربت بیرون آمدند. حالا که میبینند با عملکرد دولت و مجلس این پشتوانه آسیب جدی دیده، دچار ناامیدی و سرخوردگی شدهاند. امروز بخش قابل توجهی از بدنه اجتماعی اصلاحطلبان این احساس را پیدا کرده که صرفا سکوی پرتاب برخی به سمت قدرت شده و در عمل انتظاراتش را تحقق یافته نمیبیند. در مجموع میتوانم بگویم اصلاحطلبان در دستیابی به آرمانهایشان ناکام ماندهاند.
در کنار این، دولت هم اصلا انتقادپذیر نیست. یکی از مشکلاتی که اصلاح طلبان با دولت آقای احمدی نژاد داشتند روحیه انتقاد ناپذیری ایشان بود. دولت آقای روحانی هم یا انتقادها را تحمل نمیکند یا در بهترین حالت فقط میشنود و وقعی به آن نمینهد. تقریبا اکثریت دولت همین است. از راس که رئیس جمهور محترم هستند، تا مدیران رده پایین آن.
مثلا یک مورد ساده بخواهم مثال بزنم؛ در همین ماه مبارک رمضان افطاری رییس جمهور با جوانان برگزار شد. بعد از این افطار یکی دو نفر از جوانان اصلاح طلب دهه هفتادی که سال 96 خودشان را وقف ستاد آقای روحانی کرده بودند و در افطار حضور داشتند، توییتی در نقد صحبتهای رییس جمهور زدند با این مضمون که «رییس جمهور کسل کننده و تکراری حرف زدند». فردای این توییت از چند کانال از دفتر رییس جمهور تماس گرفتند که بگویید این توییت را بردارند. چون یکی از این جوانان عضو حزب ندای ایرانیان بودند، با من هم تماس گرفتند و درخواست کردند که این توییت را حذف کنند. سوال کردم توییت چه بوده؟! که برایم خواندند. گفتم «ایرادش چیست؟ خب؛ نظر یکی از جوانان که شرکت کرده این است که صحبتهای رییس جمهور کسلکننده بوده است». متاسفانه حتی در این حد هم تحمل نمیکنند. در نهایت هم به دلیل احترام به توصیه یکی از مدیران وزارت ورزش و جوانان که تحلیلشان این بود که بهتر است تلقی مخالفت جوانان اصلاحطلب با رییس جمهور و دفتر ایشان ایجاد نشود، از دوست جوانمان خواستیم که به دلیل ناراحتی دفتر رییس جمهور پستشان را پاک کنند. همین ویژگی را در راس دولت هم میبینید.
چند وقت پیش 38 اقتصاددان نامهای به دولت نوشتند و راهکارهایی پیشنهاد دادند ولی دولت هیچ توجهی به این پیشنهادات نکرد. حتی یکی از این دوستان اقتصاددان را دعوت نکردند که بگویند متن نامه را خواندیم. تا اینکه رهبر انقلاب در یکی از این سخنرانیهایشان به این نامه اشاره کردند و گفتند برخی از این اقتصاددانان نکاتی گفتند که دلسوزانه و درست است و خوب است دولت به آن توجه کند. حتی بعد از صحبتهای ایشان هم تا مدتی دولت اقدامی برای بررسی این پیشنهادات نکرد و بعد از مدتی تحت فشار، رئیسجمهور با آنها جلسه گذاشت.
*دولت تکلیفی بر خود در مورد پیشنهادات و انتقادات از سوی اصلاحطلبان قائل نیست
اصلاحطلبان هم این مسایل را هم میبینند. میبینند که دولت نقد را هم نمیشنود و تکلیفی بر خود در مورد پیشنهادات و انتقادات خصوصا از سوی اصلاحطلبان قائل نیست. اگر در دولت آقای احمدی نژاد فقط رییس جمهور بود که انتقاد و مشورت ناپذیر بود امروز بخش عمده دولت همین است. به طور طبیعی سرخوردگی و یاس، اصلاح طلبان را فرا میگیرد.
آیا این سرخوردگی صرفا معطوف به رابطه اصلاحات و دولت میشود؟
نورمحمدی: علاوه بر اینها، بدنه اصلاحطلبان مجموعا از عملکرد منتخبین خود در مجلس و شوراهای شهر رضایت ندارند. کمتر شهری مثل شورای شهر و شهرداری مشهد هست که باعث افتخار اصلاحطلبان باشد. در مجلس بخشی از افرادی که به اسم لیست امید وارد مجلس شدند، کمترین تعهدی نسبت به پایگاه حامی خود نداشتند. مثلا در یکی از شهرهای خراسان رضوی که من اصالتا متولد آنجا هستم، فردی کاندیدا شد. چند کاندیدای محدود اصلاحطلبی هم که باقی مانده بودند و تایید صلاحیت شده بودند به نفع ایشان کنار رفتند. ایشان با حمایت اصلاحطلبان رای آوردند و وارد مجلس شدند. اما عملکرد ایشان خلاف انتظار جامعه اصلاحطلب بوده است.
*افرادی به نام لیست امید رای آوردند که کمترین همراهی را با جریان اصلاحات نداشتهاند
در همین انتخابات هیات رییسه مجلس، آنان با وجودی که با لیست امید رای آورده بودند، برای ریاست به آقای دکتر لاریجانی رای دادند و حاضر به رای دادن به دکتر عارف نشدند. یا مصاحبههای اخیری که ایشان داشتند بیشتر معطوف به تایید صلاحیت گرفتن در انتخابات دوره بعد بود تا آنچه که مطالبه پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان باشد. برای اصلاحطلبان این شهر سوال جدی پیش آمده که چرا از ایشان و امثال ایشان حمایت کردند؟ در خیلی از شهرهای دیگر هم این طور است. افرادی به نام لیست امید رای آوردند که در مجموع کمترین همراهی را با جریان اصلاحات نداشتهاند. اصلاحطلبان حس بدی نسبت به چنین انتخابی دارند. در مورد خود آقای دکتر روحانی هم این مساله صدق میکند.
*اصلاحطلبان فعلا مصمّم به شرکت در انتخابات هستند
آقای حجاریان اخیرا به حضور مشروط در انتخابات اشاره کرده است. اولا اینکه این گزاره چقدر در بدنه اصلاحات مورد اقبال است و ارزیابی شما در این خصوص چیست؟ چقدر محتمل است اصلاحات در نهایت به این نتیجه برسد که در انتخابات ورود نکند؟
نورمحمدی: من هم جلسه شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب و هم شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان را از طرف حزب ندای ایرانیان شرکت میکنم. در هیچ کدام از این دو نهاد اصلا نشانهای مبنی بر عدم حضور یا حضور مشروط در انتخابات ندیدهام. گرچه بحثهای انتخاباتی تازه شروع شده و در مرحله اولیه است ولی اصلاحطلبان فعلا مصمّم به شرکت در انتخابات هستند.
البته دغدغه آقای حجاریان هم همان دغدغهای است که عرض کردم. این مسئله که ما به دلیل عدم امکان حضور چهرههای اصلاحطلبِ مطمئن و رد صلاحیت آنها، گاهی اوقات مجبور هستیم از افرادی حمایت کنیم که از وفاداری شان به منافع ملی و جریان اصلاحات مطمئن نیستیم. چهرههایی که گاهی مثل هندوانه دربسته هستند و ممکن است با منفعتطلبی، آبروی اصلاحات را ببرند یا در روز حادثه به نفع جریان رقیب رای دهند. دغدغه آقای دکتر حجاریان تقریبا این است ولی به هر حال در مورد نتیجهگیری ایشان باید بحث کرد. البته این نگاه خوشبینانه است که با شناختی که از دکتر حجاریان دارم فکر میکنم دغدغه ایشان همین است.
برخی هم هستند که چون احساس میکنند که اصلاحطلبان در این انتخابات شکست میخورند، به سمت عدم شرکت در انتخابات بروند که فکر میکنم این نگاه با هیچ معیار سیاسی و اخلاقی و عقلی توجیهپذیر نیست.
*شرایط امروز کشور، آینده ای نبود که اصلاح طلبان به مردم وعده داده بودند
یعنی ایشان هم دچار همان سرخوردگی شدند که آقای تاجیک به آن دچار است؟
نورمحمدی: این سوالات و دغدغه ها کل جریان اصلاحات را در بر گرفته است. شما با آقای خاتمی هم که صحبت کنید این را حس میکنید. با فعالان احزاب صحبت کنید همین دغدغه را دارند. با آقای دکتر عارف هم خصوصی صحبت کنید به نوعی نسبت به آنچه پیش آمده انتقاد دارند. گفتم؛ شرایط امروز کشور، آینده ای نبود که اصلاح طلبان به مردم وعده داده بودند.
به نظر میرسد جلسه شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان و یا همین پارلمان اصلاحات که مدتهاست روی آن کار میشود خروج خاصی ندارند و این فضا به افکار عمومی القا میشود که محتوای این جلسات به سمتی میرود که آقای حجاریان پیشبینی کرده است. وقتی پلن خاصی وجود ندارد ممکن است در زمینی قرار بگیرند که آقای حجاریان پیشبینی کرده. به نظر شما این چقدر واقعیت عینی میتواند داشته باشد؟
نورمحمدی: فکر نمیکنم اینطور باشد. ما همیشه که انتخابات مجلس داشتیم بحثهای جبهه انتخاباتی از نیمه دوم سال شروع میشد چون انتخابات مجلس یا نیمه دوم بهمن بود و یا در اسفند ماه. بحثهای جدی و سازماندهیها در نیمه دوم سال شروع میشود. اصلاحطلبان جلساتشان به صورت منظم برگزار میشود ولی برخی موارد را رسانهای میکنند ولی برخی مباحث داخلی خود را که جذابیت رسانهای ندارد رسانهای نمیکنند. کارگروههای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان شکل گرفتهاند و زیرساختهای فعالیت در انتخابات مجلس را آماده میکنند.
*اصلاحطلبان نیازمند یک گفتوگوی جدی با بدنه خود هستند
همین اخیرا بحث استانها را داشتیم و آئیننامه کمیته استانهای شورای عالی که تعیین کننده چگونگی ورود اصلاحطلبان در استانها است تدوین شده است. همچنین گروه پایش و ارزیابی که آیین نامه ارزیابی عملکرد نمایندگان را تصویب کرده که بر اساس آن ارزیابی نمایندگان فعلی مجلس را انجام دهد که چقدر این عملکرد در چارچوب هویّت اصلاحطلبی بوده است.
*اگر بزرگان اصلاحات نقدهای بدنه اصلاحطلبی را نپذیرند، جوانان با آنها همراهی نخواهند کرد
اینها بحثهای تشکیلاتی داخلی است. خود احزاب هم کارهای خود را شروع کردهاند ولی هنوز برای ورود به مصادیق زود است. فکر میکنم مشکل اصلی ما همین سرخوردگیای است که در بدنه اصلاحات و جوانانی که میخواهند رای بدهند به صورت محسوسی وجود دارد. برای همین اصلاحطلبان نیازمند یک گفتوگوی جدی با بدنه خود هستند. بدنهای که احساس میکند مطالباتش برآورده نشده است. این گفتگو باید معطوف به پذیرفتن نقدها و اصلاح آنها باشد. چنان چه بزرگان اصلاحات این نقدها را نپذیرند میدانم جوانان به طور قطعی با آنان همراهی نخواهند کرد.
جمعبندی تا الان کدام بوده است؟ الان اصلاحات زیر چتر شورای سیاستگذاری خواهد بود یا پارلمان اصلاحات. وزنه کدام یک سنگینتر است. چون یک گنگی را شاهد هستیم.
نورمحمدی: این گنگ بودن درست است و دلیل آن نیز بیتصمیمی خود اصلاحطلبان است. مسئلهای که وجود دارد این است که پارلمان اصلاحات شکل نگرفته و تا زمانی که شکل نگیرد متولی تصمیمگیریهای اصلاح طلبان شورای عالی سیاستگذاری است. آقای عارف هم در جلسه شورای عالی و هم جلسات دیگر صراحتا گفتهاند اگر پارلمان اصلاحات شکل بگیرد شورای عالی سیاستگذاری کارش تمام است. تا جایی که میدانم آقای خاتمی هم این پیشنهاد را داشتند که اگر پارلمان شکل بگیرد شورای عالی همچنان کارش را انجام دهد تا بین این دو رکن ارتباطی برقرار شود؛ که آقای عارف مخالفت کردند و گفتهاند اگر پارلمان شکل بگیرد لزومی به وجود شورای عالی نیست. مسئله شکلگیری پارلمان اصلاحات است. شاید تا دو هفته پیش به شکلگیری پارلمان امیدوار بودم ولی الان نمیدانم چقدر امکان پذیر باشد. با توجه به تفاوت دیدگاه عمیقی که بین اصلاحطلبان در این خصوص وجود دارد.
قطعا پارلمان نیازمند یک روح پارلمانتاریستی است و باید روحیه شورایی و جمعی در بین اصلاحطلبان حاکم باشد.
نورمحمدی: درست است. مساله اختلاف برانگیز در مورد تشکیل پارلمان اصلاحات در همین جا ایجاد شده است. بحث فراگیر بودن یا فراگیر نبودن. در شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب این دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول این است که برخی احزاب معتقدند پارلمان اصلاحات باید ترکیب اعضایش از اعضای احزاب باشد. به این صورت که از هر حزب 15 نفر وارد پارلمان شوند. یعنی ما که 30 حزب داریم، پارلمان 450 نفر بشود. 10 نفر از فراکسیون امید و 10 نفر از روزنامهنگاران به تائید خودمان و 10 نفر دیگر از اعضای وزرای دولت اصلاحات حضور داشته باشند. این پارلمان مد نظر آنهاست.
نگاه دیگر که نگاه قبلی را قبول ندارد، میگوید پارلمان اصلاحات باید فراگیرتر باشد. یعنی نمیتوانید شما پارلمانی شکل دهید بدون اینکه دانشجویانی که خود را اصلاحطلب میدانند، روزنامه نگاران، اصلاح طلبان شهرهای بزرگ و کوچک، بدنه حامی جریان اصلاحات در آن مشارکت نداشته باشند. اگر مشارکت داشته باشند تصمیمات پارلمان از حداکثر مشروعیت و اثرگذاری برخوردار خواهد بود. اختلاف دیدگاه در این مورد باعث شد که پارلمان اصلاحات به کمیته سیاسی بازگردانده شود تا در مورد یکی از این دو رویکرد بررسی و نتیجه برای تصمیمگیری نهایی به شورای هماهنگی اعلام شود.
مسئله بعدی هم بحث حقوقی پارلمان اصلاحات است. همین الان در شورای عالی اصلاحطلبان با محدودیت قانونی مواجه شدند. برخی نهادها به برخی افراد فشار میآورند که شورای عالی غیرقانونی است و نباید در جلسات آن شرکت کنید. همین الان که صحبت میکنیم نماینده کارگزاران به دلیل همین فشارها در جلسات شورای عالی شرکت نمیکنند و اصلاحطلبان مجبور شدند رییس کمیته استانهای شورایعالی را که ایشان بودند تغییر دهند. این محدودیت برای جمنای اصولگرایان وجود ندارد. مثلا شما نمیشنوید که بگویند فلان عضو حقیقی جمنا را احضار کردهاند و گفتهاند جمنا غیر قانونی است و حق شرکت در جلسات آن را ندارید.
دلیلی هم که میآورند این است که این شورایعالی به عنوان یک جبهه در وزارت کشور ثبت شده است. جبهه هم طبق قانون متشکل از احزاب است. ولی یکسری افراد حقیقی هم در شورایعالی وجود دارند و بنابراین حق ندارید دور هم جمع شوید. ولی چگونه آقایانی که عضو هیچ حزبی نیستند در جمنا شرکت میکنند؟ اصلاحطلبان هنوز نتوانستهاند برای این مساله که آن را تبعیض سیاسی میدانند، راهکاری پیدا کنند. اصلاحطلبان به این دو دلیل در خصوص پارلمان اصلاحات هنوز به جمعبندی نرسیدهاند.
* نماینده کارگزاران در شورای هماهنگی، اساسنامه پیشنهادی پارلمان را در حزبشان ارائه نکرد
از آقای کرباسچی شنیده بودیم که پارلمان اصلاحات فقط برای انتخابات است ولی اکنون از شما میشنویم آقای عارف هم موافقت چندانی با ادامه کار شورای عالی ندارد. این مسئله چگونه باید تحلیل شود؟
نورمحمدی: آقای دکتر عارف مخالف شورای عالی نیستند. به تعدد نهادهای تصمیمگیر در جریان اصلاحات که باعث گیج شدن بدنه و خود اصلاح طلبان می شود، اعتقاد ندارند. در عین حال معتقدند باید نهادی برای تصمیم گیری و هماهنگی در این جریان سیاسی وجود داشته باشد. فعلا این وظیفه برعهده شورای عالی است. اگر پارلمان شکل بگیرد به عهده این نهاد گذاشته میشود.
فکر میکنم نماینده کارگزاران در شورای هماهنگی احزاب اساسنامه پیشنهادی پارلمان را در حزبشان ارایه نکرد. در این اساسنامه و اتفاقا در بخشهایی که بدون اختلاف به تصویب رسید پارلمان یک نهاد دائمی است و فقط وظیفه انتخاباتی ندارد.
چقدر احتمال دارد همین شورای سیاستگذاری امسال محوریت جریان اصلاحات باشد؟
نورمحمدی: احتمالش خیلی زیاد است که تا پایان انتخابات مجلس همین شورای عالی سیاستگذاری کار را ادامه دهد. البته این به معنای خوب یا بد بودن نیست بلکه در عمل اتفاقی که میافتد و سمت و سویی که میرود به این سمت است.
موضع حزب ندای ایرانیان در این باره چیست؟
نورمحمدی: اعضای حزب ندا از ابتدا که بحث پارلمان اصلاحات مطرح شد، خیلی استقبال کردند. ما در چند جلسه در دفتر سیاسی شورای مرکزی حزب، اساسنامه پارلمان اصلاحات را بررسی و از تشکیل پارلمان اصلاحات استقبال کردیم و جمعبندیمان این بود که شکل گرفتن پارلمان در مجموع به نفع جریان اصلاحطلبان است. معتقدیم تعدد زیاد احزاب از نشانههای توسعه سیاسی نیست. وقتی شما در کشور 120 حزب، تازه با قانون جدید دارید یعنی عملا حزبی وجود ندارد. ما نیاز به چند حزب قوی و قدرتمند داریم. پارلمان اصلاحات می تواند یک قدم به سوی تشکیل حزب فراگیر اصلاح طلبان در آینده باشد. به همین دلیل کلیات آن را به نفع کشور میدانیم.
با این وجود در پیشنویس نکاتی داشتیم که به صورت مکتوب به شورای هماهنگی ارایه دادیم. از جمله نکاتی که حزب ندا در مورد پارلمان اصلاحات داشت این بود که ما بخشی از اعضای پارلمان اصلاحات را با انتخابات تعیین کنیم. یعنی انتخابات استانی وجود داشته باشد و هر فردی که میگوید من اصلاحطلبم حق کاندیدا شدن و رای دادن داشته باشد. از بین 450 نفر به نظر ما باید 150 کرسی اینگونه برگزیده شود. در هر استان هم سهمیه بگذاریم و برای مثال در آذربایجان شرقی یک تعداد، آذربایجان غربی یک تعداد و سایر استانها هم به این منوال تعدادی را داشته باشند. 150 نفر به صورت مستقیم توسط بدنه اصلاحطلبان انتخاب شوند. این پیشنهاد را مکتوب اعلام کردیم ولی نتیجهای که در شورای هماهنگی میخواستیم تاکنون به دست نیاوردیم و در حال رایزنی با احزاب در این مورد هستیم.
* اگر اصلاح طلبان میدانستند که ماحصل دولت دوم روحانی شرایط فعلی است، حمایت نمیکردند
به مشکلات اعم از اقتصادی و سایر مشکلات اشاره کردید. این مشکلات به خاطر حمایتی که جریان اصلاحات از دولت داشت، گریبان اصلاحطلبان را گرفته است. سهم اصلاحات در این مشکلات زیاد است؟ یا دولت سهم بیشتری از این مسائل دارد؟
نورمحمدی: ببینید دو چیز در شرایط فعلی مردم ایران را آزار می دهند. اولین مساله شرایط اقتصادی کشور است که نتیجه ترکیبی از تحریم های ناجوانمردانه علیه کشور و ناکارآمدی و بیبرنامگی دولت است. درست است که بخش عمده مشکلات اقتصادی کشور ساختاری و ناشی از دولت رانتیِر است؛ اما من خاطرم نمیآید دولتی تا این حد بیبرنامه و بی استراتژی در ایران روی کار آمده باشد. ممکن است در حوزههای دیگر مثل امنیت و بهداشت مردم ناراضی نباشند اما در حوزه اقتصاد عملکرد دولت ابدا قابل دفاع نیست. من مطمئن هستم اگر اصلاح طلبان می دانستند که ماحصل دولت دوم آقای روحانی شرایط فعلی کشور میشود از ایشان در دور دوم حمایت نمیکردند یا در شکل حمایتشان تغییر جدی میدادند.
*نسل اول و دوم انقلاب تمام توانشان همین بوده و بیش از این توان ندارند
مساله دوم هم فساد و تبعیضی است که کشور را در برگرفته و اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد. من فکر میکنم نسل اول و دوم انقلاب تمام توانشان همین بوده و بیشتر از این توان ندارند. نه توان بهبود شرایط زندگی مردم و نه ایستادگی در برابر فساد. تمام توان مدیران اصلاحطلب و اصولگرا شده است شرایط فعلی کشور. برای همین پوستاندازی نسلی و مدیریتی در کشور اجتنابناپذیر است.
*سهمخواهی آزاردهنده نتیجه مدیریت پشت صحنه دوستان نسل اولی شورای شهر است
به همین دلیل علاوه بر دولت هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان به دلیل مقاومتی که در برابر جوان کردن مدیریت کشور نشان میدهند و حاضر به رها کردن طعم خوش قدرت نیستند، در این شرایط سهیم بوده اند. در همین شورای شهر تهران سهم خواهی آزاردهندهای که در قالب فراکسیونبندی شکل گرفت، نتیجه مدیریت پشت صحنه همین دوستان نسل اولی اصلاح طلب بود که با کمال تاسف برخی از دوستان جوان ما را هم آلوده این بازی کردند. برای همین باید این افراد را که آبروی جریان اصلاحات و رییس دولت اصلاحات را قربانی منافع باندی خودشان کردند کنار گذاشت. در جریان اصولگرا هم همین طور است. من فکر میکنم به زودی یک انقلاب مدیریتی در کشور رقم خواهد خورد و نسل اول اصلاحطلبان و اصولگرایان به اجبار بازنشست خواهند شد.
*ضعف عملکرد دولت ناشی از همین مقاومت در برابر جوانگرایی است
من معتقدم حتی ضعف عملکرد دولت هم ناشی از همین مقاومت در برابر جوانگرایی است. افراد مسن و فرتوت خلاقیت ندارند. شهامت گرفتن تصمیمات مهم ندارند. کما این که شما ببینید چقدر تصمیماتی که باید به نفع کشور گرفته میشد به دلیل محافظهکاری و ترس از کاهش رای توسط دولت گرفته نشد. مدیران مسن دولت، کشور را قربانی خودشان کردند. میلیاردها تومان بودجه کشور را برای کنترل ارز هزینه کردند و علاوه بر شکستن یکباره قیمت ارز و ایجاد شوک به جامعه، بستر رانت و فساد را هم ایجاد کردند. یا در مورد حذف دهکهای بالای جامعه از دریافت یارانه مقاومت عجیبی از خود نشان می دهند. در مورد بالا نرفتن قیمت بنزین هم این طور هست و ده ها مورد دیگر. گاهی برای کشور باید تصمیمات شجاعانه و تلخ گرفت که از مدیران و وزرای پیر بر نمیآید. من فکر میکنم دولت هر قدر جوان تر بود در اتخاذ تصمیمات شجاعانهتر رفتار میکرد.
*حرفهای جوانان عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان شنیده نمیشود
در راس اصلاحات به جوانگرایی چقدر اهمیت داده می شود تا دیدگاه های جوانانی امثال شما وارد عرصه اجرا شود؟
نورمحمدی: به نظرم نگاه به جوانان و جوانگرایی در هر دو جریان کشور بر خلاف رویکردهای رهبری انقلاب، ابزاری است. در جلسات شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان 8 نفرمان جوان هستیم. همه ما بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که خیلی حرفهای جوانان شنیده نمیشود و اثرگذار نیستیم. الان عمدتا جوانان یا به جلسات نمیآیند یا در انتهای سالن جلسه و کنار هم می نشینند و خیلی در مباحث هم مشارکت نمیکنند. این ناشی از این است که احساس میکنند اثرگذار نیستند. در دولت هم همینطور است و با وجود اینکه آقای روحانی شعارهای حمایت از جوانان داد ولی در عمل چیزی که جوانان اصلاحطلب و حامی دولت انتظار داشتند با آن چیزی که اتفاق افتاد فاصله زیادی داشت.