عدالت آموزشی، موضوعی مهم است که با توجه به سهمیهبندی فعلی مناطق در کنکورهای سراسری، گویا به طور کامل محقق نمیشود.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- سارا سلیمی؛ یک دبیرستان دخترانه و یک دبیرستان پسرانه در شهری که تعداد دانش آموزانش کم هم نیست. حق انتخابی برای نوع مدرسه وجود ندارد مگر به قیمت پذیرفتن مسافت زیاد، رفت و آمدهای جان فرسا و هزینههایی بسیار فراتر از هزینههای یک مدرسه غیر انتفاعی، برای رفتن به مدرسهای انتخابی در شهری دیگر. شهری که در آن کلاسهای کنکوری همچون نقل و نبات در سطحش نیست؛ در واقع اصلا موسسه کنکوری نیست! و دوباره موسسات در شهرهای دیگر هستند.
حق انتخاب برای انواع و اقسام مربی و دبیر خصوصی و مدرسه و موسسه آموزشی و کنکوری و کلاسهای درسی و تفریحی و... که کم باشد و محدود، یا شاید حتی اصلا نباشد، حتما روزانه یا هفتگی یادی از «عدالت آموزشی» خواهد شد و برایش فاتحهای خوانده میشود؛ خصوصا اگر با شهرهایی در آزمون سراسری قیاس شود که حداقل چند پلهای بالاتر باشد.
تهران، اصفهان، مشهد؛ اشتباه نکنید! اینها اسامی کلانشهرهای آلوده نیست، البته، اما میتواند باشد، ولی هم اکنون لیست شهرهایی است که دارای سهمیه منطقه یک در کنکور سراسری هستند.
«سهمیه مناطق»، موضوعی که هر داوطلب آزمون سراسری با آن حتما برخورد کرده است. پرسشهایی که ناشی از تب و تاب داوطلبان برای این آزمون است مثل اینکه محل زندگیشان چه سهمیهای در کنکور خواهد داشت، درواقع این سوال از آن دست سوالاتی است که حتما از مشاوران تحصیلی، در هر بازه زمانی مهم کنکور، پرسیده میشود.
اولین سهمیهای که برای آزمون سراسری تصویب شد، سهمیه مناطق بود. طبق گفته حسین توکلی، مشاور عالی سازمان سنجش، اولین کنکور در سال ۱۳۴۸ برگزار شده است که همه دانشگاهها در آن شرکت نکرده و خودشان آزمون جداگانه برگزار و پذیرش کرده اند.
در سالهای ابتدایی برگزاری کنکور فقط سهمیه بومی برای مناطق محروم در نظر گرفته شده بود که برای برخی از رشتهها این سهمیه قابل استفاده بوده است. مدتی بعد، سهمیهها به صورت بومی و غیر بومی بود و پس از آن سهمیه مناطق یک، دو، سه، چهار و پنج مطرح شد؛ این یعنی، پنج سهمیه برای مناطق در نظر گرفته شده بود. پس از بازنگری شورای عالی انقلاب فرهنگی در قوانین کنکور، تعداد سهمیهها برای مناطق، از ۵ به ۳ کاهش یافت.
اساس دسته بندی برای سهمیه مناطق «عدالت آموزشی» و هدف از این کار، افزایش عدالت اجتماعی بیان شده است. براساس این دسته بندی، هر یک از شهرها و استانهای مختلف براساس کیفیت آموزشی در سه منطقه تقسیم بندی میشوند. ملاک منطقه بندی بخشهای مختلف کشور در قانون، طبق آیین نامه، با توجه به شاخصهای ضریب محرومیت (به ویژه محرومیت آموزشی) تعین میشود.
اولویت بندی در این سهمیهها بر اساس دسترسی به امکانات بیشتر است؛ با این تفاسیر، در منطقه یک دسترسی به امکانات زیاد و در منطقه سه کم است. در این سهمیه بندی، شهرهای پر جمعیت و به اصطلاح کلانشهرها، منطقه ۱، شهرها و استانها، منطقه ۲ و مناطق محروم و شهرهای کوچک، منطقه ۳ هستند. اما آیا امکانات برخی شهرهای کوچک را با برخی دیگر از مناطق محروم میتوان یکسان دید؟
ظرفیت هر رشته در دورههای روزانه دانشگاههای مختلف بر اساس سهمیه مناطق تقسیم میشود. در این تقسیم بندی، ظرفیت رشتهها بین افرادی که مجاز به انتخاب رشته از مناطق مختلف شده اند، تقسیم میشود.
سهمیه منطقه ۳ علاوه بر شهرهای کوچک و مناطق محروم شامل دانشجویان معلول و دانشجویانی که سالهای آخر تحصیل خود را در خارج از کشور (کشورهای حاشیه خلیج فارس) بوده اند، میشود. در این سهمیه ملاک، محل سکونت داوطلب در سه سال اخر تحصیل است؛ هم چنین برای داوطلبی که سه سال آخر تحصیل خود را در مناطق مختلف گذرانده باشد، ملاک منطقه مرفهتر خواهد بود.
اشکال کار کجاست؟ موضوع تا به این جا و در نگاه اول، گویا مطابق عدالت آموزشی است، اما مسئله اینجا است که عدالت آموزشی ناشی از این سهمیه در برخی از مناطق لنگ میاندازد!
بیایید، بندی که مشخص میکند تمام شهرستانها و شهرها، منطقه ۲ و تمام شهرهای کوچک و مناطق محروم، منطقه ۳ هستند، را حلاجی کنیم. سهمیه مناطق، همانطور که در بالا ذکر شد، برای جبران کمبود امکانات داوطلبان است. اکنون سوالی مطرح میشود که آیا این کمبود امکانات براساس مرتبه بندی خاصی است؟
شهرستانی منطقه محروم است و به سبب همین موضوع که در منطقه محرومی واقع شده است، تمام روستاهای اطراف آن برای مقاطع راهنمایی و دبیرستان در آنجا تحصیل میکنند. مسئله اینجا است که همه این دانش آموزان و داوطلبان ساکن این شهرستان در آزمون سراسری یا سهمیه منطقه ۲ خواهند داشت و یا سهمیهای برابر با برخی شهرهای کوچکی که فقط در داشتن امکانات آموزشی دهها قدم جلوتر از همان شهرستان هستند؛ یعنی سهمیه منطقه ۳.
از سوی دیگر شهری تازه پدیده آمده در مجاورت مرکز استان، پایتخت و... به سبب محاسبه با مقیاس «شهر کوچک» سهمیه منطقه ۳ در آزمون سراسری برای داوطلبان ساکن خود خواهد داشت؛ این در حالی است که همین شهر به اصطلاح کوچک امکاناتی بسیار فراتر از حد تصور، از شهرستانی که در بالا ذکر شد، دارد.
با چنین مواردی در سهمیه مناطق، تقسیم بندی بر اساس صرفا وسعت و عنوان منطقه سکونتگاه داوطلب در ذهن تداعی میشود تا تقسیم بندی براساس وجود و یا کمبود امکانات و کیفیت آموزشی.
عدالت آموزشی موضوع مهمی است که صرفا با عنوان کردن هدف بسیاری از لوایح، که شاید اصلا با عدالت آموزشی همخوانی نداشته باشد، به ثمر نخواهد نشست.
طبیعی است که نباید روستاها و شهرهای دور افتاده را با شهرهای کوچکی که به سبب مجاورت با شهرهای بزرگ امکانات و دسترسیهای فراوانی دارند، مقایسه نمود و یا حتی یک نوع و به یک اندازه سهمیه برایشان در نظر گرفت. عدالت آموزشی در این نقطه باید پر رنگتر به نظر برسد، اما هم اکنون هیچ رنگی ندارد که حتی بخواهد پر رنگتر شود!