به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، بیست و یکمین قسمت از سری جدید برنامههای بدون توقف، از شبکه سه سیما به روی آنتن رفت.
در این برنامه «علی بهادری جهرمی» مدرس دانشگاه و حقوقدان در خصوص پیشینه بحث ولایت فقیه اظهار داشت: این گونه نیست که تئوری ولایت فقیه تئوری کم وزنی در فقه شیعه باشد اگر بخواهیم تاریخچه ولایت فقیه را ببینیم به همان آغاز اعلام و انتشار خبر اسلام و به دوره حضور پیامبر(ص) برمیگردد و از همان ابتدا تا امروز خط سیری طی شده به تناسب در خصوص شخص حاکم در جامعه اسلامی گزاره داشته و از ابتدای بعثت تا بعد از وفات پیامبر(ص) و بعد از غیبت و تقریبا در تمام سیر این خط، یک خط فکری رعایت شده است.
وی در ادامه تأکید کرد: به طور خاص از زمان شیخ مفید یعنی دوره ابتدای بعد از غیبت ایشان همین اصطلاح را استفاده کرده و به آن التزام دارند و در آثارشان آوردند، شیخ طوسی و علامه نراقی نیز همچنین تأکید کردهاند و کتب بسیاری هم در این زمینه داریم، حتی یک جمله معروفی صاحب جواهر دارد که میدانید صاحب جواهر از بزرگان چهرههای فقهی ماست «طعم فقه را نچشیده کسی که در ولایت فقیه تردید کند» این همان شخصی است که همه منابع فقهی و روایی ما را جمع کرده است.
رئیس مرکز وکلا، کارشناس رسمی و مشاوران خانواده قوه قضائیه در پاسخ به این سؤال که «علت مخالفت برخی از علمای حاضر و مراجع با بحث ولایت فقیه چیست» عنوان کرد: این طبیعی است چون این یک بحث تئوریک و نظری است، در هر بحث نظری ممکن است مخالفان و موافقانی وجود داشته باشد، نه تنها در فقه بلکه در تمام علوم همین طور است امکان دارد فضای غالب یک تئوری را بپذیرند یک عده هم نظرات مخالفی داشته باشند. البته این مخالفتها مخالفت بنیادین با ولایت فقیه نیست، بلکه روش اثبات حدود فعالیت و شیوه اجراها متفاوت است، کلیت اندیشه فکری را همه فقهای شیعه و اهل سنت که یک کسی باید با یک سری ویژگیها به عنوان حاکم انتخاب شود قبول دارند.
بهادری در پاسخ به این سؤال که «برخی عقیده دارند بحث ولایت فقیه توسط امام خمینی(ره) مطرح شده است» یادآور شد: نه این طور نیست که بگوئیم امام خمینی(ره) ابداع کرد، امام خمینی(ره) یک نوآوری در تئوری ولایت فقیه داشت، اساسا ادبیات فقهی ما مبتنی بر منابع فقهی و روایی یک موضوعی را اثبات و استدلال میکند که معمولا فضای عمومی معمولا خیلی به آن اشراف ندارند، چون در ادبیات تخصصی فقهی بحث میشود تئوری ولایت فقیه هم همین طور بود برای همین ما فکر میکنیم قبلا نبوده، در یک فضای کاملا تخصصی مبتنی بر آیات و روایت درباره آن بحث میشده.
وی ادامه داد: حضرت امام(ره) فضای بحث ولایت فقیه را از علم فقه به علم کلام منتقل میکنند و بعد این موضوع یک مقدار عامهسندتر، عقلپسندتر و عامهفهمتر میشود به این دلیل ایشان یک نوع نوآوری داشتند و مهمتر از آن این است که چون در مرحله عمل حضرت امام(ره) این تئوری را پیادهسازی میکنند به این جهت به نام ایشان شناخته میشود.
این استاد دانشگاه همچنین تصریح کرد: در دورههایی این تئوری حاکمیت محقق شده است مثل دوره پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) و امام حسن(ع)، حتی اهل سنت خلافت را استمرار همان شیوه حکومتی میدانند، تئوری ولایت فقیه خیلی فاصله با تئوری خلافت اهل سنت ندارد.
بهادری در توضیح تئوری ولایت فقیه اظهار کرد: خدا برای ما نه تنها در حوزه فردی بلکه در حوزه اجتماعی هم نقشه راه مشخص کرده و چون خیر ما را میخواسته سعی کرده خیر ما را در حوزه اجتماعی هم نشان دهد، این خیر ما در حوزه اجتماعی میشود بنیانها و موازین شرعی و برای پیادهسازی آن باید کسی در رأس جامعه اسلامی قرار بگیرد که بیشترین اشراف ممکن را به این بنیانهای شرعی داشته باشد و هم در عرصه کشف این تئوریها و هم در عرصه پیادهسازی ملتزم به آنها بوده و مجتهد و عالم باشد، عالم بودن یعنی اینکه حرکت خودش را مستمرا چک کند تا بر پایه بنیانهای شرعی باشد، مجتهد هم یعنی کسی که میتواند کشف کند.
این حقوقدان در ادامه تأکید کرد: برای اداره امور عمومی و اجتماعی تفاوتی نمیکند که معصوم نشسته باشد یا نه، البته عدم دسترسی به معصوم خسران است و نمیگوئیم تصمیمگیری ولی فقیه مثل تصمیمگیری معصوم است، طبیعتا معصوم خطا نمیکند اما ولی فقیه ممکن است خطا کند ولی میگوئیم ضرر اینکه ولی فقیه این حوزه اختیارات را نداشته باشد بیش از ضرر این است که آن خطای احتمالی را اجازه دهیم که داشته باشد. خلاصه تئوری ولایت فقیه این است که وقتی معصوم نداریم بگردیم شبیهترین آدم به معصوم را به عنوان بهترین گزینه موجود برای تصمیمگیری به عنوان حاکم جامعه اسلامی پیدا کنیم اصلا هم ادعا نمیکنیم که ولی فقیه معصوم است.
رئیس هیئت مدیره بنیاد صیانت از حقوق شهروندی همچنین یادآور شد: اگر از من بپرسید ولی فقیه با معصوم تفاوت دارد میگویم بله و تفاوت هم از زمین تا آسمان است، اصلا قیاس بین ولی فقیه و معصوم قیاس نمیکنیم.
وی در پایان در پاسخ به این سؤال که «آیتالله خویی قائل به به ولایت مطلقه فقیه نبودند» گفت: ایشان درباره ولایت مطلقه و مقیده بحث میکنند اما اساس بحث ولایت فقیه را یقینا قبول دارند، این جمله نقل از ایشان است که آنچه مربوط به مصالح امت است مثل لزوم داشتن حکومت به صورت مطلق جزء امور حسبیه است که به فقیه واگذار شده است.