کارشناس مسائل عراق گفت:عادل عبدالمهدی با تحریمهای آمریکا علیه ایران همکاری و تمایل نداشت و رابطه با ایران را در شرایط فعلی فقط به بهانه تبعیت از تحریمهای آمریکا، بر هم بزند و این موضع را نیز چند بار رسما گفته بود.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ سرعت اتفاقات در برخی از کشورهای منطقه غرب آسیا به ویژه عراق در ماه های گذشته بسیاری از معادلات سیاسی و امنیتی را برهم زده است و کشورعراق به عنوان نقطه کانونی این تحولات بسیاری از نگاه ها را متوجه خود کرده است. به این منظور با مهدی ازرقی کارشناس مسائل عراق به گفتگو پرداخته ایم.
نقش فساد و بیکاری در اعتراضات عراق
ازرقی: اعتراضات خیابانی در عراق بیست روز مانده به مراسم اربعین و همزمان با سالگرد آغاز به کار دولت عادل عبدالمهدی نخست وزیر سابق این کشور شروع شد؛ اگر چه برخی تحلیلگران تضعیف مراسم اربعین را هدف این اعتراضات عنوان میکردند، اما ریشه این اعتراضات فساد اقتصادی و مشکلات معیشتی بود که در این کشور وجود داشت. با این وجود بنده تضعیف اربعین را در زمره اهداف جانبی این اعتراضات میدانم.
جامعه معترضین عراق در چند وقت اخیر به سه دسته تقسیم میشوند یک دسته فعالان فضای مجازی بودند که به پوشش رسانهای تجمعات میپرداختند و صفحات آنها هم خیلی پربیننده وموثر بود. یک دسته دیگر پادوهای جریانهای مختلف سیاسی شیعی بودند که بخش اصلی آنها وابسته به جریان صدر بودند اگر چه جریان صدر از جمع معترضین خارج شد و دسته سوم دانشجویان و دانش آموزانی بودند که با حضور آنها وقتی تجمعات رسانهای میشد مردم فکر میکردند حتما خبری است به همین دلیل وقتی دانش آموزان در تجمعات حضور نداشتند حتی برخیها با تهدید اسلحه مدیران را وادار به خالی کردن مدارس میکردند و یا گروههای ناشناسی ایجاد شده بود که اقدام به تعطیل کردن مدارس و مراکز اداری میکردند تا تشنج و بحران ادامه پیدا کند.
واکنش حکمت ملی عراق به اعتراضات در جریان اعتراضات عمار حکیم رئیس جریان حکمت ملی عراق از جمله شخصیتهایی بود که در نشستی با تعداد از دانشجویان و فعالان اجتماعی حمایت خود را از تظاهراتها اعلام کرد. به هر حال حکیم پس از خروج از مجلس اعلا و تشکیل حکمت ملی از وزنه سمت ایران خارج شده و منافع خود را دنبال میکند. امروز موقعیت حکیم به شدت ضعیف شده، اما در عین حال با حیدرالعبادی و گروههای سنی هم افزایی میکند و به دنبال این هستند که خلاء جریان صدر را پر کنند.
عراق بعد از سقوط صدام سالها درگیر بحرانهای مختلف بوده به همین دلیل مردم این کشور طی این سالها وضعیت بد اقتصادی و معیشتی را تجربه کرده اند؛ از طرفی نسلهایی که بعد از سقوط صدام و از سال ۲۰۰۰ میلادی به بعد متولد شده اند عموما شغلی نداشته اند و فقط در ایام اربعین به مسافرکشی و کارهای از این دست میپردازند. به هر حال متاثر از این وضعیت و تقریبا ۱۰ روز مانده به موعد اعتراضات سراسری دانشجویان تعدادی از دانشگاههای عراق در اعتراض به بیکاری مقابل وزارت علوم تجمع کردند؛ اما به شکل بدی با آنها برخورد شد با این وجود فیلمهایی که از این برخوردها منعکس شد در گسترده شدن اعتراضات و به ویژه ورود لایه دانشجویی به ماجرا خیلی موثر بود.
ناگفته نماند که علی رغم مشکلات اقتصادی و بیکاری در عراق دولت این کشور به حدود ۱۰ میلیون نفر که شامل نیروهای نظامی، امنیتی، خانوادههای شهدا، خانوادههای مهجرین و آواراگان هستند حقوق میپردازد و از طرفی به تمام خانوارهای عراقی سهمیه کالایی اختصاص مییابد؛ البته دولت عراق طی این سالها، چون توان راه اندازی بخشهای تولیدی و توسعه اقتصادی را به دلیل فساد، ساختار توزیع قدرت در مناطق مختلف و مسائل امنیتی نداشته مجبور بوده با توجه به منابع مالی که داشته تعداد زیادی کارمند را استخدام کند و حقوق آنها را بپردازد.
یکی دیگر از دلایلی که در شکل گیری اعتراضات در عراق موثر بود عزل «عبدالوهاب الساعدی» رئیس دستگاه مبارزه با تروریست عراق به دلیل ارتباط مستمر با یکی از سفارتخانهها توسط عادل عبدالمهدی بود. به دنبال این اتفاق جریانهای رسانهای یک چهره قهرمان از «عبدالوهاب الساعدی» به عنوان کسی که توسط دولت منفور عراق عزل شده، ترسیم کردند؛ البته عبدالوهاب ساعدی خود نیز هر از چند گاهی مصاحبههای حاشیه داری انجام میداد. به هر حال این موضوع نیز به همراه بحث اقتصادی و بیکاری در شکل گیری فاز اولیه اعتراضات خیلی مؤثر بود.
توقف اعتراضات در آستانه اربعین پس از گذشت دو هفته از اعتراضات در عراق و کمتر از ۱۰ روز مانده به اربعین مرجعیت در خطبههای نماز جمعه از معترضین خواستند که به خاطر حضور زوار کشورهای مختلف برای شرکت در مراسم اربعین اعتراضات را متوقف کنند تا همه روی خدمت به زوار متمرکز شوند و از این درخواست هم تبعیت شد، چون مسئلهی اعتقاد به اربعین و امام حسین (ع) در عراق یک مسئله مشترک است. به هر حال ما اربعینی داریم که خیلی میتوانیم از آن استفاده کنیم، اما آن را به یک سری خدمت رسانیهای کوچک محدود کرده ایم.
موضع جریان صدر در اعتراضات اعتراضات عراق تا بعد از مراسم اربعین متوقف شده بود، اما پس از فراخوان یک اکتبر دور جدید اعتراضات دوباره شکل گرفت. تا این زمان مقتدی صدر وارد جریانات نشده بود و موضع رسمی خود را برای حمایت از معترضین اعلام نکرده بود؛ اما با اوج گرفتن اعتراضات صدر حمایت خود را از معترضین اعلام کرد و همین موضوع باعث شد تا تظاهرکنندگان که دیگر خیالشان راحت شده بود به طور مستمر در خیابانها حضور یابند. تا پیش از اعلام حمایت مقتدی صدر از معترضین هیچ کس به طور رسمی خود را لیدر اعتراضات معرفی نمیکرد اگر چه نیروهای وابسته به جریانهایی مثل حکمت، العبادی، نصر و یک سری گروههای سنی، چون مخالف استقرار دولت عبدالمهدی بودند به اضافه ابزارهای آمریکا در خیابانها حضور داشتند.
مسئلهای که وجود دارد این است که نباید روی کار آمدن یک دولت در عراق را با ادامه فعالیت آن یکی بدانیم؛ مثلا در قدرت گرفتن عادل عبدالمهدی ائتلاف بزرگ پارلمان این کشور یعنی المنا، فتح، دولت قانون و یک گروه سنی خیلی کوچک نقش داشتند؛ اما بعدا که مقتدی صدر وارد ماجرا شد مشخص بود که او یک نخست وزیر و یک حکومت کاملا تحت سیطره و اختیار خود میخواهد، ولی عبدالمهدی چنین شخصیتی نداشت و تحت امر هیچ کدام از گروههای سیاسی نمیرفت و البته دلیل اصلی هم که او به عنوان نخست وزیر انتخاب شد این بود که جریانهای سیاسی نمیخواستند نخست وزیر حرف کسی را گوش کند.
نقش آمریکا در دامن زدن به بحران و برکناری عبدالمهدی در جریات اعتراضات عراق رئیس جمهور آمریکا، وزیر امور خارجه این کشور و همچنین سفیر آمریکا در بغداد نسبت به تحولات عراق مواضع روشنی داشتند به گونهای که در ظاهر بحث حمایت از معترضین، توقف ترورها و از این دست حرفهایی را که معمولا در جریان اعتراضات میزنند تا خود را طرفدار مردم نشان میدهند بیان میکردند؛ اما روشن بود که خط آنها هدایت و تشدید بحران در قالب اعتراضات خیابانی از طریق شبکههای مجازی است و عموما نیز در این اعتراضات ایجاد تفرقه بین ایران و عراق، دادن سمت و سوی ضد ایرانی به اعتراضات، وصل کردن مقامات فعلی عراق به ایران و تضعیف دولت مستقل عراق را دنبال میکردند؛ و این در حالی بود که در جریان اعتراضات کلا نسبت به اقدامات آمریکا و عربستان در عراق، اقدامات ضد مردمی آمریکا بعد از اشغال عراق، جنایتهای زندان ابوقریب، شرکت بلک واتر و همچنین نسبت به عملیات انتحاری پنج هزار سعودی در عراق طی این ۱۶ سال هیچ صحبتی نمیشد. با این وجود اگر استقلال عراق، داشتن یک دولت مقتدر، داشتن استقلال و ملی گرایی در اعتراضات عراق مد نظر باشد اینگونه نیست که بگوییم این موارد صرفا با خروج ایران از عراق محقق میشوند؛ چرا که سطح نفوذ ایران در عراق خیلی پایینتر از سطح نفوذ آمریکا است؛ بنابراین منشاء هدایت این جریانها در اعتراضات عراق کاملا مشخص است.
همراهی نکردن عبدالمهدی با اقدامات ضد ایرانی دلایلی وجود دارد که اثبات میکند آمریکا خواهان عزل عادل عبدالمهدی بوده که از جمله این دلایل میتوان به عدم همیاری وی با تحریمهای آمریکا علیه ایران اشاره کرد. به هر حال نخست وزیر پیشین عراق خیلی متمایل نبود شرایط فعلی رابطه با ایران را فقط به این بهانه که ما باید از تحریمهای آمریکا تبعیت کنیم بر هم بزند و این موضع را نیز چند بار رسما گفته بود.
دلیل دیگری که اثبات میکند آمریکا خواهان عزل نخست وزیر پیشین عراق بوده بحث پیگیری و اصرار عبدالمهدی برای خرید سامانه اس چهارصد از روسیه است که قدرت نظامی دولت عراق را برای مقابله با تهدیدات هوایی تقویت میکند. به هر حال عراق از حیث مقابله با تهدیدات هوایی خیلی ضعیف است و تقریبا کنترل هوایی این کشور توسط آمریکا انجام میشود.
البته زمانی هم شهید ابومهدی المهندس تشکیل بخش نیروی هوایی حشد الشعبی را مورد پیگیری قرار داد و حتی فرمانده آن را هم مشخص کرد؛ اما این موضوع به شدت هم از طرف آمریکا و هم از طرف جریانهای داخلی از جمله از طرف مقتدی صدر تضعیف شد.
واکنش آمریکا به توافق اقتصادی عراق و چین در سال ۲۰۰۳ شورای امنیت سازمان ملل قطع نامه ۱۴۸۳ را تصویب کرد. در این قطع نامه با استناد به وضعیت نابه سامان عراق، صندوق توسعه عراق تشکیل شد. سازوکار این صندوق نیز به این شکل است که حسابی در بانک فدرال رزرو آمریکا در نیویورک به نام دولت عراق ایجاد شده و تمام کشورهایی که از این کشور نفت میخرند باید منابع دلاری را به این حساب واریز کنند تا بعد این منابع در اختیار دولت عراق قرار بگیرند. فکر میکنم تا سال ۲۰۰۸ نظارت بر این صندوق توسط شورایی متشکل از نماینده سازمان ملل، نماینده صندوق بین المللی پول، نماینده بانک جهانی و نماینده ائتلافی که علیه رژیم بعث شکل گرفت بود انجام میشد و دولت مستقر نیز در آن زمان به این شورا درخواست میداد که چه رقمی برای چه مصارفی به او اختصاص یابد و نهایتا شورای مربوطه با یک سری اعمال نظر پول را اختصاص میداد؛ بعد از سال ۲۰۰۸ به درخواست دولت عراق و به دلیل نگرانیهایی که وجود داشت طی یک بازه سه ساله و یک بازه یک ساله نظارت این شورا بر صندوق تمدید شد، اما از زمان دولت اوباما رسما نظارت بر این صندوق به دولت عراق واگذار شد، اما سازوکار پیش بینی شده طبق قطعنامه ۱۴۸۳ همچنان وجود دارد.
تاکنون برای هیچ یک از دولتهای عراق به هم زدن سازوکار قطعنامه ۱۴۸۳ خیلی مهم نبوده، چون این دولتها از سال ۲۰۱۴ به بعد درگیر داعش بوده اند، اما از زمانی که توافق نامه اقتصادی چین و عراق در زمان نخست وزیری عادل عبدالمهدی به امضاء طرفین رسید این توافقنامه ۲۰ ساله به معنای تضعیف ساز و کار قطعنامه ۱۴۸۳ قلمداد میشود. توافقنامه اقتصادی عراق و چین به این شکل است که در سه سال اول شروع آن عراق روزانه درآمدهای نفتی حاصل از فروش ۱۰۰ هزار بشکه به چین را در یکی از بانکهای این کشور به ودیعه میگذارد تا شرکتهای چینی به ازای پروژههایی که در عراق اجرا میکنند هزینههای خود را از این حساب برداشت کنند. ترس اصلی آمریکا هم از این مدل قراردادها است، چون این مدل به معنای به هم زدن سازوکار قطعنامه ۱۴۸۳ است؛ البته نمیشود سازوکار پیش بینی شده در قطعنامه ۱۴۸۳ را هم به دلیل بالا بودن رقم پولهای عراق که گفته میشود ۳۰ میلیارد دلار است بع یکدفعه به هم زد. البته ترامپ هم پس از حصول توافق بین چین و عراق از روی حماقت تهدید کرد که این پولها را از حساب عراق برداشت میکند.
از دیگر دلایل تشدید فشارهای آمریکا علیه عادل عبدالمهدی با توجه به نقش عراق در منطقه عدم پذیرش طرح معامله قرن بود. به هر حال عراق تا قبل از ترور شهید قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس وضعیت نا به سامانی داشت که در قالب اعتراضات خیابانی و به شکل تصاعدی و سینوسی رو بالا شاهد این اعتراضات بودیم و تمام این اتفاقات هم نتیجه ضعف نیروهای امنیتی در این کشور بود.
اشتباه عبدالمهدی در خارج کردن حشدالشعبی از سفارت آمریکا در نهایت شرایط عراق و خطبه مرجعیت منجر به استعفای عبدالمهدی شد و وضعیت تا جایی پیش رفت که دیگر دولت رسمی در عراق وجود نداشت که بخواهد تصمیماتی را اتخاذ کند؛ بنابراین با توجه به وضعیت این کشور آمریکا توانست نقشه خود را برای ترور شهید سلیمانی عملیاتی کند، چون میدانستند دولتی در عراق وجود ندارد که با آنها برخورد کند؛ البته در این فاصله جریانهای نزدیک به آمریکا هم تقویت شده بودند به همین دلیل برداشتها این بود که آمریکا در عراق قویتر از ایران است.
نکته قابل ذکر ایکه پیش از ترور شهید سلیمانی آمریکا پایگاه کتائب حزب الله را در شهر القائم و در نزدیکی مرز سوریه مورد تهاجم قرار داد و پس از آن نیروهای حشد الشعبی در واکنش به این اقدام به سفارت آمریکا هجوم بردند و بنای ماندن هم داشتند؛ ولی عبدالمهدی میگوید من اصرار کردم و از آنها خواستم برگردند، چون مناسبتهای سیاسی با آمریکا به هم میریخت. معتقدم اصرار عبدالمهدی برای خروج نیروهای حشد الشعبی از سفارت آمریکا اشتباه بود، چون این اقدام میتوانست اهرم فشاری بر آمریکا باشد و مانع اتفاقات بعدی مثل ترور شهدای مقاومت شود. به هر حال یکی از دلایل آمریکا برای ترور شهید قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس ورود حشدالشعبی به سفارت این کشور بود و همین الان هم مدعی هستند که طراحی حمله به سفارت آنها در عراق توسط شهید سلیمانی انجام شده است؛ البته شهید ابومهدی المهندس در سفارت آمریکا حضور رسانهای داشت و مشاهده هم شد.
نگرانی گروههای سیاسی از تکرار اقدامات تروریستی آمریکا بعد از ترور شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس و تشیع این شهدا در فضای عمومی و در بین مردم عراق این سوال مطرح شد که چرا آمریکا باید در خاک این کشور شخصیتهایی مثل قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را ترور و علنا هم به این عملیات تروریستی اذعان کند. ازطرفی پس از اقدام تروریستی آمریکا این نگرانی در بین گروههای سیاسی عراق خصوصا در بین جریان صدر ایجاد شد که آمریکا در حال حاضر هر کسی را که بخواهد ترور میکند با این وجود پس از این اتفاق جریان صدر توان اصلی خود را روی خروج آمریکا از عراق گذاشت و یکی از دلایل اصلی شکل گیری اعتراضات علیه حضور آمریکا در عراق نیز همین مسئله بود؛ البته همزمان با تحولات عراق و هیجانات درونی و اجتماعی این کشور و نگرانی جریانهای سیاسی مختلف، گروههای شیعی هم که در پارلمان بودند همه نسبت به اقدامات آمریکا احساس خطر کرده به همین دلیل با پیشنهاد عبدالمهدی مصوبه خروج ائتلاف مبارزه با داعش از عراق را تصویب کردند.
ناکارآمدی مصوبه پارلمان عراق در اخراج آمریکا معتقدم اگر ما تحولات هر کشور و ابعاد حضور آمریکا در هر نقطهای را میشناختیم و بعد میگفتیم اخراج شاید به خاطر مصوبهی پارلمان عراق تا این حد خوشحال نمیشدیم، ببینید در آن زمان عبدالمهدی نخست وزیر مستعفی عراق بود و نمیتوانست سرخود کاری را انجام دهد، اما به هر حال دولت مستعفی موضوع خروج نیروهای ائتلاف را در پارلمان مطرح کرد و این درخواست توسط نمایندگان شیعه و بدون حضور نمایندگان کرد و اهل سنت به تصویب رسید؛ در همان جلسه نیز رئیس پارلمان عراق طی سخنانی تهدید کرد که جمع حاضر در پارلمان جمع شیعه هستند و میخواهند برای کل عراق تصمیم بگیرند، ولی بدانید که اگر بر خروج نیروهایی آمریکایی از عراق مصر باشید باید منتظر عواقب آن نیز از جمله تحریم اقتصادی کشور باشید.
واقعیت این است که مدل حضور آمریکا در کشورهای مختلف منطقه مثل عراق، سوریه، کویت، بحرین و افغانستان با هم متفاوت است. با این وجود وقتی میگوییم خروج آمریکا از منطقه، نباید منطقه را یک کشور و یا همه آن را مثل هم ببینیم. مثلا حضور آمریکا در افغانستان وحشتناک است به گونهای که آنها رسما معادن این کشور را خالی میکنند؛ ولی در عراق به شکل رسمی این کارها را نمیکند و یا در سوریه حضور آنها به یک سری مناطق محدود میشود که این حضور هم فاقد پشتوانه حقوقی است، ولی زور ملی و یا بین المللی برای خارج کردن نیروهای آمریکایی وجود ندارد.
غفلت از ظرفیت اربعین برای اخراج آمریکا از عراق سطح نفوذ آمریکا در هر کدام از کشورهای منطقه متفاوت است از طرفی این نفوذ متاثر از ظرفیتها و خصلتهای هر کدام از کشورهای منطقه است؛ مثلا خصلتهای اجتماعی مردم عراق با مردم سوریه، کویت و افغانستان متفاوت است؛ چرا که در عراق مراسمی مانند مراسم اربعین وجود دارد که در هیچ کدام از کشورها چنین برنامه و ظرفیتی وجود ندارد؛ پس برای خروج آمریکا از عراق باید از این ظرفیت استفاده کرد. واقعیت این است که همواره یک رقابت بین جریانهای شیعه سنی و کردهای عراق وجود داشته و هر کدام از آنها به دنبال منافع خود بوده اند؛ مثلا سنیها به طور عموم نمیتوانستند به ایران تکیه کنند؛ چون در این چند سال روابط سیاسی و امنیتی آنها با آمریکا تقویت شده با این وجود آنها خروج آمریکا را به معنی حضور کامل ایران در عراق تفسیر میکنند و معتقدند در حال حاضر تقریبا موازنهای وجود دارد و آنها این موازنه را بهتر از شرایط خروج آمریکا از عراق میدانند.
نکتهای که وجود دارد این است که عادل عبدالمهدی از یک سال پیش بحث خروج نیروهای ائتلاف از عراق را مطرح کرده بود، ولی این پیشنهاد با مخالفت پارلمان مواجه شد. از طرفی مصوبه اخیر پارلمان عراق نیز اثر روانی و رسانهای داشته نه اثر حقوقی و به همین دلیل بود که آمریکاییها با توجه به عزل عادل عبدالمهدی میگفتند ما برای آمدن به عراق با دولت این کشور توافق کرده ایم و در حال حاضر هم دولت مستقری در عراق وجود ندارد.
طبق توافق نامه امنیتی بین عراق و آمریکا در سال ۲۰۰۸ نظامیان این کشور باید تا سال ۲۰۱۱ از عراق خارج شوند و این اتفاق نیز در موعد مقرر افتاد با این وجود از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ آمریکا حضور نظامی سابق را در عراق نداشت و فقط یک سری پایگاههای این کشور در حد آموزش نیروهای عراقی و شرکتهای امنیتی که مسئولیت تامین امنیت مراکز دیپلماتیک را بر عهده داشتند در عراق ماندند.
دولت عراق در سال ۲۰۱۴ به خاطر نگرانی از نفوذ نیروهای داعش به خاک این کشور به طور رسمی از سازمان ملل و آمریکا برای اعزام نیروی نظامی به این کشور درخواست کمک کرد و آمریکا نیز با استفاده از این فرصت ائتلاف مبارزه با داعش را با رهبری خود شکل داد و دوباره به عراق آمد. با این وجود در مصوبه اخیر پارلمان عراق نیز اصلا اسمی از آمریکا برده نشد و در آن گفته شده پایان حضور نیروهای ائتلاف مبارزه با داعش که کشورهای مختلف از جمله آمریکا و ترکیه عضو آن هستند پس این مصوبه به معنای خروج نظامی آمریکا از عراق نیست.
تهدید انحلال حشدالشعبی در جریان راهپیمایی ضد آمریکایی در عراق با اینکه تمام گروهها فراخوان داده بودند، اما به غیر از مقتدی صدر هیچ گروهی به عنوان لیدر این راهپیمایی شناخته نشد به گونهای که جریانات رسانهای کشورمان هم با تیتر «مقتدر صدر» از این موضوع تاثیر گرفته بودند. با این وجود مقتدی صدر توانست با این کار رهبری جریان ضد آمریکایی را به دست بگیرد و در این جریان گروههای دیگر با او همکاری میکنند. مثلا تا کنون حشدالشعبی اینقدر با مقتدی صدر هم جهت نبوده است و این برد بسیار بزرگی برای وی است، چون مقتدی صدر از سال ۲۰۱۷ به بعد با گروههای حشدالشعبی فاصله داشته است.
اشتراک نظرهایی بین مقتدی صدر، گروههای غرب گرا، سایر گروههای شیعه و آمریکا وجود دارد و آن هم بحث انحلال حشدالشعبی است. موضوع حشدالشعبی از قبل مد نظر مقتدی صدر بوده و در بیانیه خود نیز تلویحا به این موضوع اشاره کرد که حشدالشعبی با ارتش و دستگاههای امنیتی ادغام شود و این مقداری نگران کننده است و من نمیدانم که برنامه جمهوری اسلامی در این رابطه چیست و آیا گروههای حشد الشعبی با توجه به خواسته صدر با او همراهی کرده اند یا نه؟ به هر حال انحلال حشداشعبی خطر جدی است، چون هیچ گروه شیعه ضد آمریکایی، متمایل به جمهوری اسلامی ایران، قائل به محور مقاومت، قائل به مبارزه با اسرائیل به این شیوه در عراق نداریم با این وجود اگر این اتفاق بیفتد یکی از خواستههای اصلی آمریکا در عراق محقق میشود. پس باید یک مقداری روی بحث تقویت جایگاه مقتدی صدر احتیاط شود.