گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: محمدرضا کردلو
مدتی پیش به بهانه اتفاقی یادداشتی نوشتم درباره «ریاکاری روشنفکران» و اینکه چرا فضای رسانهای کمتر به تضادها و استانداردهای دوگانه در فضای مصطلح روشنفکری میپردازد! همانجا اشاره کردم برای سالها بخشی از روشنفکران، تلاش کردند با استفاده از ادبیات و سینما، ریاکاران را مذهبی یا با نشانههای مذهبی معرفی کنند. موفقیت آنها در تثبیت این گزاره به نحوی بود که اگر خود مذهبیها هم میخواستند «ریا» را نشان دهند، تصویرسازیهایی عموما مذهبی داشتند. مثلا افرادی با یقه بسته و دارای محاسن و... . این رفتار از سوی بخشی از روشنفکران در واقع یک فرار رو به جلو بود، برای اینکه در میان خود آنها کسی به دنبال نشانهها و مولفههای ریاکاری نگردد. نه تنها در مسأله «ریاکاری»، بلکه در نمایش تصویر «آزادی» نیز (همین بخش از روشنفکران) برای سالها به مردم دروغ گفتند. مستبدترین چهرههای ادبی و هنری چنان مدعی مسأله «آزادی» میشدند که راه برای سخن گفتن درباره ضدیت آنها با آزادی بسته میشد، در حالی فقط گذر زمان لازم بود تا روی دیکتاتور و مستبدشان آشکار شود.
طی چند روز گذشته مواجهه محفلی و عمومی با یک اظهار نظر، اثبات گزارههایی بود که در بالا ذکرشان رفت؛ ریاکاری و استبداد بخشی از جامعه به اصطلاح روشنفکری این بار خود را در برخورد زننده با نامه شهاب حسینی درباره انصرافها از جشنواره فجر آشکار کرد. شهاب حسینی 3 روز پیش در نامهای انتقادی بخشی از انصرافها و کنار کشیدنها از جشنواره فیلم فجر را «موجسواری» و «پنهان شدن پشت احساسات پاک مردم» قلمداد کرد و در متنی بلندبالا به تشریح دلایل مخالفتش با اعتراضهای اینچنینی پرداخت و آنها را متاثر از غلبه احساسات بر عقل و منطق دانست. نوشته شهاب حسینی اما تحمل نشد. عمده کسانی که در طول یک هفته گذشته تلاش داشتند خود را مدعی آزادی بیان معرفی کنند، تشت رسواییشان با کامنتهایی که درباره متن اعتراضی شهاب حسینی منتشر کردند، از بام افتاد. البته حسینی نیز توهین آنها را بیپاسخ نگذاشت و در مطلب تازهای که منتشر کرده با اشاره به توهینهایی که به خاطر مخالفتش با انصراف از جشنواره فجر نثارش کردهاند، نوشته است: «سلام. باز هم سلام، این بار خاصه به همه کسانی که از دیروز بنده را آماج سیل انتقادات، قضاوتها، فحاشیها و نفرینها قرار دادند و حتی به فرزندان بیگناه بنده هم رحم نکردند. در برابر شما ادب میکنم و با نگاهی چون لقمان به شما مینگرم و پرهیز میکنم از آنچه شما انجام دادید. همین قدر که فهمم شد با این خشونتی که در وجود شماست، چنانچه در مسند قدرت بودید، عملکردی بهتر از آنچه امروز شاهد هستیم نداشتید. این بار چندمی است که بنده را به دلیل ابراز عقایدم به بدترین شکل مورد عتاب و خطاب قرار میدهید و انگ وابستگی سیاسی به بنده میزنید».
حسینی در بخشی از واکنش تازهاش به فحاشیها و توهینهایی که خشونتطلبان علیه او روا داشتهاند، مجددا به ماجرای تحریم جشنواره اشاره کرده و مینویسد: «تحریم فستیوال و عدم حضور راه چاره نیست، چرا که جا برای دیگرانی باز میشود که انگیزههای دیگری دارند. الان باید بود و حرف زد. الان باید طیف هنرمندان یکصدا مطالبات و انتظارات خود را در یک قالب واحد مطرح نمایند. دست از ظاهربینی برداریم، نگاه اجمالی به کارنامهها خود مشتی است نمونه خروار».
این بازیگر سینما، ریاکاری برخی هنرمندان را هم مورد انتقاد قرار داده است: «چطور میتوانیم دم از انصراف بزنیم در حالی که کارهایی در کارنامه خود داریم که بودجه آن مشخصا از نهادهای قدرت تأمین شده؟ این اگر ریاکاری نیست پس چیست؟»
او درباره 2 اثری که به خاطر بازی در آنها با حمله جریان روشنفکری مواجه شده نیز اینطور توضیح داده است: «در کجای کارنامه بنده حقیر چنین کارهایی یافت میشود؟ تنها درباره 2 اثر که ممکن است چنین ظنی به وجود آورده باشد همین قدر بگویم که فیلم دلشکسته را تنها بهدلیل اینکه سعی داشت برای جوانان علاقهمند به حضور در بسیج الگوی رفتاری درستی بر پایه ادب و احترام به افکار مخالف ترسیم کند، با دستمزدی بسیار ناچیز کار کردم و نقش پرافتخار شهید بابایی را به دلیل ارادتم به شهدایی که با نثار جانشان مدافع راحت جان و مال مردمشان بودند». این خشونت عجیب و غریب در مواجهه با شهاب حسینی برای من یادآور قرائتی بود که اصغر فرهادی در نشست خبری فیلم «فروشنده» در تبیین خشونت ایدئولوژیک مطرح میکرد. اگرچه فرهادی آن روزها تلاش داشت بدون تفکیک انواع خشونت، به مسألهای مانند غیرت نیز برچسب ایدئولوژیک بزند اما بخشی از صحبتهایش این روزها در رفتار زننده مخالفان شهاب حسینی مصداق پیدا کند. اصغر فرهادی درباره خشونت میگوید: «یک خشونتی است که حاصل یک عصبانیت است ولی یک زمانی خشونتی داریم که برایش دلیل داریم و برای این دلیل هم ایمان داریم که حاصلش میشود همان رفتارهای تروریستی که در دنیا وجود دارد و آنها بر این خشونت باور دارند». دقیقا شبیه خشونتی که این روزها علیه شهاب حسینی اعمال میشود.
فرهادی در بخش دیگری از اظهاراتش در نشست خبری کن تعبیرات عجیب و غریبی به کار میبرد که باز درباره واکنشهای سازمانیافته علیه شهاب حسینی قابل تعمیم است. او میگوید: «امروز جهان سرشار از خشونتهای ناشی از باورهای ایدئولوژیک است. خیلی کار میبرد که بتوان مقابل این خشونت ایستاد. اگرچه اشاره مستقیم به جهان بیرون فیلم ندارم ولی این فیلم به عنوان یک مثال کوچک از این نوع خشونت است».
واقعا عبرتآموز است، گروهی که با برچسب ایدئولوژیک زدن به همه واکنشهای از سر دغدغه تلاش میکردند خود را بدون پیشفرض و بیطرف و آزاداندیش نشان دهند، این روزها به ایدئولوژیکترین شکل ممکن در صفحات مجازی دست به خشونت و تهدید میزنند. شهاب حسینی نه اولین نفر از کسانی است که با حمله به اصطلاح روشنفکران مواجه شده است و نه آخرینشان خواهد بود.