شاید در فیلم او (her) که در سال ۲۰۱۳ ساخته شده است میشود به قدری در تخیلی بودن واقعیتهایی که رسانههای مجازی برای ما میسازند آگاه شد که ماجرا از زمانی آغاز میشود که شما آن تخیل مجازی را به عنوان واقعیت میپذیرید.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو_مصطفی رحیمی_ زندگی دوم در فضای مجازی فضای مجازی اولین بار توسط نویسنده داستانهای علمی تخیلی ویلیام گیبسون بکاررفت. او در سال ۱۹۸۴ کتابی بنام نورومانسر نوشت. در این داستان افراد مستقیماً مغزهای خودرا به کامپیوتر وصل میکردند ومیتوانستند اطلاعات آن را مشاهده نمایند. آنها بگونهای در جهان سفر میکردند که گویی در دنیای واقعی هستند. واقعیت مجازی در سال ۱۹۹۰ توسط محقق آمریکایی بنام ایوان ساوسرلند اختراع شد. اوتوانست محیطی مصنوعی ایجاد کند که دیدنی، شنیدنی، احساس کردنی و عمل کردنی بود. در سال ۲۰۰۳ یک شرکت آمریکایی برنامهای با عنوان زندگی دوم یا Secondlife را با الهام از فضای مجازی، به منظور ایجاد یک زندگی واقعی بنیان نهاد. در اواخر سال ۲۰۰۶ خبرآن به صورت گسترده از طریق رسانهها پخش شد.
در مقاله هویت انسانی در رسانههای مجازی گفته میشود که:
خود (Self) مجموعهای از محتواهایی است که به یک شخص باز میگردد. البته "خود" با توجه به فرایندها و محتواهای مختلف چند مرتبه را دارست:
من که هستم؟ یعنی آنچه که خودم از خودم میدانم.
من چه میتوانم؟ آگاهی من به توانمندیهای خودم.
من در نظر دیگران چگونه ام؟ آگاهی به خودم در اجتماع.
خودم را چگونه حس میکنم؟ احساس و ازیابی خودم از خودم در عرصه اجتماع.
این مفاهیم در حوزه رسانهای تغییر میکنند، زیرا رسانه قابلیتهای خاص خود را دارهستند:
رسانههای عمومی ما را با هویت اشخاص دیگر رو به رو میسازند.
این امکان را به فرد میدهند تا خودش را ارائه نماید.
در اینترنت هویت انسانها به صورت ناشناخته و غیر قابل رویت است به گونهای که هر فرد میتواند نقشهای مورد پسند خودش را بازی کند. نقشهایی که شاید در زندگی روزمره خود هیچ سنخیتی با آنها ندارد.
به گزارش یورونیوز، در نشریه مراقبتهای اولیه و بهداشت خانواده منتشر شده است و نشان میدهد در بازه زمانی اکتبر ۲۰۱۱ تا نوامبر ۲۰۱۷ تعداد ۲۵۹ نفر جان خود را به هنگام گرفتن سلفی از دست دادهاند.
دکتر تریسی آلووی، روانشناس میگوید اینکه سلفی افراد را به مرگ سوق میدهد لزوما درست نیست. در واقع بیشتر افرادی که بر اثر گرفتن سلفیهای ماجراجویانه جان خود را از دست دادهاند، قبل از آن نیز مبادرت به انجام این دست فعالیتها کردهاند.
او میگوید: «اگر کسی به طور معمول آدم ماجراجویی باشد یا رفتارهای این شکلی را در زندگی آفلاین و شخصی خودش نشان دهد، احتمالا همین دست رفتارها را در زندگی آنلاین خود هم به نمایش خواهد گذاشت. پس اینطور نیست که ببینید یکدفعه آدمها به هنگام یک عمل خطرناک موبایل در دست مشغول گرفتن سلفی از خودشان باشند».
دکتر آلوی در این خصوص میگوید: «قشر پیشپیشانی مغز بخشی است که مغز را قادر میکند تصمیمات منطقی اتخاذ کند. این بخش در جوانان هنوز در حال تکامل است. به علاوه این، حس شکستناپذیری که اکثرا در نوجوانها دیده میشود آنها را در برابر انجام چنین رفتارهای مخاطرهآمیزی آسیبپذیرتر میکند.»
بیشترین تعداد مرگ هنگام سلفی در اثر غرق شدن حاصل شده است. تصادفات جادهای، سقوط از ارتفاعات، حمله حیوانات و برقگرفتگی از جمله عوامل دیگر هستند.
در میان کشورها، روسیه بیشترین میزان مرگ بر اثر سلفی را به خود اختصاص داده است. سال ۲۰۱۶ بود که دختربچهای ۱۲ ساله به هنگام تلاش برای گرفتن عکس از خود در بالکن خانه در طبقه هفدهم برج مسکونی تعادلش را از دست داد و به پایین سقوط کرد.
اما با این وجود چه چیزی آدمها را به قبول خطر انجام چنین کارهایی سوق میدهد؟
ماکس فریش (Max Frish) نویسنده و ادیب آلمانی قرن بیستم در یکی از داستانهایش با عنوان "ایزیدور Isidor" واقعیت دنیای رسانه را به شیوهای جالب بیان میکند. فریش در بخشی از این داستان، زن و مردی را تصویر میکند که برای سفر به اقیانوس و تماشای دیدنیهای آن به یک موسسه توریستی مراجعه میکنند. کارمند موسسه توریستی از روی عکس و تصاویر، جاذبههای توریستی سفر دریایی را برای آنها شرح میدهد و تصویر زیبای یک کوه یخی را به آنها نشان میدهد. چند روز بعد وقتی زن و مرد با کشتی دریایی به دوردستترین نقاط اقیانوس سفر میکنند ناگاه چشمشان به کوه یخی میافتد و زن هیجان زده فریاد میزند: نگاه کن درست به مانند عکس زن کوه یخی را در عکس دیده است و از این رو بی اختیار فکر میکند کوه یخی مانند عکس است و نه اینکه عکس به مانند کوه یخی.
بولتس سیاستمدار آلمانی معتقد است که واقعیت رسانهای در پس تصاویر نیست بلکه در میان آنهاست. واقعیت رسانهای به عنوان تجربه پیشینی ادراک ما از هستی قرار میگیرد. بنابر این امروزه ما با یک یورش و تهاجم از بیرون رو به رو نیستیم بلکه تهاجمی از درون ما را تهدید میکند. چراکه ادراکی متفاوت و متغیر در مغزهای ما رخ مینماید.
در سفر با خودرو یا هواپیما اصلیترین ساختارهای فهم ما از واقعیت، یعنی زمان، مکان و هویت بدون تغییر میمانند، اما وقتی از طریق اینترنت زندگی واقعی را رها میکنیم و به دنیای غیرواقعی نت یا شبکه وارد میشویم، دنیای ما نیز مجازی میشود. به عبارت دیگر شبکه، ما را از واقعیت به مجاز میبرد. به همین سبب است که در آنجا به جای واقعیت با واقعیت مجازی رو به رو هستیم و در این فضای مجازی به هویتی مجازی میرسیم.
و در آخر شاید در فیلم او (her) به ساخته اسپایک جونز انگلیسی در سال ۲۰۱۳ بشود به قدری در تخیلی بودن واقعیتهایی که رسانههای مجازی برای ما میسازند آگاه شد که ماجرا از زمانی آغاز میشود که شما آن تخیل مجازی را به عنوان واقعیت میپذیرید.