موضوعی که رئیسجمهور اصرار دارد طفره برود و پاسخ ندهد، پاسخ چند پرسش مهم است: چرا برجام را بر مبنای اعتماد به دشمن و بهگونهای تنظیم کردید که او بتواند آن را زیر پا بگذارد و شما مجبور باشید یکطرفه به تعهدات عمل کنید؟ چرا این روند به جای رونق اقتصادی موجب تورم ۵۲ درصدی و کاهش ارزش پول ملی شد؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، آقای روحانی روز پنجشنبه در پنجاه و نهمین مجمع عمومی بانک مرکزی، طبق معمول واقعیتهای توافق هستهای و پیامدهای آن را به میل خود برخلاف حقیقت ترسیم کرد. او گفت: در گزارش صد روز اول گفتم تورم را در دولت یازدهم تک رقمی میکنیم، به ما گفتند که چرا گفتید تورم را تکرقمی میکنید، خود اقتصاددانان ما باور نمیکردند که این کار امکانپذیر باشد؛ اما قبل از پایان دولت یازدهم و پیش از زمان مقرر تورم تکرقمی شد، این روند ادامه یافت، اما چه چیز باعث شد. امید مردم به آینده باعث شد؛ اینکه مردم میدیدند که مسائل در حال حلوفصل است و گرهها یکی پس از دیگری باز میشد.
وی افزود: بخشی از اقتصاد ما به سیاست و بهویژه سیاست خارجی مرتبط بود و ما این را میدانستیم، اینکه بگوید سیاست خارجی بیفایده است و ما مشکلات را حل میکنیم، ممکن نیست؛ اگر اقتصاددانی بلد است که با روابط خارجی تخریب شده و در شرایطی که مردم احساس کنند شرایط هر روز سختتر میشود و تحریمهای بینالمللی به ما فشار آورد و در فروش محصولات از جمله نفت مشکل داشته باشیم، بگوید؛ من بلد نیستم.
وی ادامه داد: تلاش دولت این بود که امید را نسبت به آینده بهوجود آورد و جلوی برخورد نظامی و جنگ را بگیرد و این کار را روزانه انجام داده است یعنی امروز و دیروز؛ من روزانه مراقبت میکنم به عنوان مسئول شورای عالی امنیت ملی روزانه مراقبت میکنم نمیتوانم همه چیز را اینجا بگویم و گفتنی نیست، فعلاً، اما اگر مراقبت دائمی صورت نگیرد بین جنگ و صلح یک فاصله است و گلولهای میتواند جنگ بیافریند و خودداری از شلیک گلوله صلح میآفریند.
وی ادامه داد: بعد از امنیت، مسئله سیاست خارجی است. اینکه ما با دنیا چگونه رفتار کنیم و دنیا با ما چگونه رفتار کند. این کافی نیست که این و آن، و ۱۰ نفر را بشماریم و بگوییم اینها دشمن ما هستند. خب بله درست است اینها دشمن ما هستند. حالا چه کاری باید انجام بدهیم؟
رئیس جمهوری اضافه کرد: مردم ما را انتخاب کردند و یکی از وظایفی که مردم بر گردن ما گذاشتند این است که چگونه فتیله این تنشها و دشمنیها را پایین بیاوریم. ما در عمل ثابت کردیم که میتوان با دنیا تعامل کرد.
روحانی گفت: میگویند طرف شما افرادی هستند که نباید به آنها اعتماد کنید. البته درست است. اتفاقا اگر طرف مقابل ما، قابل اعتماد بود که کار خیلی ساده و آسان بود. وقتی طرف قابل اعتماد نیست، کار سخت میشود. راحتترین راهحل این است که رها کنیم. میروی در جایی مینشینی و دیگران از ما تعریف میکنند و میگویند این فرد خیلی شجاع بود و به ما اعتنا نکرد، به دنیا اخم کرد و پشت کرد به دنیا. ولی کار مردم حل نمیشود، گره زندگی مردم باز نمیشود.
وی ادامه داد: در دنیای سیاست ممکن است یک فردی در یک کشوری بیاید که اعمال و رفتارش غیرقابل پیشبینی است. یک نفر در دنیا به من بگوید که کار ترامپ فردا قابل پیشبینی است. نه ما در کشور آمریکا و حتی در کاخ سفید یکی از مشاورین وی به ما بگوید که ترامپ قابل پیشبینی است.
روحانی اضافه کرد: امروز که من در خدمت شما هستم، در زمینه انرژی اتمی ما هیچگونه محدودیتی نداریم. یعنی شرایط ما بهمراتب از قبل از شرایط برجام از لحاظ صنعت هستهای بهتر است. امروز روزانه غنیسازی ما بیش از زمانی است که هنوز برجام را امضا نکرده بودیم.
درباره این اظهارات چند نکته مهم وجود دارد: اولا و با تأسف تمام، دولت و شخص آقای روحانی آنقدر برای توافق به هر قیمت با آمریکا و اروپا عجله داشت که هیچ تضمینی از دشمنان تاریخی ملت ایران نگرفت و این در حالی است که امروز اعتراف میکند نباید به آنها اعتماد کنیم. روحانی سابقه مذاکرات و توافقهای سال ۸۲ تا ۸۴ را هم به عنوان عبرت در کارنامه خود داشت و در خاطراتش هم آمده که چگونه اروپاییها همه تعهداتشان را زیر پا گذاشتند و از او خواستند تعلیقهای موقت شش ماهه را که دو ماه به طول انجامیده بود، دائمی کند، اما با این همه تیم وی، برجام را به نحوی نوشتند که ایران ظرف سه ماه همه تعهداتش را در قالب واگذاری بخش اعظم برنامه هستهای یا تعلیق آن، به شکل نقد به انجام برساند تا پس از آن، نوبت وعدههای آمریکا و اروپا شود؛ نوبتی که هرگز زمان آن فرا نرسید. این توهین به خویش است که وزیر خارجه ما بعد از ۲۰ ماه به وزیر خارجه طرف مقابل گله بکند که هنوز هم نمیتوانیم یک حساب بانکی در لندن افتتاح کنیم. یا اینکه در سفر وی به آلمان و شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ به هواپیمای آقای ظریف سوخت ندهند. یا سفیر کرهجنوبی در تهران بگوید پس از برجام، ما با چمدان به تهران دلار میآوریم و امکان مبادلات بانکی نداریم.
تلختر اینکه دولت اوباما - همان که روحانی او را بسیار مودب یافته بود و معاون ظریف گفته بود امضای کری تضمین است- به فاصله چند ماه پس از انعقاد برجام شروعکننده نقض تدریجی توافق بود. از تحریمهای ویزایی شروع کرد، ضمن تحقیر روحانی به فرستاده وی (حمید ابوطالبی) برای نمایندگی ایران در سازمان ملل ویزا نداد، هیئتهایی را به کشورها برای ارعاب و منع همکاری تجاری با ایران گسیل کرد، زیرساخت تحریمهای گسترده کاتسا و آیسا را تدارک کرد. در واقع روحانی نه ترامپ بلکه رفتار اوباما و تیم او را در کلاهبرداری پیشبینی کرده بود و یا این که خبر داشت اما...!
آقای روحانی در حالی تصویر فضایی و خیالی ترسیم میکند که اکنون تورم بالای ۵۲ درصد، ۴ برابر شدن قیمت ارز، افزایش شدید شکاف طبقاتی، کمارزش شدن پول ملی، رکود سنگین و بیرمق شدن تولید ملی را روی دست مردم گذاشته است.
او در حالی از «تعامل با دنیا» حرف میزند که آمریکا و چند کشور بدعهد اروپایی را معادل دنیا گرفته و هم سیاست خارجه و هم اقتصاد درونزا را معطل این چهار کشور کرده است.
قطعا نوع رویکرد او پس از بدعهدی آمریکا و سپس اروپا، عامل اصلی در افزایش تهدیدهای نظامی علیه کشور و جرئت ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بود. دولت ۲۰ ماه در مقابل تهدیدهای آمریکا و خدعه و فریبکاری اروپا تعلل کرد و چند ماه را با نمایش دیپلماسی با فرانسه عهدشکن و چند ماه دیگر را با نمایش دروغین میانجیگری ژاپن سپری کرد و این در حالی بود که در همین هفت هشت ماه، آمریکا ضمن تروریست معرفی کردن سپاه پاسداران، در تدارک ترور حاج قاسم سلیمانی بود. روحانی به مفهوم واقعی کلمه سایه تهدید و جنگ را بر سر کشور کشاند و اگر اقتدار و شجاعت و تدبیر رهبر معظم انقلاب، سپاه پاسداران و ملت بصیر و موقعیتشناس ایران نبود، دشمن از این میدان پا پس نمیکشید؛ و بالاخره باید پرسید آیا تعطیلی ۱۵ هزار سانتریفیوژ از مجموع ۱۹ هزار دستگاه، تغییر کاربری رآکتور اراک، تعطیلی سایت فردو، واگذاری ۹۷۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده از مجموع ۱۰ هزار کیلو و... یعنی اینکه شرایط برنامه هستهای ما امروز به مراتب بهتر از سال ۹۲ است؟! نام آقای روحانی بهعنوان کسی که هم ۹۵ درصد برنامه هستهای را تعطیل کرد و چرخ سانتریفیوژها را از حرکت انداخت، هم چرخش چرخ اقتصاد را بهشدت کند کرد و هم دشمن را برای ضربه زدن و ترور سرداری بیهمتا در تراز سردار سلیمانی گستاخ کرد، خواهد ماند.