اصلاحطلبانی که برای پیروزی در انتخابات مجلس دهم و کسب قدرت، به همخوانی با اصولگرایان راضی شدند، حالا پس از چهارسال تجربه ناکام در پارلمان، گویا قرار است سفره خود را جدا کرده و بهطور مستقل وارد کارزار اسفند ۹۸ شوند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، اصلاحطلبانی که برای پیروزی در انتخابات مجلس دهم و کسب قدرت، به همخوانی با اصولگرایان راضی شدند، حالا پس از چهارسال تجربه ناکام در پارلمان، گویا قرار است سفره خود را جدا کرده و بهطور مستقل وارد کارزار اسفند ۹۸ شوند. اظهارات رییس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، گزاره استقلالطلبی چپها را تقویت کرده است.
نه به ائتلاف
محمدرضا عارف، رییس شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان روز یکم آبان، در دیدار جمعی از فعالان سیاسی استان خوزستان، با انتقاد از رویکرد ائتلافی اصلاحات در دوره قبلی انتخابات مجلس گفت: در انتخابات مجلس دهم راهبرد جریان اصلاحات راهبردی ائتلافی بود و این راهبرد به گفتمان اصلاحات هم ضربههایی زد؛ به همین دلیل در انتخابات مجلس یازدهم باید با لیست اصلاحطلبانه به میدان بیاییم.
وی با انتقاد از برخی تفرقهافکنیها در جریان اصلاحات نسبت به شورای عالی سیاستگذاری افزود: وقتی احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب مرجعیت شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را پذیرفتهاند، باید نسبت به تصمیماتی که در این شورا گرفته میشود احترام گذاشت و از درگیر شدن با حاشیههایی که میتواند وحدت و انسجام جبهه اصلاحات را مخدوش کند، پرهیز کرد.
عارف پیش از این نیز رویگردانیاش از رویکرد ائتلافی با اصولگرایان را اعلام کرده بود. او نیمه دوم شهریور سال ۹۶ با بیان اینکه در انتخابات سال ۹۸ با پرچم اصلاحطلبانه وارد میشویم و ائتلاف نمیکنیم، اظهار کرد: به اندازه کافی هم نیرو داریم و با تعاملی که با شورای نگهبان داریم و با تغییر نگرشی که در برخی نهادهای حاکمیتی نسبت به جریان اصلاحات بهوجود آمده است انشاءالله به این نتیجه برسیم که تأیید صلاحیتها روند عادی و قانونی را طی کند و همانند انتخابات شوراها با تورم نیرو مواجه باشیم.
همانزمان محمد عطریانفر از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، مهمترین تشکیلات منتقد عملکرد عارف، در واکنش به اظهارات رییس فراکسیون امید، گفته بود: قاعدتاً استدلال فرمایش آقای عارف را باید از خودشان شنید که چرا چنین موضوعی را طرح کردهاند؛ اما اظهار نظر روی مباحث کلان، کلیدی و راهبردی نمیتواند اظهار نظر فردی باشد و حتماً باید در زمان و در کانون جمعی اصلاحطلبان و با رعایت اقتضائات سیاسی و البته با محوریت شخصیتهای جامعالاطراف از جمله آقای عارف طرح شود.
اصلاحطلبان قدرتجو
نگرش ساختاری اصلاحطلبان طی سالهای گذشته مخصوصاً از خرداد سال۹۲، عمدتاً معطوف به کسب قدرت بوده است. ایشان برای بهدستگرفتن قدرت با هدف تاثیرگذاری بیشتر بر مناسبات سیاسی و اجتماعی، به انواع و اقسام رویکردها و نگرشها قرابت جستند. یکی از پررنگترین این قرابتها، در انتخابات مجلس دهم و همزمان با جایگیری چهرههای نزدیک به علی لاریجانی نظیر کاظم جلالی و بهروز نعمتی در لیست امید رقم خورد. چهرههای مزبور، بدون رویگردانی از اصالت اردوگاهی و گروهی خود و صرفاً بهدلیل مقابله با دولت احمدینژاد و همراهی با بزرگترین دستاورد دولت یعنی برجام، در لیست اصلاحطلبان برای انتخابات اسفند۹۴ جای گرفتند. چنین افرادی، اما پس از حضور در مجلس، راهشان را از بقیه امیدیها جدا کرده و به تأسیس فراکسیونی به نام «مستقلین» مبادرت کردند.
زیدآبادی: مشکل از دو پا بودنمان است
رویکرد معطوف به قدرت اصلاحطلبان، البته موضوعی بوده که بهطور فزاینده، مورد انتقاد برخی فعالان این جریان بهخصوص اقشار آکادمیک و نظریه پرداز، قرار گرفته است.
اخیراً احمد زیدآبادی روزنامهنگار اصلاحطلب، در مناظرهای با مصطفی تاجزاده، با اشاره به دلایل موفق نبودن رویکرد اصلاحی در ایران پس از انقلاب مشروطه گفت: بعد از انقلاب مشروطه علاقه به حضور در قدرت بوده است و این دلیل موفق نبودن جریان اصلاحی کشور است. دلیل اینکه موفق نشدهاند هم این است که راه اصلاح جامعه تقویت جامعه در مقابل دولت بوده و خیزبرداشتن برای قدرت بدون آن اشتباه است.
وی با بیان اینکه بزرگترین مشکل اصلاحطلبان دوپا بودنشان است، یعنی اینکه یک پا در قدرت داشته باشند و یک پا در جامعه که اتفاقاً پاها به هم پیچیده و آنها را زمین زده است، گفت: وقتی وارد قدرت میشوید باید پاسخگوی آن باشید؛ نمیشود آنجا برید و موضوع اپوزسیون هم داشته باشید، یعنی هم میخواهید نمایندگی مردم ناراضی را داشته باشید و هماینکه ناگزیرید حداقل همکاری را با قدرت داشته باشید که این اتفاق هم افتاده است.
بحران هویت اصلاحطلبی
اینکه بزرگترین مشکل و معضل اصلاحطلبان از نگاه زیدآبادی، داشتن دوپای همزمان در دو بستر پوزیسیون و اپوزیسیون است، با توجه به شواهد چند سال اخیر، چندان بیراه نیست. اصلاحطلبان در سال ۸۸ و سالهای نزدیک پس از آن، نقش پررنگی در جایگاه مخالف نظام بازی کردند؛ بر همین اساس، قاطبه ایشان دست به تحریم انتخابات مجلس نهم زدند. با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری۹۲، اصلاحاتیها آرامآرام رویکرد ایدئالیستی پیشین خود را کنار گذاشته و به رئالیستهایی قدرتجو تبدیل شدند. حمایت از حسن روحانی با پیشینه سیاسی محافظهکارانه در ریاستجمهوری یازدهم و ائتلاف سراسری با اصولگرایان بهاصطلاح میانه رو در مجلس دهم، نمود و نمادی از چنین نگاه واقعگرایانهای به میدان سیاست ایران بود.
مشکل و بحران اصلاحطلبی از آنجا آغاز شد که میخواستند رُل آرمانگرایی و واقعگرایی را به طور همزمان به پیش ببرند. تضاد و تناقض میان این رلها، گاهی حتی چهرههای نخبه رادیکال ایشان را به اتخاذ رویکردی محافظهکارانه تشویق کرده است؛ امری که بدون شک، مخاطبان خاکستری اصلاحات را با سرخوردگی و ریزش مواجه خواهد کرد.
در همینباره، سعید حجاریان نظریهورز اصلاحطلب فروردین امسال در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: چنانچه اصلاحطلبان دارای پروژه سیاسی مشخص و معترضان به وضع معیشت یکصدا شوند، نخستین گزینه برخورد قهری، اصلاحطلبان خواهند بود، نه توده مردم حاضر در خیابان. از اینرو اصلاحطلبان ضمن تمرکز بر عدالت به معنیالاعم، به تعبیری باید سر خود را پایین نگه دارند تا از این توفان به سلامت گذر کنند.
ستیز بر سر یک سیاست
حال که اصلاحطلبانی نظیر عارف و پیش از آن، جواد امام و اسماعیل گرامیمقدم بر ارائه لیستی مستقل و ناب در انتخابات پیش رو تاکید کردهاند، سایر طیفهای اصلاحطلبی خاصه حزب کارگزاران سازندگی چه موضعی از خود بروز خواهند داد؟ با توجه به مواضع پیشین این حزب در طرفداری از امر ائتلاف و تیغ کشیدن اخیر کرباسچی علیه عارف، چندان غیرمحتمل نیست اگر شاهد یک ستیز دیگر اینبار بر سر دو سیاست متفاوت ائتلاف یا عدمائتلاف میان اصلاحطلبان باشیم. هر چه باشد، بوی مودت و یگانگی از جریان اصلاحات به مشام نمیرسد.