نشریات دانشجویی به عنوان نماینده نگاه و اندیشه دانشجویان حرفهای شنیده نشده زیادی دارند. گوشه و کنار نشریات به انتشار بخشهای خواندنی هر نشریه میپردازد.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، نشریات دانشجویی به عنوان نماینده نگاه و اندیشه دانشجویان حرفهای شنیده نشده زیادی دارند. گوشه و کنار نشریات به انتشار بخشهای خواندنی هر نشریه میپردازد. این بخش مقاله انتخابی از آخرین شماره نشریه دانشجویی «همشاگردی» است.
نام نرگس آبیار بطور جدی اولین بار در کنار «شیار۱۴۳» مطرح شد. بانویی جوان که در در دومین فیلمش شاهکاری با مضمون دغدغههای مادر یک شهید را روی پرده برد که کمتر منتقدی توانست راحت از کنار آن عبور کند. پس از شیار ۱۴۳ نوبت به «نفس» رسید، فیلمی البته خوب که متاسفانه با اقبال شیار ۱۴۳ مواجه نشد و البته به قوت آن هم نمینمود. اما شبی که ماه کامل شد، امسال همه را شگفت زده کرد و شش سیمرغ را با خود به خانه برد تا نشان دهد موفقیت شیار۱۴۳ اصلا اتفاقی نبوده است.
فیلمی با محوریت زندگی شخصی یکی از رهبران گروهک خبیث «جندالشیطان» و همسرش «فائزه» که از شروعی عاشقانه به پایانی فوق العاده تلخ میرسد. این موضوع در ابتدا کلیشهای مینماید، اما این فیلم آنقدر قوت دارد که تمام کلیشههای اینچنینی را از ذهن پاک کند، در یک جمله اگر بخواهید فرمول صحنه آرایی خوب تصویر برداری فوق العاده، فیلمنامه فوق العادهتر و بازی فوق العادهترین را در کنار هم بیاورید «شبی که ماه کامل شد» فرآورده آن میشود.
بیننده همراه فائزه به دل قوم بلوچ میرود، از مادرش دل میکند و راهی پاکستان میشود، در کوچههای مخوف و بهم ریخته کراچی میدود و ذره ذره باورهایش به تصمیمهایی که گرفته میریزد تا اینکه در دل تاریکی چراغهای سینما روشن میشود و با بهت از سینما خارج میشود و همین ویژگیست که تمام منتقدان این فیلم را به تحسین واداشته است.
شاید اگر عمقی بنگریم بتوان تنها ایراد (و ایراد بزرگ) این فیلم را گنگی عجیب آن دانست؛ این گنگی و ابهام به گونهای است که بینندگان و منتقدین نه تنها برای برخی جزئیات که بعضاً برای کلیات فیلم هم دچار چند فهمی شدهاند که از جمله مهمترین آنها بحث «هدف فیلم» میباشد در تا جایی که که عدهای هدف فیلم را «تنها یک درام تراژیک مستند» عدهای «صرف نشان دادن مظلومیت یک فرد» عدهای «مذمت تکفیر» میدانند و عدهای تا «وهن اهل تسنن» و «غیرقابل اعتماد نشان دادن قوم (شریف) بلوچ» هم پیش رفتهاند و دستهای پا را فراتر گذاشته و هدف فیلم را «ضدیت با هرگونه مذهبی» و متاثر از لائیکها بر میشمارند؛ مشخص نیست که این گنگی عامدانه بوده یا نه، اما هرچه بود آنقدر نازیبا بود که با وجود پیوستگی بسیار خوب فیلمنامه اثر از نظر داستان و قوت دیالوگها، داوران را وادارد تا با وجود حضور در کاندیداهای بهترین فیلمنامه فجر سی و هفت در این زمینه آن را از دریافت سیمرغ محروم کنند که تصمیمی بجا هم بود.
با این وجود جنبههای مثبت و زیباییهای فیلم به حدی چربش دارد که تمام این مشکلات را میپوشاند و میتوان «شبی که ماه کامل شد» را شاهکاری دانست که در لحظه پایان آن (اگر بهت زده به صندلی میخکوب نشده باشید!) برخاسته و با تمام وجود آن را تشویق خواهید کرد.