ایران در پاسخ به نقض عهد برجامی غرب، اقداماتی را در قالب گام اول و گام دوم انجام داده و در حال طراحی گام سوم است، سؤالی که مطرح میشود این است که گام سوم چگونه باید برداشته شود؟
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، بعد از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام در اردیبهشت سال گذشته و اعمال مجدد تحریمهای ضد ایرانی توسط این کشور، جمهوری اسلامی ایران در ابتدا متقابلاً رویکردی را انتخاب کرد که بیشتر با عنوان «صبر و انتظار» شناخته میشود. در این برهه سیاست ایران در مقابل خروج آمریکا از برجام بر دو پایه «صبر» در برابر تحریمهای باز اعمال شده آمریکایی و «انتظار» برای انجام اقداماتی از سوی اتحادیه اروپا در جهت خنثیسازی تحریمها و انتفاع ایران از منافع برجامی قرار داشت.
درحالیکه با بازگشت تحریمها توسط آمریکا و عدم تمدید معافیتهای صادرشده نفتی، کاسه صبر ایران لبریز میشد، تعلل اروپاییها به هر دلیلی (ازجمله نخواستن یا نتوانستن) برای انجام اقدام مؤثری که بتواند از منافع ایران در برابر تحریمهای آمریکا محافظت کند، تصویر ناشایستی از سیاست انتظار ایران ارائه میکرد که بیشتر شبیه به انفعال و یا حتی درماندگی بود. در این شرایط تصمیم برای انجام اقداماتی فنی در جهت کاهش تعهدات برجامی توسط ایران که تحت عنوان «گام اول» نیز شناخته شد، بیش از آنکه تنبیهی برای طرف مقابل باشد، ترمیمی برای چهره سیاست صبر و انتظار ایران که بیشازاندازه طولانی شده بود و نقطه عزیمت از رویکرد منفعلانه به فعالانه محسوب میشود.
بعد از گام اول و رویآوری جمهوری اسلامی ایران به سیاستی فعال در قبال خصومت ورزی آمریکایی و وقتکُشی و تعلل اروپایی، گام دوم بهدرستی و با عبور از سطح مشخصشده برای غنیسازی در برجام برداشته شد. گام دوم، چهره سیاست ایران که در گام اول ترمیم شده بود را وضوح بیشتری بخشیده، این سیاست را «معتبر» کرده و جمهوری اسلامی را در پاسخگویی متقابل به نقض عهدهای مکرر طرف غربی «مصمم» نشان داد. اما نباید فراموش کرد روح حاکم بر اقدامات ایران در گامهای اول و دوم نه نقض اساسی برجام، بلکه توقف جزئی و غیرموثر برخی از تعهدات برجامی بود. بهعنوان مثال عبور ذخایر اورانیوم غنیشده از سیصد به سیصدوچند کیلوگرم و یا افزایش میزان غنای اورانیوم از ۶۷/۳ به ۶۸/۳ یا ۶۹/۳ اگرچه نشاندهنده اعتبار تصمیم و اراده ایران برای پاسخگویی است، اما منطقاً و عملاً واجد تأثیر لازم و مطلوب در محاسبات طرف مقابل نیست.
به لحاظ منطقی ایالات متحده آمریکا اگرچه ایران را مصمم به اجرای سیاستی فعال و پاسخگویانه میبیند، اما روح حاکم بر اقدامات ایران در گامهای اول و دوم، دولت ترامپ را به این جمعبندی نمیرساند که سیاست تحریم و ادامه کمپین فشار حداکثری نتوانسته است تأثیر مطلوب و دلخواه آنها بر ایران را داشته باشد. اروپاییها نیز ذهنیتی مشابه به همین را دارند و اقدامات ایران در توقف جزئی برخی از تعهدات برجامی را بیشتر از سر دلخوری و گلایهمندی میبینند.
رفتار عملی طرف غربی نیز نشان میدهد علیرغم ترمیم چهره سیاست ایران در گام اول و اعتباربخشی به آن در گام دوم، وجه اثرگذاری آن هنوز به میزانی که باید باشد پررنگ نشده است. آمریکا از هر اقدامی حتی نمایشی – مانند تحریم وزیر امور خارجه ایران – برای حداکثر سازی تحریمهای ضد ایرانی دریغ نمیکند و اروپاییها هنوز اقدامات خود برای انتفاع ایران از برجام را از سطح مجموعهای از موضعگیریها و تمایل برای ایفای نقشی میانجی گرانه افزایش ندادهاند.
ازاینرو گام سوم ایران میبایست بهگونهای طراحی شود تا ضمن تکمیل گامهای اول و دوم، بتواند بر محاسبات طرف غربی اثرگذاری لازم را نیز داشته باشد. ساختار این گام لازم است طوری باشد که بهصورت همزمان هم آمریکا را به این نقطه برساند که سیاست افزایش فشار با شکست مواجه شده است و هم اروپا بهویژه کشورهای کلیدی آن، فرانسه، انگلستان و آلمان را مجاب کند تا برای نجات برجام و تأمین منافع برجامی ایران اقداماتی فراتر از اعلام موضع، میانجیگری یا سازوکاری که تنها بستر مبادله اقلام غیرتحریمی را با ایران فراهم میکند انجام دهند.
به این اعتبار گام سوم ایران در پاسخ به نقض عهد طرف غربی، ضمن انطباق با تعهدات اساسی بینالمللی به شمول تعهدات مندرج در معاهده عدم اشاعه تسلیحات هستهای و سیاست خارجی اصولی، میبایست واجد ویژگیهایی باشد ازجمله:
نسبت به گامهای اول و دوم سیاسیتر باشد؛ اگر بپذیریم که گامهای اول و دوم ماهیتاً فنی و کمتر سیاسی بودهاند، لازم است تا گام سوم سیاسیتر باشد. به عبارتی بهتر انتظاری که از گام سوم میرود ایجاب میکند تا این گام پیامهای سیاسی مهمی برای طرف مقابل ارسال نماید حالآنکه این پیامها میتوانند در بستر اقدامات فنی باشند. اما تمرکز و محوریت باید به پیام ارسالی اختصاص یابد و نه اقدام فنی که در گامهای اول و دوم صورت گرفت.
انگاره ذهنی طرف مقابل که ایران به برجام در هر شرایطی نیازمند است را مخدوش کند؛ اگر طرف مقابل به شمول آمریکا و اروپاییها اینگونه تصور کند که ایران در هر شرایطی به برجام نیازمند است و هرگز به سمت توقف کلی تعهدات برجامی و نهایتاً نابودی برجام نخواهد رفت، بهاحتمال بسیار زیاد هرگز مجاب به عقبنشینی (در مورد آمریکاییها) و انجام اقدامات جدی برای انتفاع ایران از منافع برجامی (در مورد اروپاییها) نخواهد شد. لذا لازم است تا گام سوم حاوی مؤلفهای باشد تا این انگاره ذهنی هرچند محتمل را مخدوش کند.
اینکه برجام در لبه پرتگاه است را بهوضوح بازنمایی کند؛ بدیهی است اینکه برجام در حال حرکت به سمت پرتگاه است بااینکه برجام واقعاً در لبه پرتگاه قرار دارد متفاوت بوده و پیامهای جداگانهای را ارسال میکنند. گامهای اول و دوم ایران این پیام را ارسال کردهاند که برجام در حال حرکت به سمت پرتگاه است، حال گام سوم باید برجام را واقعاً در لبه پرتگاه و نابودی کامل نشان دهد. در این صورت است که طرف مقابل تأثیر اقدامات ایران را بهصورت ملموس و محسوسی درک خواهد کرد.
شرایطی که عبور ایران از برجام ایجاد میکند را تصویرسازی کند؛ برای اینکه اثرگذاری گام سوم در محاسبات و اقدامات طرف مقابل بهویژه اروپاییها حداکثر شود، لازم است تا این گام بهگونهای باشد تا شرایطی که عبور ایران از برجام ایجاد میکند را به صریحترین و واضحترین شکل ممکن تصویرسازی کند. این تصویرسازی به بهترین شکل خود درنتیجه تلفیقی از اقدامات عملی و رسانهای مانورگونه حاصل میشود و چهبسا اقدامات نمادین و رسانهای منسجم و حسابشده بهتر از اقدامات عملی بتوانند این تصویر را برای طرف مقابل ایجاد کرده و شرایط موردنظر را قابلدرک کند.
محدود به برجام نشده و هرچند بهصورت نمادین، فرابرجامی باشد؛ حال که دولت ایالات متحده تصمیم به آغاز جنگ اقتصادی و خصومت ورزی همهجانبه گرفته است که نهتنها محدود به برجام نیست، بلکه بسیار فراتر از آن نیز هست، اصل توازن اقدامات ایجاب میکند پاسخ متقابل جمهوری اسلامی ایران نیز محدود به برجام نشود و گام سوم میبایست این مؤلفه را در بر داشته باشد. چنین مؤلفهای علاوه بر ایجاد توازن در اقدامات، عبور ایران از برجام حداقل به لحاظ ذهنی و محاسباتی را نشان داده و بعد اثرگذاری گام سوم ایران را برجستهتر میکند.
راه را برای اقدامات بیشتر از سوی ایران باز گذارد؛ نهایتاً آخرین ویژگی که لازم است گام سوم داشته باشد این است که این تلقی را در طرف مقابل ایجاد نکند که با برداشتن این گام دستان ایران از رونمایی کارتهایی جدید تهی شده و از انجام اقدامات بیشتر عاجز است. بُعد ظاهری این موضوع بسیار مهمتر از آن چیزی است که واقعاً وجود دارد. گام سوم باید طرف غربی را در میانه یک بیم و امید قرار دهد. بیم از اقدامات بیشتر ایران و امید برای توقف آنها در صورت عقبنشینی یا انجام اقداماتی جدی برای انتفاع ایران از منافع خود. در این صورت است که گام سوم در تکمیل گامهای اول و دوم از اثرگذاری لازم برخوردار خواهد بود. منبع: اندیشکده راهبردی تبیین