فیلمی با تصویرسازی از قصهای دارای این همه صحنههای خشن، در سینما امری غیرعادی نیست اما وقتی در دایره مفاهیمی متحجرانه انهم از ناحیه کارکترهایی که مدعی سنت و چه بسا مذهب هستند، زیادی غیرعادی و بلکه بیاخلاقی است.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- محسن غلامی (قلعه سیدی)
سینمای ما تمام هم و غمش، اکران است و البته فروش و فروش. انگار هیچ چیزی جز گیشه میلیاردی و دستمزدهای عجیب و غریب برای این سینما اهمیت ندارد. البته نه اینکه همه این جماعت هنری، دستی بر این توبره پر چرب و با برکت داشته باشند، اما بالاخره برای برخی جار و جنجال و پول مهمتر است تا چیزی به اسم فرهنگ و خانواده و غیره. از فیلم های طنز بی خودی که در این پرده اکران کم نیستند تا فیلم هایی که به اسم توقیفی، یکباره و کاملا الکی سر از اکران در می آورند. این روزها هم که بازار کنش و واکنش ها نسبت به «خانه پدری» داغ داغ است؛ فیلمی با محتوای بی ربط و قصه ای که انگار هیچ نسبتی با دغدغه این فرهنگ ندارد. «خانه پدری» محصول همین سینماست و همین مجوز دادن ها و صد البته عواملی که در این سینما و حتی تلویزیون فیلم می سازند و اینقدر هم جرات و پول دارند که حاضرند چند سال توقیف بمانند اما باز هم بسازند؛ مثل همین کیانوش عیاری که نه تنها «خانه پدری» او بلکه «کاناپه» اش نیز توقیفی است. جالب است بدانید که از قضا «خانه پدری» اصلا فیلم بدی نیست البته در ساختار قصه و فیلمسازی، و نه در مفاهیمی که اینقدر لخت و بی پروا توی صورت مخاطب پرت می کند. فیلمی با تصویرسازی از قصه ای دارای این همه صحنه های خشن، در سینما امری غیرعادی نیست اما وقتی در دایره مفاهیمی متحجرانه آنهم از ناحیه کارکترهایی که مدعی سنت و چه بسا مذهب هستند، زیادی غیرعادی و بلکه بی اخلاقی است. کجای فرهنگ سنتی ما پر از این حوادث است؟ ضدیت با دین؟ با سنت؟ یا دخترکشی و زنده به گورکردنش اینقدر بی قبح؟ علنی؟ خشن؟ محق؟ حق به جانب؟ و ... ذات سینما جذابیت است و فیلم کیانوش عیاری هم جذاب در قصه گویی است با یک میزانس بندی سینمایی اما واقعا همین؟ همین خانواده ایرانی را راضی می کند؟ همین می تواند خانواده مذهبی یا سنتی با مثلا خانواده ای بیخیال از سنت و مذهب را در کنار هم بنشاند یا از قضا بدتر؛ در عالم واقع نیز از هم متنفر می کند؟ اگر در «خانه پدری» دنبال کشف یک اثر سینمایی است، که لااقل به تعریف سینما بخورد؛ نقد آنچنانی نیست اما این فیلم حداقل به سینمای ما از حیث ظرف فرهنگی نمی خورد. بالاخره در این سینما باید هرجور فیلمی هم باشد که مخاطب با سلایق متفاوت را مجذوب خودش سازد اما نه دیگر تا به این حد که به دروغ، مخاطب را از عده ای متنفر کند. لااقل این دیگر سینمای ایران نیست؛ نه سینمای ماست و نه خانه پدری! فیلمی که در هر دوره مدیریت سینمایی به درستی بایکوت شده اما در سکوت خبری و یک دفعه و لابد برای در عمل انجام شده قراردادن همگان، روی پرده عمومی می رود. مدعی هم می شوند که صحنه های مساله دار حذف و یا اصلاح شده اما فعلا که خبری نیست؛ فیلم همان است و قصه همان و صحنه ها نیز همان! این قضایا به کنار؛ هجوم یکباره برخی خواص از فیلمسازان در حمایت از این فیلم، و نیز جماعتی از اصلاح طلبان و نماینده های بی ربط و با ربط از ماجرای «خانه پدری» زیادی عجیب است. هرچند این سر و صداها احتمالا به انتخابات مجلس و اینها ربطی ندارد(!) ولی چرا اینقدر یک بام و دو هوا؛ هر مدیر و در هر دوره سینمایی لابد برای عرضه اندام کردن قرار است با این مجوز دادن ها، دست ابتکاراتی بزند که دودش فقط در چشم اصالت سینما و این فرهنگ بومی می رود و لاغیر.