اینکه گفته میشود روسیه و چین به ایران اعلام کردهاند مادامی همکاریها و مراودات مالی و بانکی تداوم خواهد داشت که ایران در لیست سیاه FATF قرار نداشته باشد، تنها منبع این حرف و ادعا بخشی از مقامات دولتی موافق با FATF هستند و هیچ منبع دیگری تاکنون این اخبار را از سوی روسیه و چین تایید نکرده است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، گروه ویژه اقدام مالی موسوم به FATF یکبار دیگر تعیینتکلیف درباره ایران را به زمانی دیگر -فوریه ۲۰۲۰- موکول کرد. اتفاقی که در روزهای اخیر خبر آن بار دیگر داستان FATF و کنوانسیونهای مرتبط با آن را به صدر رسانهها بازگرداند.
این چهارمین باری است که گروه ویژه اقدام مالی وضعیت ایران را در برابر اقدامات متقابل تمدید و اعلام کرد اگر ایران پیش از مهلت مقرر، کنوانسیونهای پالرمو و CFT را همراستا با استانداردهای FATF بهصورت قانون تصویب نکند، تعلیق اقدامات متقابل را بهطور کامل برمیدارد و به بیان دقیقتر، ایران را در لیست سیاه قرار میدهد. FATF پیش از این سهبار دیگر مهلتهای چهارماههای را جهت اجرای درخواستهای خود برای ایران در نظر گرفته و عمدتا نیز اعلام کرده بود این آخرین مهلت است.
ضربالاجلهایی که یکی پس از دیگری با بیتفاوتی ایران مواجه شد و در تحت فشار قرار دادن مکانیسمهای قانوگذاری و تصمیمگیری در ایران راه بهجایی نبرد. دراینباره با مجید شاکری، تحلیلگر مسائل اقتصادی به گفتگو نشستیم و ابعاد بیانیه جدید گروه ویژه اقدام مالی را به بحث گذاشتیم. شاکری در این گفتگو از ابعاد کمتر دیدهشده مخاطرات پیوستن به کنوانسیونهای CFT و پالرمو میگوید.
این کارشناس اقتصاد سیاسی معتقد است درصورت پیوستن به CFT و پالرمو هیچ شانسی برای بازگشت وجود ندارد و اساسا اگر ایران بعد از مدتی بنا به هر دلیلی پس از اجرای این کنوانسیونها به مقصودی که میخواست نرسید، نمیتواند دندهعقب بگیرد، چراکه تقاضای خروج، یکسال بعد از زمان مطرحشدن درخواست، انشا میشود و آنها در این یکسال هر کاری که بخواهند با ایران خواهند کرد.
اولین سوال اینکه وضعیت ایران در بیانیه جدید نسبت به گذشته چه تغییری کرده است؟
با وجود آنکه برخی میگفتند تکلیف ایران در مجمع عمومی (plenary) یکسره میشود، همانطور که در مجمع عمومی (plenary) قبلی هم گفته بودند بهازای اینکه ایران پالرمو و CFT را تصویب نکرده، آنها موارد B. و I. از Counter Measures یا اقدامات متقابل را برای ایران باز اعمال کردند. اقدامات متقابل شامل پاراگراف ۲۰ تفسیر توصیه ۱۰ و کل تفسیر توصیه ۱۹ FATF است. در تفسیر توصیه ۱۹ FATF یکسری example نوشته شده که این exampleها با یکسری A,B,C,D,… مشخص شدهاند. الان که این موارد B. و I. روی میز گذاشته شده هیچ اثر فنیای ندارد. چنانکه H. example نیز که پیش از این بود هیچ اثر فنیای بر ایران نداشت. البته توضیح فنی هریک طولانی است. بهعنوان نمونه H. example درباره این بود که مقام ناظر پولی باید یک نظارت تعمیمیافتهای را بر ایران و بانکها و شعبی که با ایران کار میکنند، اعمال کند. البته معنی اظهارنظر من آن نیست که بگویم اینها مهم نیست بلکه مساله مهمتری در مقابل همه اینها وجود دارد که آن مساله باعث میشود اضافهشدن این موارد هیچ تاثیری ایجاد نکند.
روزی که طیبنیا action plan را امضا کرد و اظهار شد که ما از Counter Measures یا همان اقدامات متقابل تعلیق شدیم، واقعیت این بود که ما از کل Counter Measures تعلیق نشدیم بلکه ما از اقدامات متقابل به استثنای مثال A. تعلیق شدیم. مثال A. چیست؟ همان مثالی است که میگوید هر کشوری باید نسبت به ایران اگر میخواهد همکاری اقتصادی داشته باشد، باید شناخت همهجانبه ذینفعان را حاصل کند. از روز اول گفته بقیه Counter Measures مربوط به ایران معلق است، اما این یکی را باید انجام بدهید. وقتی FATF این را میگوید و ایران در شدیدترین تحریمهای تاریخ بهسر میبرد، عملا و بهصورت خودکار کسی با ایران مبادله اقتصادی نمیکند، چون میبیند هیچ شانسی برای آنکه مبادلهای از طرف آمریکا کشف نشود، اساسا وجود ندارد و ما خوشخیال بودهایم که از لیست تعلیق شدهایم.
با این وصف این یعنی کل کشور تحریم است و سراغ هر طرف تجاری که برود به در بسته میخورد.
بله؛ این ذرهبین مثال A. روی اعمال طرفهای همکار با ایران وجود دارد. طرف مقابل وقتی میداند این ذره بین وجود دارد و ما هم تحریم هستیم و از طرفی این شانس هم وجود دارد که اوفک بهراحتی از طریق مکانیسمی مانند سوئیفت به این اطلاعات دست پیدا کند، اساسا رغبتی برای همکاری با ایران نخواهد داشت. بهطور طبیعی در کانتکس رسمی کسی با ما کار نمیکند.
یکی از عللی که بعد از آنکه ما از Counter Measures معلق شدیم روی زمین هیچ اتفاق خاصی نیفتاد، همین موضوع بود. علت دیگر نیز آن بود که، چون ما از لیست اقدامات متقابل بهصورت زماندار معلق شدیم، طرفهای مقابل هربار میگویند صبر کنیم و ببینیم تا چهارماه دیگر چه اتفاقی میافتد؛ بنابراین اصلا هیچگونه رابطه کارگزاری ایجاد نمیشود، چون پیش هر بانکی میروید، میگوید منتظر بمانیم و ببینیم تا چهارماه دیگر چه میشود؛ بنابراین معلقشدن ما از Counter Measures از همان روز اول هیچ نتیجهای نداشته که امروز بهصرف اینکه یکسری از exampleها برگردد، نتیجهای پیش بیاید. در مقابل، بهطور خاص از بهار امسال چنانکه میدانیم روشهایی که بانک مرکزی و صرافیهای ایرانی برای انتقالات ارز استفاده میکنند موکول به شرایط و گارانتیشده با وقایعی است که هیچ ربطی به روشهای معمول و دلایل معمول کارکردن فضاهای مالی کشورهای مختلف با یکدیگر ندارد و مبتنیبر قواعد دیگری است. پس این اثر به طریق اولی از فروردین امسال کمتر هم هست.
آیا معنای این جملات آن است که ما به Counter Measures برویم خوب است؟
خیر؛ رفتن ذیل اقدامات متقابل خوب نیست. اولا اقدامات متقابلی که امروز ما به آن برمیگردیم به لحاظ شمول و عمق، با اقدامات متقابل ۲۰۰۹ و ۲۰۰۱۱ فرق میکند. رویهها، ابزارها و خیلی چیزهای دیگر از آن روز کاملتر شده و کار سختتر شده است.
نکته دومی که وجود دارد اگر بازگشت به Counter Measures بهمنزله انقضای action plan فعلی باشد و لازم باشد ما اکشن پلن جدیدی بنویسیم، چون بعد از سال ۲۰۱۳ است و بعد از سال ۲۰۱۳ FATF مفهوم اثربخشی (effectiveness) را در برنامههای اقدام خود وارد کرده یعنی صرفا نمیگوید این تغییرات قانونی را باید ایجاد کنید بلکه تاکید میکند باید این ضوابط را موثر کنید و این بهمعنای مواجهه با یک برنامه اقدام جدید و بهروز شده است.
از همه اینها بالاتر. ما این همه هزینه دادیم. ما از دید خود بخش اصلی برنامه اقدام را اجرا کردیم و فقط یک گام از آن باقیمانده است. CFT و پالرمو با هم یک گام هستند و دو گام جداگانه محسوب نمیشوند؛ لذا آیا بهراحتی میتوان شانه بالا انداخت و بعد از این همه هزینه آنها بهراحتی بگویند کل اقدامات ایران پذیرفته نیست و ما به عقب برمیگردیم؟ خیر، این حق ما نیست.
آنها چه میگویند؟ نظرشان با ایران متفاوت است؟
آنها نمیگویند فقط CFT و پالرمو از بندهای برنامه اقدام باقیمانده، بلکه FATF معتقد است، چون شما CFT و پالرمو را اعمال قانونی نکردید و تصویب آنها را به نتیجه نرساندید، ما بقیه قوانینی را که شما نوشتید بررسی نمیکنیم و صبر میکنیم کل پکیج تکمیل شود و کل پکیج قوانین مربوطه که تصویب شد، آنوقت با هم صحبت و بررسی میکنیم. تفاوت اینجاست که اگر به هر دلیلی فردا آنها گفتند فلان اشکال وجود دارد و آن اشکال قابل بحث بود، ما دیگر نمیتوانیم برگردیم. ما در بقیه قاعدهها راه بازگشت داریم، اما در CFT و پالرمو خیر، چون این دو کنوانسیون بینالمللی هستند. CFT اینگونه نیست که پس از اجرای آن اگر به مقصودی که میخواستیم نرسیدیم، دندهعقب بگیریم. در قوانین این کنوانسیون آمده است یک عضو از زمانی که تقاضای خروج میکند یکسال بعد این درخواست انشا میشود و در این یکسال هر کاری که میخواهند با این کشور میکنند. اساسا وقتی یک کشور از کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم خارج میشود، معنایش این است که میخواهید از اهداف آن اعراض کند و در این مورد یعنی میخواهد فعالیت تروریستی انجام دهد.
قاعدتا هزینههای سنگینی را بهدنبال دارد.
بله؛ خیلی زیاد و اساسا غیرقابل بازگشت به شرایط قبل است. چون هر کاری که بخواهند بکنند در همین یکسال با شما خواهند کرد. ما هم میدانیم اگر کل بندهای برنامه اقدام را هم تکمیل کنیم، هیچ شانسی برای خروج از بیانیه نداریم. ابدا!
چرا؟
چون برای خروج از بیانیه باید اجماع شود. درباره اینکه اجماع چیست، بحثهای متعددی در داخل ایران وجود دارد. مخالفان میگویند اجماع یعنی یک نفر. یعنی یک نفر بگوید نه دو نفر. موافقان میگویند دو نفر. من اصلا کاری به اینها ندارم. از شیوه دیگری برای استدلال استفاده میکنم.
پرونده ایران اولین پرونده خروج از وضعیت اقدام متقابل (Counter Measures) در تاریخ FATF است، به این خاطر که وضعیت اقدام متقابل خود یک امر جدیدی است و بهجز ما و کرهشمالی کسی تا به حال در این لیست قرار نگرفته است، از طرفی کرهایها هم تلاشی برای خروج از آن ندارند، لذا ایران تنها و اولین کشوری است که برای خروج از وضعیت یادشده تلاش میکند. در چنین شرایطی باید بررسی کرد ایران چطور و چگونه ممکن است بتواند از وضعیت کنونی خارج شود؟
برای پاسخ به این سوال بهتر است با رجوع به تاریخ و تجربه قبلی درخصوص این شرایط، اظهارنظر کنیم. در تابستان سال ۹۵ ایران هم تلاش بسیار فراوانی کرد تا از Counter Measures خارج شود و هم بسیار امیدوار بود که چنین اتفاقی رخ دهد. در آن سال با وجود اینکه برنامه اقدام یا همان action plan را قبول کرده بودیم و میخواستیم از لیست خارج شویم، با دلایل و مخالفتهای هماهنگ آمریکا، آرژانتین و شورای همکاریهای خلیجفارس مواجه شدیم، لذا تلاشهای ما برای خروج ناکام ماند.
با استناد به این تجربه باید این سوال را پرسید که آیا از آن روز تاکنون تغییری در ترکیب اعضا یا نظرات اعضای آن تیم ایجاد شده است؟ پاسخ منفی است یعنی هر سه عضو یادشده همچنان نظر منفی و توام با تخاصم نسبت به ایران دارند، مضاف بر اینکه علاوهبر سه عضو یادشده در فاصله سهسال از تابستان ۹۵ تاکنون، اعضای جدیدی نیز به این تیم اضافه شدهاند، رژیم صهیونیستی و عربستانسعودی، لذا تیم مقابل ایران در FATF نسبت به گذشته تقویت شده است؛ ضمن اینکه دلایل قبلی برای مخالفت با خواست ایران همچنان از دیدگاه آنها وجود دارد، علاوهبر اینکه دلایل دیگری نیز میتوانند با هر بهانه دیگری بتراشند، همین هم باعث خواهد شد وضعیت متفاوت ایران از خروج ناکام بماند.
پس ما امروز بهترین وضعیت ممکن در FATF را سپری میکنیم، هرچند توضیح دادم تعلیق کنونی برای ایران بیفایده است، یعنی ادامه وضع موجود برای ما تفاوت زیادی با حضور در Counter Measures ندارد، نه اینکه اگر در این لیست قرار بگیریم، ریسک ما بهلحاظ اعتباری با ریسک کنونی یکسان خواهد بود، نه قطعا ریسک کشور بدتر خواهد شد، اما ماجرا این است که وضعیت میدانی ما تفاوتی نخواهد کرد، چراکه اساسا موضوع ایران، موضوع ریسک اعتباری و امثالهم نیست؛ وضعیت امروز ما کاملا ورای این مسائل و بحثهاست.
استدلال میکنند ما که همیشه تحریم نیستیم، پس خوب است امروز از این وضعیت تعلیق استفاده کنیم و برای همیشه از لیست خارج شویم.
پاسخ این است که ما اساسا نمیتوانیم از وضعیت اقدام متقابل خارج شویم، لذا این استدلال از پایه اشتباه است.
این به آن معناست که ما کلا نه شانسی برای خارجشدن داشتیم و نه خواهیم داشت؟
خیر؛ ما شانسی برای خارجشدن از وضعیت اقدام متقابل (Counter Measures) داشتیم و میتوانستیم با اقدامی مشابه اقدام کوبا، از این شرایط خارج شویم، اما خودمان نسبت به آن بیتوجه بودیم. به این معنا که کوبا خروج از Counter Measures را بهعنوان بخشی از فرآیند سیاسی میان خود و آمریکا تعریف کرد، یعنی زمان تحویل برنامه اقدام به کوبا از سوی FATF دقیقا همزمان با آغاز مذاکرات مخفی اوباما با رائول کاسترو است که در واتیکان و کانالا انجام میشد و دقیقا یکهفته مانده به اعلام بیانیه رسمی روابط جدید کوبا و آمریکا، FATF اعلام کرد که کوبا برنامه اقدام را انجام داده است.
این به آن معناست که ایران هم باید برای حلشدن مشکلش با FATF، الگویی از مذاکرات مستقیم با آمریکا را در پیش بگیرد؟
نه اصلا، من معتقدم روز امضا و اجرای برجام، روز این موضوع و این اتفاق بود و متاسفانه ما بهاندازه کوباییها هم چشممان و ذهنمان در عرصه روابط خارجی باز نبود. متاسفانه نمیدانستیم این مساله باید جزء خواستههای ما در روز اجرای برجام باشد. خیلی هم سریع بود، کل فرآیند مربوط به کوبا از لحظه دریافت action plan تا روز خروج یکسال و چند ماه بیشتر طول نکشید؛ دقیقا بهاندازه مذاکرات ما.
ما فرض گرفتیم FATF اصلا یک چیز دیگری است. البته من نمیگویم ما حتما باید مثل کوبا رفتار میکردیم، بلکه معتقدم اگر فهم ما از FATF این است که باید مخالفتی از طرف مقابل و تیم متحد علیه ما وجود نداشته باشد، هیچ موقعیتی جز روز امضا و اجرای برجام برای وقوع این مساله وجود نداشت.
منظور شما این است که FATF نهادی ذیل اهداف و اقدامات آمریکاست؟
منظورم این است که FATF آنقدر هم که میگویند، یک مجموعه فنی نیست. هم پرونده کوبا و هم پرونده پاکستان به ما میگویند گروه ویژه اقدام مالی یک مساله قطعی و لازمی نیست و بیشتر یک موضوع حدودی است.
امروز گفته میشود روسیه و چین همکاریها و مراودات مالی و بانکی با ایران دارند و به ایران اعلام کردهاند مادامی این روابط تداوم خواهد داشت که ایران در لیست سیاه FATF قرار نداشته باشد. همچنین گفته میشود اگر روابط کنونی ما با روسیه و چین از لحاظ مالی دچار خدشه شود، شرایط برای اداره کشور بسیار متفاوت خواهد شد. نظر شما چیست؟
واقعیت این است که تنها منبع این حرف و ادعا بخشی از مقامات دولتی موافق با FATF هستند و هیچ منبع دیگری تاکنون این اخبار را از سوی روسیه و چین تایید نکرده است. اما حتی اگر این چنین هم باشد، به استناد همین بیانیه آخری که از سوی FATF منتشر شده هم راهی وجود دارد.
در بیانیه اکتبر، با وجود اینکه اقدامات ایران روبهجلو (progressive) توصیف شده، گفته شده، چون الحاق به کنوانسیونهای پالرمو و CFT را از سوی ایران انجام نشده است، در چهارماه آینده ایران جزء Counter Measures قرار خواهد گرفت. در این بیانیه، اما یک زیرنویسی آمده که بهنظرم قدری مهم است. این زیرنویس میگوید «کشورها در زمینه اجرای اقدام متقابل، اولا تاکید میکند باید این اقدامات متناسب (appropriate) باشد ثانیا اینکه بهطور مستقل (independently) نسبت به FATF صورت بگیرد.» توضیح اینکه این بند میگوید کشورها در اعمال رویههای Counter Measures علیه ایران باید از دید خودشان رویهای متناسب و مستقل داشته باشند. بعد ذیل این میگوید این اقدامات باید متناسب با توصیههای FATF باشد. کل این ساختار جزء ادبیات FATF است، اما تاکنون چنین زیرنویسی وجود نداشته است. این زیرنویس خود دوپهلو است، به این معنا که کشورها با استناد به آن اگر بخواهند علیه ایران کار کنند میتوانند جلوتر از FATF عمل کنند و اگر نخواهند علیه ایران کار کنند و مایل به همکاری با ایران باشند، میتوانند عقبتر از FATF عمل کنند.
چرا اساسا چنین چیزی آمده است؟
ما دسترسی به مذاکرات درونی گروه ویژه اقدام مالی نداریم، اما با شانس بالایی میتوانیم بگوییم که اگر نبود این زیرنویس کنونی، اجماع برای این بیانیه در صحن رخ نمیداد. بهواقع همراهان و موافقان ایران در مجمع عمومی (plenary) احتمالا این بند را در بیانیه جا دادهاند تا بتوانند همکاریهای خود را با ایران با استناد به آن ادامه دهند، البته بازهم تاکید میکنم که این جمله دوپهلو است و نباید فکر کنیم همهچیز آن خوب است، اما این عبارت قابلیت استفاده برای رژیمهای خاص همکاری با ایران را دارد.
پس ضمن اینکه ما اصلا نمیدانیم روسیه و چین آن حرف را بیان کردهاند یا نه، راهی برای همکاری کشورها با ایران با توجه به بیانیه کنونی هم وجود دارد.
سوال بعدی این است که ما چه باید بکنیم؟
من دیدگاه متفاوتی نسبت با دوستان دارم. معتقدم ما یک منحنی مطلوبیت داریم که روی این منحنی بهرغم اینکه میتوانیم واکنشهای متناقضی داشته باشیم، میتوانیم به نتایج یکسانی برسیم، یعنی به دلایلی ممکن است ما بتوانیم با تعریف شرایط و ضوابطی با پذیرش پالرمو و CFT یا با عدم پذیرش آنها به منفعتهایی برسیم؛ اما مهمتر از همه اینها این است که ما چه میخواهیم؟
یعنی ما FATF را نسبت به اقتصاد ایران چگونه تعریف کردهایم؟ ایران میتواند برنامهای بنویسد که هیچ ربطی به کرهشمالیشدن نداشته باشد، اما FATF تکهای از آن نباشد، میتواند هم برنامهای ارائه کند که نسبت به نظرات این مجموعه خیلی حساس باشد. ما امروز در یک سرگیجه اقتصادی هستیم، برنامهای نداریم، تصمیمی کلان برای اقتصادمان نداریم و پاسخی هم در مقابل FATF و نقش آن نسبت به اقتصاد کشور نداریم و نتیجه میشود همان پاسخی که امروز سیاستگذاران کشور در مقابل FATF گذاشتهاند.
یکسال طول کشیده و امروز کار به اینجا رسیده که ما بحث میکنیم اساسا پالرمو تصویب شده است یا نه؟ من میگویم هر راهحلی مستلزم این است که ما بدانیم چه راهی را میخواهیم و چه چیزی را نمیخواهیم و امروز اصلا چنین چیزی وجود ندارد. از دولت بپرسید FATF کجای اقتصاد ایران است؟ هیچ پاسخی وجود ندارد و صرفا میگویند این مجموعه میتواند ناهمواریهایی نسبت به ایران ایجاد کند. اصلا هم نمیگویند این چالشها و موانع در مسیر رسیدن ایران به کدام هدف است. حتی نسبت به اینکه ما برای اقتصادمان چه چیزی میخواهیم هم مشخص نیست.
معتقدم دیپلماسی فعال آن چیزی که امروز دستگاه وزارت امور خارجه ما انجام میدهد، نیست. ببینید بیانیههای FATF معلوم و مشخص است. هربار هم که نشستی بوده ما رفتیم و گفتهایم در حال اجرای برنامه اقدام هستیم و لطفا ایران را در لیست نگذارید. هیچکس نرفته دنبال اینکه ادلهای تولید شود که به استناد آنها به FATF بگوییم امکان اجرای فلان بندهای برنامه اقدام برای ایران وجود ندارد.
از طرف دیگر با علم به اینکه پذیرفتن CFT و پالرمو باعث خروج ایران از بیانیه نخواهد شد، آیا اساسا ممکن است که ما رویهای تعریف کنیم که با پذیرش آنها، حداکثر نتیجه ممکن را حاصل کنیم؟ پاسخ مثبت است، اما تاکنون به سمت آن نرفتهایم. این به آن معنا نیست که یک فرد حقوقدانتر یا یک فرد انگلیسیدانتر را برای مذاکره بفرستیم، بلکه به آن معناست که بفهمیم کلان تصویر اقتصاد ما چه حکمی برای برخورد با FATF میدهد.
درمورد پاکستان صحبت کردید. وضعیت پاکستان چگونه است؟
در بیانیه موجود مثال پر درسی به اسم پاکستان برای ما وجود دارد. اولا پاکستان نماد این موضوع است که همه کسانی که داخل ایران میگویند FATF منجر به خودتحریمی نمیشود، اشتباه میکنند؛ چراکه هند با استفاده از ابزار FATF و تهدید پاکستان به ورود به لیست خاکستری و از آن به لیست سیاه، فشار زیادی به پاکستان آورده و این فشار دقیقا از چارچوب FATF بوده، برای اینکه پاکستان حسابهای گروههای مسلحی را که هند وجود آنها را خلاف منافع خود میداند، مسدود کند؛ گروههایی که حتی درمورد برخی از آنها سازمانملل حتی یک تحریم هم ندارد و پاکستان با وجود مخالفت و مقاومت زیاد علیه این موضوع، بالاخره این کار را کرد.
موضوع هند و پاکستان ربطی به رابطه مثبت با دنیا ندارد. این موضوع دوقطبی بین دو کشور است. بر سر کشمیر با هم دعوا میکنند. ما میتوانیم نشان دهیم کشورهای متخاصم از FATF علیه یکدیگر استفاده میکنند.
نکته جالب اینجاست با وجود اینکه بیانیه درمورد ایران میگوید بخشی از اقدامات ایران روبهجلو بوده است، درمورد پاکستان لحنی کاملا ناامیدکننده دارد. مثلا میگوید پاکستان از ۲۵ مورد، پنج مورد را انجام داده و کند عمل میکند. اما با وجود این، برای چهارمین بار پیاپی پاکستان از کنار لیست سیاه رد شده است و حتی واژهای که برای پاکستان در بیانیه فعلی استفاده شده بههیچوجه یکی از مصادیق مطروحه در تفسیر توصیه ۹۱ نیست. با وجود اینکه موضوع پاکستان اثربخشی (effectiveness) است و پاکستان به وضوح آن را انجام نمیدهد، ولی برای چهارمینبار از کنار لیست سیاه رد شده است. اما درمورد ما که همه موارد برنامه اقدام بهجز یک گام را انجام دادهایم، اولا قسمتبهقسمت Counter Measures درمورد ما اجرایی شده و بعد هم تلاش میکنند ما را در کلیت Counter Measures ببرند.
چرا چنین اتفاقی رخ میدهد؟ چرا وضعیت ایران و پاکستان متفاوت است؟
پاکستان حامی بزرگی بهنام چین دارد. این حمایت البته نسبی است چنانکه چینیها تمام تلاش خود را برای جلوگیری از ورود پاکستان به لیست خاکستری کردند، ولی موفق نشدند، اما چهاربار مانع ورود پاکستان به لیست سیاه شدند. آیا پاکستان از چین خواسته ماجرای FATF آن را حل کند؟ خیر، پاکستان یک سازواره اقتصادی داشته که در این سازواره اقتصادی عملا فعالترین کشور در چارچوب موضوع یک کمربند-یک جاده چین بوده است. پاکستان توانسته در این مسیر ۶۰ میلیاد دلار سرمایهگذاری از چین جذب کند و بعد از این اقدام بهعنوان بخشی از این پارادایم به طرف چینی گفته به نفع شماست که بر سر FATF هم با ما کار کنید و حامی ما باشید. وقتی میگوییم چین، یعنی هنگکنگ هم هست، احتمالا از روسیه هم میتواند کمک بگیرد، یعنی میتواند قدرتی را که مانع از تغییر وضعیت میشود، در مجمع عمومی ایجاد کند. البته من توصیه نمیکنم ما نیز این کار را انجام دهیم، بلکه توضیح میدهم پاکستان FATF را بهعنوان بخشی از پارادایم کلی خود میبیند. آیا ما هم این مجموعه را بهعنوان بخشی از پارادایم کلی خود میبینیم؟